با تحول و جدا شدن از باغهای محصور در قرون وسطی، آلبرتی پيشنهاد ساخت باغ ها و فضاهای باز جهت گردش، شنا و ديگر تفريحات ارائه کرد. حياط ، چمن زارها و رواق ها ، جايی برای مردان مسن که در آفتاب گرم و روح بخش تابستان با هم گپ بزنند و جايی که خانواده در آن گردش می کنند و در زير سايه از تابستان لذت می برند. اين باغ ها نما و منظره هايی از شهر، روستا، دريا و فضاهای باز داشته است (باغ های قرون وسطای ديد به بيرون نداشته و محصور بوده اند).
باغهای رنسانسی به صورت خردمندانه با تراس بندی در روی تپ ها، ديد منظرهای خارج را به داخل باغ وارد کردند. ساخت و به کار بردن مجسمه قديمی، به عنصر اصلی به کار رفته در باغ رنسانسی تبديل شد، درواقع استفاده از اين مجسم ها راهی برای نمايش تاريخ و هنرهای مستظرفه بود. ساختار اصلی باغ های رنسانس پيشرفته در ابتدا توسط برامانته به نمايش گذاشته شد. او از یک محور يا آکس اصلی برای کنترل و يکپارچه کردن طرح خانه و باغ استفاده نمود و يک سری از چهارديوار های مستطيلی شکل را با تراس هايی در سطوح مختلف کامل کرد. پله های بالارونده، شاهنشين، فرورفتگی و طاقچه ها، فواره ها، که بدون سرپناه در ارتباط با محور اصلی ساخته شده اند توسط مجسمه ها، فواره ها و گلدان های سفالی که در بر گيرنده گل ها و درختان هستند، آراسته گشته اند(Turner.، 2008)(شکل1)
باغ بلودره
شهرت اوليه برامانته به خاطر نمايش تصوير پرسپکتيوی در فضای داخلی يک کليسای نيمه ويران « ماريا پرزو» بود. او با استفاده زيرکانه از پيکره نمايی و نقاشی زنده شده در پرسپکتيو فضا را بزرگ تر جلوه داد. در زمينه باغ سازی نيز طرح های ابتکاری نوينی را ارائه کرد از آن جمله «بلودره» می باشد. حياط « بلودره » از سال 1506 به بعد طراحی شد، پروژه اصلی رنسانس پيشرفته در روم بود، و به خاطر اجزا حياط اندرونی، ميدان طراحی شده و پلان باغ در اروپای غربی برای قرن ها شهرت عامه یافت(شکل2).
زمانی که پاپ ژوليوس در سال 1503 به مقام پاپی رسيد، نمونه هايی از هنر مجسمه سازی را در حياط ويلای بلودره گردهم آورد. انواع مجسمه هایی چون« آپولو بلودره» مجسمه نيم تنه مردی قهرمان که بعدها به«پیکره نیم تنه بلودره» شهرت يافت. ژوليوس، برمانته را مأمور کرد تا پلانی را طراحی کند که قصر واتيکان را به بلودره متصل نمايد. او بر زمين شيبدار توسط يک سری تراس نظم داد و آنها را توسط پله های متقارن و دقيق به منظور خلق سلسله مراتبی از فضاهای رسمی به هم متصل کرد که در اروپا چه از نظر مقياس و چه از نظر وحدت معماری بی مانند بود. مجموعه ای از 6 تراس باريک، که توسط پله های مرکزی و عظيمی به طبقه ميانی عريضی منتهی می شد. دو زوج پله متقارن رو به روی هم، چسبیده به ديوارهای نگهدارنده تا پاگرد بالا می رفتند و دوباره به سمت مرکز بر می گشتند، که ديگر شاهکار برامانته است. جناحين و فضاهای کوريدور مانند او که فضای حياط ميانی را در بر گرفته اکنون تبديل به موزه و کتابخانه واتيکان شده است. اين فضا از سه طبقه شروع و درفضایی يک طبقه به دور بالاترين تراس به پايان می رسد.
حياط با مرگ برامانته در سال 1514 ناتمام ماند. سپس در سال 1562 – 1565 توسط «پيرو ليجريو» به پايان رسيد. «پيرو» سکوی بزرگ و روباز بلودره را به کار گرفت و طبقه سوم را اضافه نمود، فضای مرکزی توسط يک نيم گنبد فراخ به عنوان بزرگترين ورودی پوشیده شده است(شکل3). اين فضا از اکثر نقاط روم قابل رویت میباشد. او کارش را بالاترين سرسرا که در آن همان نيم دايره ورودی را تکرار کرده بود، تمام کرد. او معابد عظيم رومی را از نو خلق نمود.
پايين ترين و گسترده ترين طبقه از حياط فاقد پوشش گياهی بوده و توسط سنگ های مخصوصی گوشه به گوشه هم فرش شده و صندلی های نسبتاً پايداری در مقابل ديوارهای واتيکان جهت استفاده در تفريحات هوای آزاد و نمايش از جمله در جشن های اوايل قرن هفدهم نسب گردیده است. دو طبقه بالايی با شکل ساده ای از باغچه های گل پوشيده شده که مسيرهای شنی عريضی آنها را در بر گرفته اند (کرت چهار بخش اکنون چمن کاری شده است).طبقه بالايی شکل مشابهی دارد که در قرن شانزدهم طراحی شده است.