چکیده
درساخت کالبد شهر به همان اندازه که عناصر فیزیکی دخیل هستند، رفتارهای انسانی نیز دخالت دارند؛ این حقیقت که انسان برای هر فعالیت نیاز به یک بستر رفتاری دارد و این بستر با آستانه و حریم آن تعریف می شود، حقیقتی است که اغلب درطراحی نادیده گرفته می شود. درترسیم حریم هر فعالیتی می توان از رویکرد بوم شناختی و نظام اجتماعی به عنوان الگویی کارآمد که با ماهیت پیچیده روابط محیط و فعالیتهای انسانی همخوانی دارد استفاده کرد. توانایی تشخیص این آستانه وحریم درارزیابی محیط از سوی کاربران، اهمیت فوق العاده ای دارد. اگر بتوانیم به تصویری کلی از نیازها وتمایلات و شیوه های رفتاری فرد دست یابیم در آن صورت تشخیص حریم هر فعالیت برای ما روشن می شود.
این مقاله حاصل پژوهشی در باب آستانه وحریم رفتاری وکاربرد آن در طراحی منظر شهری است که نتایج آن به صورت پیوندی بین مطالعات تئوریک و مطالعات میدانی در بافت های شهری ارائه شده است؛ در مطالعات میدانی حتی الامکان سعی شده است تا نمونه هائی متفاوت از مناظر شهری ارائه گردد.
کلید واژه: طراحی منظر، بستر رفتاری، آستانه، حریم
مقدمه
محیط و منظر شهری، محیطی عینی و ذهنی برای شهروندان می باشد. ما این محیط را در کاوش های احساسی و شناختی خود درک و دریافت می کنیم. این ادراک که هم به طور خودآگاه و هم ناخودآگاه صورت می گیرد، بر احوال و احساسات ما تاثیر می گذارد. در هنگام گذر از یک فضای شهری، عوامل محیطی مختلفی، ما را مجذوب و ذهن ما را به خود مشغول می کنند. هر چند احساسات و شرایط درونی ما، در نوع نگاه مان به محیط، تاثیر زیادی دارد، اما تاثیر محیط و فضای اطراف نیز در ایجاد واکنشهای ما (تشدید و یا کاهش احساسات لحظه ای) تاثیر قابل ملاحظه ای دارند.
منظر یک محیط شهری، مجموعه ای از محرک های محیطی می باشد. این محرک ها اطلاعاتی را برای ما می فرستند که ادراک فضا را در ذهنمان مقدور می سازند. طبق این اطلاعات و ادراکات است که ما نسبت به آن فضا، محیط و حتی نسبت به آن زمان قضاوت های خود را انجام می دهیم. احساسات ما در این محیط شکل می گیرند و رضایت و عدم رضایت ما را به وجود می آورند. این محرک ها توسط حواس ما دریافت شده و فرآیند ادراک به صورت ذهنی پردازش می شود. این اطلاعات نه تنها شامل فرم، عملکرد و معنای محیط می باشند بلکه شامل فاصله ها، مرز های کنش متقابل و در حقیقت آستانه و حریم های یک فضا نیز می باشند. تمامی این محرک ها منشاء احساساتی هستند، که در گذر، یا در استفاده از یک فضای شهری در ما به وجود می آید. این احساسات می توانند در نهایت منجر به احساس رضایت و یا عدم رضایت از یک محیط گردند و یا در کل هدف از حضور انسان در یک محیط شهری را تغییر دهند. این تغییر هدف ممکن است مثبت و یا منفی باشد. آنها می توانند ما را جلب و یا دفع کنند و یا حتی ما را ترغیب به عملی مناسب و یا نامناسب کنند.
حضور مکرر در یک محیط شهری، در پیش زمینه ذهن ما، رفتارهای محیطی ما را شکل می دهد و این همان رفتار هائی هستند که به صورت ناخودآگاه توسط ما در سایر بافت های شهری اطراف آن محیط بروز می کند. عدم توجه به حرمت و حقوق شخصی انسان ها در یک محیط شهری، نه تنها ما را نسبت به آن فضا بیزار می کند بلکه دیدگاه رفتاری ما را در مواجه با سایر محیط های شهری اطراف آن مکان را نیز شکل می دهد. در واقع باید اذعان نمود که مشکل اصلی شهرهای امروزی ما در ایران، عدم وجود یک ساختار منظم و عدم رعایت آستانه و حریم انسانی در بافت های شهری می باشد. هر چند که امروزه درمعدود نقاطی از شهرهایمان می توانیم بافت های شهری مناسبی را پیدا کنیم، اما همانطور که در بالا اشاره شد رفتار انسان در این محیط ها همچنان تحت تاثیر تصویر ذهنی آنها از کلیت بافت آن شهر می باشد. لذا اولین قدم در طراحی مناظر شهری، تولید طرحی جامع و مانع برای ارتقا کیفیت منظر شهری در بعدی کلان و فرا منطقه ای می باشد.
آقای دکتر پاکزاد در مقاله عناصر کیفی یک منظر شهری به زیبائی به مقوله ادراک در بافت های شهری اشاره می کنند و بیان می کنند که ادراک در یک فضای شهری به 3 عامل وابسته است. اول به آمادگی و ظرفیت ادراک انسان های استفاده کننده از آن فضا. دوم به محیط موجود و یا شرایط فضائی که انسان در آن قرار دارد. و سوم منظر شهری، که به عنوان فرستده اطلاعات عمل می کند. که این اطلاعات حاصل از منظر شهری را می توان به نوبه خود به دو دسته عناصر فیزیکی/کالبدی و انسانی تقسیم نمود. عناصر فیزیکی/کالبدی، عناصری مصنوع، ساخته ی گروهای استفاده کننده و یا ارگان ذی ربط می باشد که از بدنه، کف، پوشش گیاهی، مبلمان شهری و … تشکیل شده اند. این عوامل همان محرک های محیطی اند که ما آنها را در یک فضا درک و دریافت می کنیم. منظور از عوامل انسانی، افراد و فعالیت های این افراد در فضا است. این افراد با رفتارهای خود جزء لاینفکی از فضای شهری می باشند. نظریه آستانه و حریم فعالیت های انسانی که توسط ادوارد هال در دهه 1950 ارائه گردید به این مبحث رفتار های انسانی اشاره دارد و شدیدا بر توجه به رفتار انسان در طراحی یک فضا بلاخص یک فضای شهری تاکید دارد.
آنچه که از مباحث بالا می توان نتیجه گرفت این است که در طراحی منظر شهری نباید صرفا به مسائل فیزیکی و کالبدی آن توجه نمود، بلکه باید رفتارهای انسانی و حریم های آن را نیز مورد توجه قرار داد. بدون شک طراحی فضای سبز و سایر عناصر شهری بر رفتارهای انسانی تاثیر گذار می باشند. هدف ما در این مقاله ارائه راهکار جهت توجه هر چه بیشتر به طراحی منظر شهری (منطبق بر رفتار انسانی) می باشد. در این راستا ابتدا به مبحث محیط و منظر شهری می پردازیم و سپس بحث کامل انسان، حریم و نیاز های انسانی در محیط شهری را مطرح می نمائیم.
محیط
محیط و منظر شهری چیست؟ به اعتقاد جان لنگ، نویسنده کتاب آفرینش نظریه معماری، محیط عبارت است از فضای موجود اطراف انسان. محیط شامل محیط بالقوه و محیط موثر می باشد. محیط بالقوه همان محیطی است که طراحان خلق می کنند و محیط موثر محیطی است که مورد استفاده شهروندان قرار می گیرد. در واقع یک محیط موثر به روایتی در حال شدن است و محیط بالقوه محیطی در اندیشه است. در محیط موثر است که ادراک و در نهایت احساس بدست می آید. در منابع مختلف تقسیم بندی های متفاوتی را برای محیط و منظر شهری در نظر گرفته اند. از این تقسیمات آنچه توجه ما را به خود جلب کرده است، تقسیمانی می باشد که کورت کافکا برای نحوه نگرش به یک محیط قائل شده است. اومحیط را به 4 قسمت زیر تقسیم کرده است.
محیط کالبدی : نگرش به یک محیط از دیدگاه عوامل جغرافیایی و عناصر محیطی آن
محیط اجتماعی: نگرش به یک محیط از دیدگاه نهادها، افراد و گروه های استفاده کننده از آن محیط
محیط روانشناختی: نگرش به یک محیط از دیدگاه تصاویر ذهنی حاصل از آن محیط
محیط رفتاری: نگرش به یک محیط از دیدگاه مجموعه عوامل محیطی که فرد نسبت به آن واکنش نشان می دهد
آنچنان که می بینیم کورت کافکا بین جهان حقیقی یا عینی اطراف انسان با جهان پدیدار شناختی تفاوت قائل شده است. محیطی که خود آگاه یا ناخود آگاه بر الگوی های رفتاری و واکنش های روحی مردم تاثیر می گذارد. با توجه به این مفاهیم باید بدانیم که محیط ما در چه نظام اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته است. مطمئنا در نظام های اجتماعی مختلف تعاریف مشخصی از فاصله ، حریمها و احترامات انسانی وجود دارد. در هنجارهای فرهنگی است که روابط ما الگوی مشخص خود را می گیرند.
توجه به نظام های اجتماعی و فرهنگی موجود در بافت های شهری امروز ایران از اهمیت بالائی برخوردار است. مشکلاتی که امروزه در زیر ساختهای شهری ، اقتصادی و اجتماعی شهرهایمان وجود دارد نشات گرفته از عدم توجه به این نظام ها می باشد. بی توجه به مسایل محیطی و تاثیر آن بررفتارهای انسان و نا رضایتی مردم از محیط زندگی ، باعث بوجود آمدن مشکلات بسیار شدید اجتماعی شده است که رهایی از آنها برنامه ریزی دقیق و بلند مدتی را می طلبد.
توجه به ماشین و اقتصاد و اشتغال زایی ، بدون توجه به معضلات شهری از آلودگی و ناهنجاریهای محیطی گرفته تا بهم خوردن نظم و آسایش باعث بروز مشکلات فراوانی شده است که لازم است توجه طراحان را به این مسائل معطوف نمود و مشکلات موجود را روش تر و صریحتربیان کرد.
حال این سوال مطرح می شود در نظر گرفتن این نظام ها در محیط شهری چه هدفی را دنبال می کنند، در واقع هدف یک محیط و منظر شهری از رعایت این نظام ها چه می باشد؟ بهترین جواب برای این سوال را می توان در نگاه دونالد اپیلارد نسبت به محیط های شهری دید. دونالد اپیلارد اهداف محیط شهری را در هفت بخش ارایه داده است:
1- دسترسی به امکانات
2 –حیات بخشی
3 – هویت
4 – حیات عمومی و اجتماعی
5 – اصالت فضا
6 – عدالت اجتماعی
7- خود اتکایی
آنچه که از مطالب فوق برای ما از اهمیت بالایی برخوردار است نتیجه این اهداف است که عبارت است از حیات بخشی و ایجاد پویائی با در نظر گرفتن کلیه عوامل فرهنگی-اجتماعی در یک محیط و یا منظره شهری. در چنین فضائی که حیات درآن جریان دارد باید به افراد گوناگون با شرایط اجتماعی ، سنی و جنسی متفاوت توجه کرد تا بتوانند در آسایش و سلامت روانی و بدور از اختلالات ناشی از تداخل فعالیت ها و تداخل حریم ها به فعالیت بپردازند. در چنین محیطی است که منظر شهری در فعالیت های خود، با ایجاد احترام متقابل بین افراد، حیاتی پویا را به جریان می اندازد. آنچنان که اپیلارد می گوید ” شهر باید مکانی باشد که ساکنان آن بطور فردی و اجتماعی احساس کنند که در آن نقش دارند. محیطی که درآن احساس فشار نکرده و خود را درخانه اشان حس کنند.”
یکی از نکات مهمی که اپیلارد در اهداف طراحی منظر شهری بیان می کند، مبحث هویت در فضای شهری می باشد. مشکلی که متاسفانه کشور ایران همچنان با آن درگیر می باشد. هویت و پیشینه تاریخی قدرتمند بافت های تاریخی شهر های ما بر هیچ کس پوشیده نیست. متاسفانه ما شاهد آن هستیم که امروزه نوع نگاه ما به طراحی منظر شهری در این بافت ها هیچ تفاوتی با شهرک های نو ساخته ندارد و هر روز شاهد نابودی میراث با ارزش کشور خود هستیم. امروزه بر همه ما، طراحان مناظر شهری لازم است تا با بینشی قوی و مطالعاتی قدرتمند زمینه احیا قدرت فرهنگی و هنری اصیل ایران عزیز را فراهم نمائیم.
تصویر شماره 1: خیابان سپهسالار تهران
تصویر شماره 2: بافت اطراف میدان بهارستان تهران
همانطور که در تصاویر شماره 1 و2 مشاهده می کنید منطقه دارای پتانسیل بالای تاریخی و فرهنگی می باشد. طراح می تواند از این پتانسیل بسیار با ارزش در جهت ارتقا سطح کیفی منظر شهری خود استفاده نماید. در تصویر شماره 2 مشاهده می کنید که نه تنها از این پتانسیل استفاده نشده بلکه با ساخت سینما با متریال آلکوباند که اصلا درخور این فضا نمی باشد باعث تخریب هویت منطقه نیز شده است. متاسفانه از اینگونه موارد در هسته های تاریخی شهرهایمان به وفور دیده می شود. وجود چنین مشکلاتی در بافت های شهری مان نشات گرفته از 2 عامل می باشد. اول عدم وجود قوانین جامع و مانع در زمینه طراحی در بافت های تاریخی شهر ها و دوم عدم توانائی ارگان های مجری ذی ربط جهت اجرای قوانین. هرچند که در سال 1369 در شورای عالی شهرسازی و معماری ایران ضوابط و مقرارات نماهای شهری به تصویب اعضا رسید، اما متاسفانه به علت عدم توانائی ارگان های ذی ربط همچنان شاهد بی توجهی به نما های شهری هستیم.