مسيرها پيوستگي ميان مكان هاي مختلف كلان شهرها را حفظ كرده و به عنوان حلقه هاي اتصالي نقاط مختلف شهر به شمار مي روند.
منظر راه به عنوان منظري معرفي مي شود كه رانندگان و مسافران در بزرگراه ها و مسير هاي دسترسي مي بينند.
ما مي توانيم از پتانسيل اين سازه هاي عظيم مهندسي در برابر عناصر نازيباي آنها استفاده كنيم. محدوديت هاي ناشي از برش توپوگرافي و اختلاف ارتفاعات بوجودآمده همه مي تواند با فاكتور هاي طراحي نظير نور پردازي، بكارگيري رنگ و پوشش گياهي مطلوب به نقاط قوت شهر مبدل شوند. مثال خوب شهري، اتفاقي است كه ما در بزرگراه مدرس در شهر تهران شاهدش هستيم. گاهي مي توان كسالت ناشي از زندگي شهري را با تداعي مناظر طبيعي تخفيف بخشيد.
طراحي، قضاوت عادلانه اي ميان فاكتورهاي تاثير گذار بسيار است. پر واضح است كه المان هاي بصري تنها يكي از اين فاكتورهاست، اما در طراحي با توجه به فاكتور حركت، تاثيرات بصري، بيشترين ماندگاري را در ذهن ايجاد مي كند.
تبعات زندگي ماشيني شهري، حركت و سرعت است. در گذر از بزرگراه ها و جاده ها، جذابيت هاي بصري آنهاست كه در ذهن ماندگار شده و از عوامل جذب رانندگان و مسافران به شمار مي رود.
جاده هاي نازيبا، كسالت، هرج و مرج، بي نظمي، برهم زدن مناظر طبيعي و … همه از تبعات اجتماعات انساني است كه منجر به پديد آمدن هيولاهايي به نام شهر شده اند.
در شرايطي كه امروزه بيشترين زمان در رانندگي صرف مي شود، بايد آن را به فعاليت مطلوبي تبديل كرد.
اين مطلب جز با طراحي بزرگراه ها و مسير ها ميسر نمي شود. بزرگراه ها قابليت هاي فضايي بسياري دارند اگر ما به آنها به عنوان يك اثر هنري توجه كنيم.
تجربه رانندگي مي تواند به عنوان بازي تصاوير پيوسته چشم ها معرفي شود . اساس تجربه بزرگراه ها شامل درك جزييات لبه ها ، حس حركت در فضا و درك جهت و چشم انداز مي باشد
حس حركت و تجربه فضا از طريق المان هاي زير تجزيه و تحليل مي شود:
- توجه به مقياس بزرگ طراحي در اتوبان ها كه آنرا به يك پروژه معماري با مقياس بزرگ مبدل مي كند.
- سياليت و حركت در بزرگراه ها آنرا به صحنه نمايشي مبدل كرده كه تنظيم صحنه ها و سكانس ها به قابليت هاي طراحي بر مي گردد.
جاده با درك فضا در حال حركت احساس مي شود. اين احساس با درك جزئيات كنار راه ها، وضوح عناصر دور و نزديك، زاويه چرخش جاده و بافت نقاط مختلف آن تعريف شده و لحظه به لحظه هدايت شده و با تغييرات آن همراه مي شود.
- خصوصيات فضايي
هم ترازي جاده ها و يا پستي و بلندي آنها در حس حركت راننده تاثير زيادي دارد. اشكال خطوط همواره احساس هاي گوناگوني را القاء مي كنند. در پرسپكتيو مسيرها هم ترازي آنها به عنوان فاكتور تعيين كننده اي به شمار مي رود. امروزه نظريه متداول، بر رواني و سياليت خطوط تاكيد دارد؛ قوس ها و نقاط گوناگون از لحاظ توپوگرافي با حركت هاي سيال بدون شكستگي به هم اتصال مي يابند و اين نوع اتصال مطلوب به شمار مي رود.
- حضور و وضعيت اشياء در سطوح نزديك
عناصر نزديك تر با جزئيات بيشتري قابل درك هستند و ويژگي هاي فرمي آن بر حس درك مسير تاثير گذار است.
- خصوصيات عمومي فضاهاي نزديك با توجه به وضعيت و مقياس و محل قرار گيري ناظر
با كم و زياد شدن سرعت با توجه به وضعيت فضاها توجه ناظر جلب مي شود. نقاط تصميم گيري در طراحي يكي از نقاط عامل توجه مي باشند.
نقاطي كه شرايط محيطي جاده به آن تحميل مي كند؛ همانند تونل ها و يا تغييرات شيب و توپوگرافي باعث جلب توجه بيشتر ناظر مي شوند.
- كيفيت نور و نور پردازي
كيفيت روشنايي در جاده ها مشخص مي كند كه چه چيزي را مي بينيم. عناصري كه مستقيماً در تور خورشيد هستند، نمي توانند مورد توجه قرار گيرند. نشانه هاي جاده ها در شب قابل ديدن نيستند و در نحوه نور پردازي شب بايد مورد توجه قرار گيرند.
- ارتباط فضاها در سلسله مراتب اتصال پوشش گياهي با فضاهاي ديگر
- جهت ديدهاي اصلي
توجه به ويژگي هاي طبيعي زمين و يا ديد به المان ها و عناصر شاخص شهري
كشيدگي در جهات مختلف جغرافياي همه تعيين كننده و هدايت كننده مسير ها مي باشند.
- جهت يابي محلي
علاوه بر تمام احساس هاي بصري يكي از مهمترين عملكرد مسيرها جهت يابي و دسترسي به نقاط مختلف شهري است. راننده و مسافران آن بايد نسبت به موقعيتشان در محيط پيرامون آگاهي داشته باشند. جهت يابي آسان، يافتن مسيرها و دسترسي سريع يكي از خواسته هاي اصلي در زندگي شهري به شمار مي رود.
- حس حركت در ناظر و محيط پيرامون آن
نكته حائز اهميت در طراحي اين مسيرها، تنها توجه به مسال تكنيكي نيست، بلكه طراحي با توجه به فاكتور حركت در سرعت است كه اهميت ويژه اي دارد.
به منظور ارتقاء جاذبه هاي بصري در بزرگراه ها و بالابردن كارآمدي آنها بايد مطالعات گسترده اي از جنبه ناظر (راننده) به محيط پيرامون و تاثيرات محيطي ناشي از احداث بزرگراه ها صورت پذيرد.
بزرگراه ها نبايد تنها به عنوان ابزار تاريخي تكنولوژي و پيشرفت تلقي شوند بلكه بايد پاسخي به اين سوال داد كه چگونه مي توانند به عنوان اثر هنري در ذهن ها ثبت شوند؟