“سروش او را از پل چينوت عبور داد. در آن سوي پل فَر وشي هاي آسماني به ديدار او آمدند و او را به هميستگان بردند. مجازات آنان فقط گرما و سرما است. ويراف از آنجا به طبقات گوناگون بهشت رفت.
نخستين طبقه: به طبقه ستارگان رسيد كه”در آنجا از انديشه نيك پذيرايي مي شود.”
دومين طبقه: طبقه ماه ناميده مي شود. روانهايي است كه “از گفتار نيك پذيرايي مي كنند.”
سومين طبقه: طبقه خورشيد است كه در آنجا به فرمانروايان خوب، به سبب آنكه با اعتقاد به وظيفه دشوار خود عمل كرده اند، پاداش مي دهند.
چهارمين طبقه: گرودمان است كه در آنجا بهمن، يعني “انديشه نيك” به او خوشامد گفت و او را به حضور اهورامزدا برد.”
سفر شهودی ارداویراف (کتاب ویرافنامه)
2- باغ تمثیلی از بهشت بر روی زمین
1-2 باغ:
به طوریکه از نوشته های مورخین یونانی به دست می آید، نزدیک به 3000 سال پیش، پیرامون خانه های بیشتر ایرانیان را “بَغ ها” احاطه کرده بودند و واژه پردیس به همان باغ های پیرامون خانه ها گفته می شده است.
پردیس لغتی است مأخوذ از زبان مادی (پارادائزا) به معنای باغ و بستان و از همین لغت است که پالیز فارسی و فردوس عربی به دست آمده. این واژه درزبان یونانی به صورت Paradeisosبه معنای باغ و در زبان فرانسه به صورت Paradis و درزبان انگلیسی به صورت Paradise به معنی بهشت به کار برده می شود.
واژه پردیس به معنای خودِ بهشت یا “وهشت” به معنای بهترین زندگی است و این بهشت به شکل باغی سرسبز و خرم و زیبا مجسم شده است. چنانچه فردوسی گفته (وزآنجا به پالیز بنهاد روی) – در بهشت کوثر هست و درختان و گلها و جویبارها و در باغ نیزآب روان خوش و گلهای زیبا و درختهایی که می توان در سایه آنها آرمید و این همه محصور در دیواری که مانع ورود جهنمیان به آن شود .
در آيين و كيش قديم ايرانيان به كشاورزي و باغسازي اهميت خاصي داده و آن را ستايش نموده اند. چنانكه مي خوانيم كه زرتشت به اهورا ميگويد: “اي آفريننده جهان مادي، چهارمين كسي كه زمين را به منتهي درجه وجد آورد كيست؟” اهورامزدا پاسخ ميدهد: “آنكس كه بيشترين مقدار گندم كشت كند و بيشترين سبزي ها بكارد و بيشترين درختها بنشاند. كسي كه زمين خشك را آب دهد و زمين خيس (باتلاق) را بخشكاند و زيركشت برد.” دركتاب فارسنامه ابن بلخي كه بين سالهاي 500 تا 510 هجري قمري تأليف شده اشاره می کند که: “اول كسي كه باغ ساخت او بود و رياحين گوناگون كه بركوهسارها و دشت ها رسته بود جمع كرد و بكشت و فرمود تا چهارديوار گرد آن دركشيدند و آن را بوستان نام كرد، يعني معدن بوي ها.”
2-2 باغ در دوران باستان:
دریافت و باور انسان از باغ به عنوان بهشت با اشاره به متون مذهبی به آغاز خلقت آدم و حوا در باغ بهشت بر می گردد. داده های باستان شناختی محوطه چغامامی درعراق (درغربی ترین کوهپایه های زاگرس، نزدیک مرز ایران) نمایشگر رواج کشاورزی همراه با آبیاری ساده به روش افشان در پیش از هزاره شش ق.م است. اما تا هزاره سوم ق.م مدرکی در دست نیست.
اقوامي كه در سرزمين ايران ميزيسته اند از دوران باستان گونه هاي بسياري از درختان وگلها و سبزه ها را مي شناخته و با گل پيوندي پايدار داشتهاند. جشن نوروز كه از زمانهاي ديرين به مناسبت بازگشت آفتاب به نقطه اعتدال و پيروزي گرما بر سرماي زمستان برگزار ميشده در اواخر دورهاي كه به نام جمشيد از آن ياد ميشود بنيان گرفته و زمان پيدايش آن به حدود 10000 سال قبل ميرسد. دراين جشن ايرانيان بر سفره اي كه در نوروز مي گسترده اند گل مي نهاده اند.
باغهاي معلق بابل كه به وسيله بخت النصر براي همسر ايراني خود، دختر فرمانرواي ماد، احداث کرد بر طبق اصول طرح پرديس ايجاد شد، به طوري كه از نظمي خاص و الگويي مناسب برخوردار و تا زمان اسكندر هم به جاي مانده بود.
اخيراً پرديس كشف شده از پاسارگاد كه احتمالاً اولين طرح اجرا شده از”باغ اندر باغ عظيم شهر” پايتخت ناتمام كوروش بوده ديگر نمونهاي براي نمايش ولو نه خيلي روشن از رابطه ساختار باغ و شهر در شهرهاي طراحي شده هخامنشيان ميباشد، بدون جهت نبود كه يونانيان هخامنشيان را بزرگترين باغسازان جهان ميدانند.
زرتشت در کتاب اوستا به رستگاران وعده داده است که در پایان سومین شب پس از مرگشان یکباره در میان انبوهی از گیاهان خوشبو چشم خواهند گشود و وزش نسیم نوازشگری را بر پوست تن خود احساس خواهند کرد که از جنوب، یعنی از سوی بهشت می وزرد. باغ بهشت با یک نور ازلی به نام «خورته» xvarna روشن است که همان روشنایی جاودانی ایزدی و پاینده فر پادشاهی و شکوفایی سرزمین است.هم چنین:
- در قرن 5 ق.م: باغهایی در سارد ساخته شد که نقشه آنها را کوروش جوان کشیده بود. او به ساختمان این باغها نظارت داشته و آنها را با دست خود کاشته بود. با این همه، منشاء باغهای منظم درختکاری شده به خیلی پیش تر، یعنی به سنت های ایلامی، آشوری، مصری و بابلی بر می گردد.
- در 3 هزار سال ق.م: در ایلام بیشه های مقدسی وجود داشته که وابسته به معبدهای ایلامی است و نگهداری آنها نیازمند نظام آبیاری بوده است.
- در 2 هزار ق.م: نقش روی بدنه یک جام سفالی که در سامره کشف شده نهرهایی را نشان می دهد که یکدیگر را قطع کرده اند و در چهار گوشه برخورد گاه آنها یک درخت و یک پرنده وجود دارد.
- 1500 ق.م: نخستین گل گشت ها با درختانی در ردیف های منظم و راههای سر راست را بابلی ها ساخته اند. کنده کاریهایی از نیمه دوم قرن هشتم ق.م باغهای منظم را نشان می دهند.
- 66 – 722 ق.م : پادشاهان آشور همان زمان دارای باغهای منظم بوده اند و کوروش خود را تا حدودی ادامه دهنده این پادشاهان به ویژه آشور نصیر پای می دانست.
3-2 باغ در دوره اسلامی:
خداوند برای برگزیدگان و پارسایان و دینداران بهشت را آفریده است که “جنه النعیم” باغ جاودانگی، باغ عدن است. این باغ نزدیک “سدره المنتهی” قرار گرفته و “جنه الماواء” نام دارد. (سوره نجم آیه14)
– جای این باغ در آسمان هفتم است.
– خداوند آجری از طلا، آجری از نقره و ملاتی از مشک گرد آورد و بهشت را بنا نهاد.
– بالاترین مرتبه بهشت باغ عدن است. مسلمانان آنرا مرکز بهشت یا فردوس می نامند.
پیامبر در سفر معراج خود نقل می کند:
هوای بهشت جاودانه معتدل است، نه خورشید آنجا هست و نه ماه. نه روز هست و نه شب. بنابراین بهشت در روشنایی جاودانی است از مرکز بهشت، چهار نهر بزرگ سرچشمه می گیرند و سرتاسر بهشت را با آب، شراب و عسل و شیر آبیاری می کنند. یک حوض شگفت انگیز هم به نام “کوثر” هست که کناره هایش از طلا و بسترش از یاقوت و مروارید است. چهار کوه در باغ عدن وجود دارد که بنابر حدیث احد، سینا، لبنان و حصیب نام دارد.
و سرانجام اینکه، بهشت را حصارهایی در برگرفته با هشت در زرین که بر آنها دانه های الماس و زمرد نشانده اند.
باغ ایرانی با امکانات فراوان و سایه های دلپذیر و درختان میوه اش همچون نمونه ای کوچک از باغ ملکوت در دین اسلام به شمار می رفت. نام بسیاری از باغهای ایرانی در سده های میانه، مانند باغ هشت بهشت و ارم (شهر زیبا و دل فریب یاد شده در قرآن) و باغ چهلستون (اشاره ای دیگر به ارم که در قرآن به عنوان شهری با ستونهای بسیار یاد شده)، گواهی است بر نگرش عمومی ایرانیان به باغ در مقام بهشتی زمینی است. بنابراین:
- باغ در خشک بوم ایران تضادی است یاد آور “جهنم و بهشت”.
- باغ ایرانی مزین به نظم و تناسب، برخوردار از محرمیت و حرمت، به دور از نابایستی، منزه از بیهودگی و افراط و تفریط، موظف به کارآرایی و سوددهی، مساعد با قناعت و صرفه جویی و مجهز به پایداری است.
- باغ ایرانی پاسخ به نیاز است، از نیاز اقلیمی تا نیاز فردی.
- باغ ایرانی محصور است گرداگرد خود دیواری دارد، استوار که تاج گستر درخت ها از فراز آن سپر حفاظت بر چهره دارد.
- باغ ایرانی، پاسخ مناسب و زیبا به نیاز های مادی و معنوی انسان است.
- باغ ایرانی، سجود موزون طراوت و معراج ترد گل و گیاه و آب است.
- باغ ایرانی، پروراندن بوته سبز بهشتی در دیار خشک جهنم است.
4-2 نقش اسطوره ها و رابطه آن با طبیعت:
ایرانیان باستان از همان ابتدا به طبیعت به عنوان عامل پیدایش خویش می نگرند و تداوم زندگی خود را بر این کره خاکی در حفظ و نگهداری از طبیعت میدانند که پس از مرگ نیز به آن باز می گردند.
- جمشید به فرمان اهورامزدا در ایران که سرزمین نخستین آریایی ها بود بهشتی به نام “ورجمکرد” بنا کرد که الگو ونمونه بسیاری از بهشت های ایرانی شده است.
- در یَشت ها از دژ افراسیاب که در زیرزمین بنا شده، آمده است که کاخ افراسیاب به صد ستون استوار شده بود. کاخ چنان روشن بود که شب آن روز می نمود. چهار رود از آن می گذشته، دریکی آب، در یکی شراب، در یکی شیر و در یکی ماست روان بود و خورشید و ماهی ساختگی داشت.
ارتباط ایرانیان با طبیعت به مانند رابطه پدر و فرزندی است که از یک سو، خود را به وجود آمده از طبیعت می داند و از سوی دیگر خود را در طول زندگیش در کنار طبیعت احساس می کند. برای او این عناصر طبیعی آنقدر دارای مفاهیم عمیق و هویتی عارفانه است که دیگر نیازی به تنوع بخشی به آنها جهت درک بهتر و لذت بردن از فضای طبیعی نمی باشد. با داشتن چنین اعتقادی است که عناصر طبیعی را می ستاید و برای خشنودی آنها قربانی میکند و آلوده ساختن آن را عملی ناشایست میشمارد و برای پاک نگاه داشتن آن با اهریمن به نبرد بر میخیزد و به جهت حفظ و نگهداری آن تدابیر ویژه ای می اندیشد.
طبیعت به عنوان “حجاب ظلمانیه” و “شجره ای” که سبب هبوط آدم (ع) شده است، که این حجاب مرحله ای از مراحل کمال انسان قلمداد گردیده است و قرآن تمام عالم طبیعت را یکسره آیه و نشانه برای شناخت ماورای طبیعت می خواند و با تماس انسان با آن و تفکر در آن احساس تذکر در انسان به وجود آورده است.
درحدیث قدسی آمده: “گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، پس آفریدگان را آفریدم تا شناخته شوم”.
درهمه ادیان الهی، انسان را موجودی رانده شده از بهشت می داند و او را به بهشت موعود وعده داده است. در قرآن کریم در توصیف بهشت آمده است:
و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، بشارت ده که باغهایی (جنات) نصیب آنها خواهد شد که نهرهایی از زیردرختانش جاری است و هر زمان میوه ای از آن به ایشان داده می شود می گویند پیش از این در دنیا مانند اینها روزی باشد. (آیه 58 سوره نساء)
اما این سوال مطرح است که اینگونه توصیف از بهشت به دلیل فهم زیبایی ها و لذات بهشت آخرت به کار گرفته شده یا مطابق با واقعیت بهشتی است؟
آنچه که مسلم است بهشت آخرت که قرآن ارائه می دهد تفاوت ذاتی با دنیا دارد و آن اینکه:
- همه چیز در آنجا جاوید، ماندگار و فسادناپذیر است و تحول در آنجا راه ندارد.
- هر چیزی که مورد اراده قرار گیرد حاضر خواهد بود.
- بهشتی به پهنای آسمان ها و زمین (سوره الحدید آیه21)
و در روایاتی از حضرت محمد در نهج الفصاحه آمده: بهشت صد درجه است و فاصله هر دو درجه مانند زمین و آسمان است.
بهشت صد درجه است و اگر جهانیان در یکی از آن جمع شوند جایشان می شود. بهشت صد درجه است و فاصله هر دو درجه پانصد سال راه است.
5-2 بررسی ویژگی های قدسی عناصر کالبدی باغ های زمینی
1-5-2 نهرهای بهشتی
بسیاری از ادیان آب را سرچشمه زندگی و حیات دانسته اند و این باور تصویری مادینه از ایزد فرشته آب ساخته است که در ایران آناهیتا اینگونه است.
اسطوره های آب به عنوان:
- عامل مقدس می باشد. (آناهیتا)
- عامل طغیان می باشد.
- عامل حاصلخیزی می باشد. (تشتیر)
در قرآن نیز اشاره شده (جنات تجري و من تحتها الانهار) به معني بوستان هايي است كه از زير (درختان و قصرهاي) آن جوي هاي آب جاري است ودر آیه ای دیگر سخن از چهار نوع نهر رفته است. (آیه 15 سوره محمد)
– نهرهايي از آب تازه و زلال که هیچوقت قطع نمی شود. (انهار من ماء غير آسن)
– نهرهايي از شير كه طعمش تغيير نميكند. (انهار من لبن لم يتغير طعمه)
– نهرهايي از شراب طهور كه براي نوشندگان لذت بخش است. (انهار من خمرلذه)
– نهرهايي از عسل خالص (انهار من عسل مصفي) است و ايشان در بهشتي از هرگونه ثمره برخوردارند و مغفرتي از پروردگارشان دارند.
پیامبراکرم (ص) فرمود: “کوثر نهری است که زیر عرش الهی جاری است. آبش سفیدتر از شیر و شیرین تر از عسل است. ریگ هایش زبرجد و یاقوت و مرجان، گیاهش زعفران و خاکش مشک بوست.”
2-5-2 درختان بهشتی
در هنر هخامنشی، مملو از شکل های گوناگون درخت زندگی است و درخت را به عنوان عنصر پنجم یاد می کند. در گویش های محلی ایرانی درخت به “دار”، “داروید”، “درود” و “درودگر” تعبیر شده است. در تخت جمشید نیز نیلوفر آبی به اشکال گوناگون دیده می شود.
– گياهان نماد مرگ و رستاخيز و قوه حيات و چرخه حيات هستند.
– گياهان به خصوص درخت در نزد ايرانيان سمبل طراوت، آرامش و زيبايي هستند.
– سبز به عنوان عنصري دو خصلته كه هم نماد زندگي و هم نماد مرگ است
– سبز به معني بهار، توليد مثل، اعتماد، طبيعت، بهشت، كاميابي و صلح است.
– درخت نمادي از كل عالم عين، تركيب آسمان و زمين و آب، زندگي پويا، مظهر كل كيهان و سمبلي از رحمت روحاني و تنوير است.
از درختان بهشتی که هم در قرآن و هم در متون قدیمی از آن نام برده شده شامل:
درخت حيات و درخت معرفت؛ درخت طوبا؛ شجره خلد؛ شجره طيبه
درادبیات مزدیسنا: “امرداد امشاسپندي” نگهبانی نباتات با اوست و “هئوروتات”، نگهبان آب همراه هميشگي اوست.
این نام در اوستا صفتی است برای اهورامزدا، مظهر زوال ناپذیری و پایندگی. ولی در جهان خاکی نگهبان رستنی ها و گیاهان است.
درآية 29 سوره رعد: الذين آمنوا و عملو الصالحات طوبي لهم و حسن مآب. “درخت طوبی” در بهشت دانسته اند كه ريشهاش در منزل رسول خدا است و هيچ منزلي در بهشت نيست مگر آن كه از آن درخت يك شاخه در آن خانه سر كشيده باشد.
در آیه 14 سوره نجم مراد از “سدرة المنتهی” محلی است و یا درختی كه در انتها واقع شده. “سدره” درخت پربرگ و پرسایهای است كه در اوج آسمان ها، در منتهی الیه عروج فرشتگان و ارواح شهداء و علوم انبیاء و اَعمال انسانها قرار گرفته است. آن، درجایی است كه ملائكه از آن فراتر نمی روند و جبرئیل در سفر معراج، هنگامی كه به آن رسید، متوقف شد. پیامبر اكرم فرموده است: “من، بر هر یك از برگ های آن، فرشته ای دیدم كه ایستاده بود و خداوند را تسبیح می كرد.” آن حضرت نیز فرموده است: “من به سدرة المنتهی رسیدم و دیدم در سایه هر برگی از آن، امتی قرار گرفتهاند.”
نتیجه گیری:
در بحث معرفت شناسی، انسان و خدا کلید واژه معرفت نسبت به مطالعات بشری است که اگر این دو قطب را وارد قلمرو هنر نماییم، نیاز به واژه ای واسطه بین آن دو داریم که آن کلمه “غربت” است. در ادبیات منظور از غربت یعنی جدایی و فراق.
به قول مولانا: حکایت مرغ باغ ملکوت است در قفس خاک و شکایت نی از فراق نیستان.
اینگونه است که انسان، حضور بی روح شکل و فرم را در زندگی حیات می بخشد و با صورت های موجود به تکاپوی زیباشناسی وصل جویانه برای نجات از تنهایی و رسیدن به جاودانگی و وصل به خداوند تلاش می کند.
برای او، زمین سراسر صحرای عرفات است و آدم با خطاب اِهبِطوا بر این سیاره رنج پا نهاد. عرفات مثالی از زمین است که تمثیل یافته مشقتِ جوع و عریانی و تشنگی و سوز آفتاب و … و آن خطاب را از یاد نبرده است که آن همه گریست تا بازش پذیرند.
قصه هبوط، حکایت جریان هجران و غربت انسان است و این خطاب “اهبطوا منها جمیعاً”، نگاشته بر لوح ازلی فطرت، باقی است تا توبه آدم مقبول افتد و از این ارض هبوط به دار القرار باز گردد. پس همه راز آنجاست که این ارض “مهبط” آدمی است و نه “خانه قرار” او و از همین است بی قراری عاشق و غم غربتی که سینه اش را تنگ می دارد. پس این درد فراق همه هستی آدمی است و مایه اصلی هنر نیز همین غم غربت است که با اوست، از آغاز تا انجام.
آن زمان که “آدم” بهشت را گم مي کند، لذت بازگشت به اصل و ريشه و تعالي او در بهشتي که متعلق به اوست، همواره او را براي به تصويرکشيدن تصور گمشده اش مي کشاند و انسان رانده شده با تصوري که از باغ و حياط و درختان ميوه و غرفه هاي بهشتي در ذهن و ذات و درونش – به عنوان تنها يادگار او از لحظات شادماني و متنعم شدن در نزد پروردگار مهربان – شکل گرفته او را به احداث صورتي ازخانه بهشتي اش ترغيب مي کند و او بر روي زمين باغي آسماني مي آفريند؛ به سان آنچه در اعماق وجودش مي شناسد.
- درختاني با سايه هاي بلند و دلنشين به خرمي و شادماني طبيعت که صداي حرکت باد درلابه لاي شاخ و برگ شان صفابخش دل است.
- گل هاي معطر و هزار رنگ با ترکيبي موزون و زيبا که بوي بهشت خدا را مي دهند و هر آينه انسان را سرمست مي کنند.
- چشمه هاي روان که از چهار سو در زير پاي او جاري شده اند با آبشره ها و آبگردان ها و جوشگاه هايي که آدمي را تا عمق خود فرو مي برد و فواره هايي که در تلألو نور خورشيد همچون مرواريدي مي درخشند و آبي که در مصاف سينه کبکي ها به بازي بالا و پائين مي روند.
- ميوه هاي فراوان و رنگي و خوشبو از هر نوع براي تمام فصول سال، که تا کنار دست او پائين مي آيد.
- ديوارها و چينه هايي که گرداگرد باغ را به استواري محصور کرده و از چشم نامحرمان در امان داشته و تاج گستر درختان بر فراز آن لبخند تبسمي است که به رهگذران خسته مي زند.
- عمارت ورودي با سايه روشن هاي ديوار مشبکي که منظر خيال انگيز پرديس زمين را در برابر چشم ناظرين قبل از ورود به تماشا گذاشته است و درهاي منقوش به تصاوير بهشتي از درخت و حوري پُر است و کوبه هاي مزين آن که صداي به خدمت طلبيدن خادمان است.
- کوشکي در طبقات و چشم انداز عالي در مرکز و بالاي باغ و مشرف بر همه باغ براي زندگي در سايه روشن رنگ، فضا و معماري و هندسه اي بديع، متين و الهام بخش براي آرامش براي ساکنان و تخت هايي براي نشستن و نظاره صنعت پروردگار و معرفت کبرياي او.
- و آواي روح نواز هَزاران که تسبيح حضرت احديت را زمزمه مي کنند.
- … و ذوق و احساس پاک ايراني در اوج نظم و تناسب، تعادل طبيعي جماد و نبات وحيوان و انسان را به تصوير مي کشد.
بزرگترين آرزوي ازلي و ايده آل ذهني بشر زندگي دربهشت است که در طول تاريخ دوام يافته و هر تمدني متناسب با فرهنگ خود به آن عينيت بخشيده است. از لحظه اي که انسان به زمين خاکي فرستاده شدهمواره در حسرت بهشت موعود بود. از اين رو بخشي از تلاش وي در طول تاريخ به يافتن پاسخي براي اين آرزو معطوف گشت. در طي اين مسير تجسم و تحليل به کمک انسان آمد تا بهشتي زميني براي خود بسازد و اميد به بهشت موعود را در دل خود حفظ کند. در اقليم ايران باغ با آب روان و سايه خنک درختانش پناهگاهي در برابر غبار و گرماي بيابان پيرامون خود پديد مي آورد و در فرش و مينياتور ايراني و اشعار فارسي به بهشت روي زمين تشبيه شده است. حافظ نيز در غزليات خود تعابير باغ جنان و باغ خلد را در معناي بهشت به کار برده است.
ورنه با سعي و عمل باغ جنان اين همه نيست دولت آن است که بي خون دل آيد به کنار
دفتر نسرين و گل را زينت اوراق بود شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
ودر فرهنگ ايراني فضايي متعين به شمار مي رود که تصوير کلي کيهان را در خود منعکس مي کند. عده ای از صاحبنظران 4 صفه باغ ايراني را نماد 4 عنصر تشکيل دهنده جهان، آب و باد و خاک و آتش، مي دانند. از ديدگاه آنها همانطور كه جهان به چهار بخش تقسيم شده و چهار عنصر اصلي منشاء پيدايش جهان ميباشد، پس باغ نيز با تقسيم بندي چهارتايي خود در حقيقت باغ نمادي از عالم يا جهان كوچك گشته است.
در غزليات حافظ نيز جهان چندين بار به باغ (يا کلمات مترادف با آن) تشبيه شده است.
هر که غارتگري باد خزاني دانست مي بياور که ننازد به گل باغ جهان
مراد دل زتماشای باغ عالم چیست به دست مردم چشم از رخ تو گل چيدن
بنابراین باغ ایرانی مجموعه ای هماهنگ و زیبا و بهترین مکان برای اتصال جویی به عالم بالا است. باغ، طبیعت دست ساز بشر است و طبیعتی برخاسته از ذهن و پرداخته به دست انسان. انعکاس فرهنگ و تخیل انسان در پرداختن به طبیعت. باغ عمومی ترین و گویا ترین اثر هنری است که “ساحتی مقدس” دارد.
منابع:
- ویژگی های قدسی عناصر طبیعت در ایران باستان – میترا وحدتی (کارشناسی ارشد معماری منظر از دانشگاه تهران)
- باغ ایرانی جستاری از بهشت – بهرام هوشیار یوسفی
- جلوه های آب در باغسازی و معماری ایرانی – علیرضا منعام – سیده ندا قاضی زاده
- مقایسه اساطیر آب در تمدن های شرق – انسیه قوام پور (کارشناسی ارشد معماری منظر از دانشگاه تهران)
- بررسی بنیاد های فرهنگی – محیطی در عناصر کالبدی باغهای ایرانی – محمد رضا بمانیان – دانشگاه تربیت مدرس
- نمادشناسی سیز در باغ ایرانی – سحر طوفان
- چهار گام مثالی به سوی پردیس های ایرانی – سیما منصوری
- چهره باغ ایرانی – نسرین فقیه
- هنجارهای باغ ایرانی در آیینه تاریخ – لطیف ابوالقاسمی- 1376
- طبيعت و اسطوره- سولماز مصباح – کارشناس ارشد معمار منظر دانشگاه تهران
- نگاهی به چند اسطوره – ابوالقاسم اسماعیل پور
- طبیعت در دوران باستان – بهبهانی، هما، ۱۳۷۲، معماری با طبیعت در گذر زمان، مؤسسه مطالعات محیط زیست دانشگاه تهران
- حکمت تماس با طبیعت در شهر های مسلمین- دکتر بهناز امین زاده
- درخت در قرآن – محتشم مومنی
- باغ ملکوت – آنماری شیمل
- تاملی در تعریف هنر – مجتبی مطهری الهامی – عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
- دین و هنر – سجاد چوبینه
- هنر مقدس – سید حسین نصر 1376
- حکمت و معنویت هنر – منوچهر دین پرست زیر نظر سید حسین نصر
- سنت و هنر سنتی – اسماعیل رادپور هنر قدسی در فرهنگ ایرانی – سید حسین نصر – ترجمه شهید آوینی
- هنر قدسی در فرهنگ ایرانی – تلخیص از عطاء الله عاشوری خلاصه شده از کتاب هنر و معنویت اسلامی (سید حسین نصر)
- جهان، باغ ایرانی – سید محمد بهشتی – مجله گلستان هنر – شماره 12 – پاییز 1387
- باغهایی از جنس دعا – دکتر علیرضا باوندیان (عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد)