در نگاه اول بعد فیزیکی است که به چشم مخاطب می آید و شاید ماسوله را روستایی پلکانی با ساختمان هایی کم و بیش مشابه که یک کل منسجم را شکل می دهند تصور کنیم. با اندکی دقیق تر شدن به پیش و پس شدن های جزئی نما، اختلاف اندک رنگ بناهای مجاور و بالا و پایین شدن های جزیی لبه سقف ها و در واقع استقلال هر یک از بناها پی می بریم. و سرانجام با کمی جلو تر رفتن در و پنجره های چوبی و دیگر جزییات به چشم می آید. سپس اگر بخواهیم مشاهدات خود را اندکی علمی تر بیان کنیم می توانیم آنها را از دیدگاه زیبایی شناسانه و یا فنی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. از آنجاییکه هنجار های زیبایی شناسانه هر دوره وابسته به سلیقه زمانه خود هستند فاقد قطعیت هستند و چه بسا که چندی پیش ماسوله چیزی بیش از یک روستای معمولی محسوب نمی شده. به لحاظ فنی نیز شاهد ساده ترین و معمولی ترین برخورد های اقلیمی و سازه ای خواهیم بود که موارد مشابه فراوانی در شرایط مشابه طبیعی و اقلیمی دارد.
اما آنچه که ماسوله را ماسوله می کند در واقع جایگاه خاص آن می باشد. آنچه که سبب می گردد تا ماسوله معنایی متفاوت را نسبت به روستایی با مشخصات کالبدی دقیقا مشابه، در مکانی دیگر، به ذهن مخاطب القا کند. به سبب همین جایگاه فرهنگی و اجتماعی است که ماسوله واجد معنایی خاص می گردد. اما در عین حال کالبد ماسوله به گونه ای است که فاقد معنایی قطعی و واحد است. خانه دیروز می تواند امروزه چایخانه یا مهمان سرا باشد. و یا گذری در کنار امامزاده که برای ما صرفا مکان عبور است، برای ساکنان روستا یک فضای جمعی و یا فضایی با ارزش معنوی، و برای شخصی که یکی از بستگانش در قبرستان مجاور دفن شده، واجد بار احساسی و تعلق عاطفی.
شخصیت ماسوله را یک یا چند بنای شاخص و منحصر به فرد تشکیل نمی دهند، بلکه تمامی بنا ها با هم فضا را می سازند. در این روستا شاهد کمال کثرت در عین وحدت می باشیم. واحد هایی بسیار ساده که کلی پیچیده را شکل می دهد. شاهد کمال اضداد. گره هایی که آگاهانه جانمایی شده در کنار بخش هایی که کاملا طبیعی رشد یافته، کوچه هایی که دیدی باز و بی نظیر به طبیعت اطراف دارند در کنار کوچه هایی کاملا محصور، غالب خانه های فاقد فضای باز خصوصی در کنار خانه هایی با حیاط های خصوصی کوچکی که در آنجا که امکان داشته شکل گرفته اند، دریچه هایی که در تمام جهات به چشم می خورند. در واقع شاهد هیچ گونه محدودیتی در شکل گیری این روستا نیستیم به جز ضوابط نا نوشته ای چون احترام و تقدس طبیعت، استفاده از حد اقل ها و قناعت، حس مسئولیت و به نوعی اخلاق در معماری.
بنابراین مشاهده می کنیم که کالبد روستا اجازه می دهد تا هر فرد یا گروهی برداشت خاص خود را داشته باشد -در نقطه مقابل بناهای یادمانی که می کوشند تا معنایی یگانه و ثابت را در طول زمان حفظ و به مخاطب القا کنند- برداشتی که حاصل روی هم قرار گرفتن زمینه اجتماعی فرهنگی ماسوله و پیش زمینه های فکری مخاطب است. در نتیجه منظر ماسوله برای یک گردشگر خارجی، یک گردشگر ایرانی، فردی با تخصصی خاص و یا فردی عادی، ساکنان بومی و مهاجران و در واقع افرادی با خاطراتی متفاوت، منحصر به فرد و متعلق به آنان خواهد بود، در عین حالی که می تواند واجد اشتراکات فرهنگی و تاریخی بستر روستا باشد.
اینکه اجزای شکل دهنده سیما و منظر ماسوله معنایی جز کارکردشان داشته یا خیر، امری است که به سبب نشستن غبار زمان بر چهره روستا امروزه به طور قطع بر ما معلوم نیست و نیازمند تحقیق و تفحص است. اما آنچه مشخص است اینکه موجودیت امروزی روستا که بر اثر صیقل خوردن در رودخانه زمان به شکل کنونی در برابر دیدگان ما قرار دارد بر حسب جایگاه اجتماعی و فرهنگی زمانه خود و پیش پنداشت های مخاطب آن می تواند واجد ارزش ها و معانی گوناگون گردد. از این دیدگاه دیگر ماسوله منظری خاص و مشخص نخواهد داشت، بلکه همگام با زمان و در ارتباط با زندگی روزمره به حیات خود ادامه می دهد و واجد معناهایی تازه می گردد و کارکرد های آن با تفاسیر مختلف دگرگون می گردد.