چکیده:
وحدت ایده و فرم در باغ سازی ایرانی در ضمن یک نگاه آیینی، هویت ویژه ای را به باغ می داده که طی سالیان متمادی به عنوان یک اصل پیروی می شده است. این روند تا پیش از پیدایش مدرنیته در ایران پیش می رود و از آن زمان تا حال رویکرد طراحی و مفهوم باغ سازی تحت تاثیر اندیشه مدرنیته بیانی صوری به خود می گیرد. این نوشته با تحلیل پارک شهر به عنوان اولین نگاه نو در باغ سازی ایرانی جدایی بین حوزه ی اجتماعی و فضای معماری را به سبب مدرنیته ی نا تمامی می بیند که شکل ارتباط انسان با محیط زیستش را دگرگون کرد.
کلید واژه ها: نقد، مدرنیته، باغ، مولفه های اجتماعی- سیاسی، پارک، پارک شهر.
مقدمه
در شکل گیری باغ های ایرانی در طول تاریخ شاهد بینشی ادراکی هستیم که در هماهنگی کامل با فضا در بسترش به ظهور می رسد. این نگاه در منظره پردازی معاصر ایران دچار اختلالاتی می شود که پای عرصه ی نقد را به میان می کشد. این امر در حین پرداختن به موضوع حامی کلام خواهد بود.
اهمیت و ارزش نقد برای عموم منجر به آسان شدن فهم رویداد ها خواهد شد. برای گروهی در واقع هنگام ادراک پدیده ها سؤالاتی به ذهن خطور میکند که پاسخ به آنها همان نقد اثر خواهد بود و برای گروهی دیگر ارزش نقد اثر در این است که پیشینه و بازخوردهای یک اثر را برای تصمیمگیری آینده در باب موضوع به کار گیرند. در این صورت نقد ابزاری خواهد شد برای ارتقای کیفی یک اثر نه عیبجویی، قضاوت و یا تهدید. بنابر گفته “وین اتو”، نقد زمانی مفیدتر خواهد بود که به جای تحقیر گذشته به ترسیم آینده بپردازد.
این که پدیدهها از چه پایگاهی مورد نقد یا تفسیر قرار میگیرند راه برای دستیابی به اهداف نقد هموار میکند و از طرف دیگر استفادة از معیارهای جامع شناختی و اصولی که وجدان جمعی بر آن صحه میگذارد لازمة نقد است.
برای این که توصیف و تحلیل نقادانه یک پدیده، ما را در ترسیم آیندهای روشن کمک کند، منتقد باید بصیرت و شناخت جامعی از پدیدة مورد نقد داشته باشد که لازمة آن دسترسی به منافع شناخت اعم از متون تاریخی، علمی، حرفهای نسبت به شرایط زمانی ـ مکانی پدیده است. پروژه مورد تحقیق پارک شهر (بوستان شهر) تهران میباشد که به علت عدم دسترسی منابع کافی محور نقد براساس مطالعة تطبیقی پدیدههای مرجع و هم موضوع با آن به کمک مشاهدات عینی تعیین میشود و از آنجا که بازة زمانی این اثر در ایران با تحولات اجتماعی ـ سیاسی دوره رضا شاهی همراه است لذا توجه به مولفه های مذکور در شکلگیری فرم و فضای پارک شهر مهم مینماید.
از این رو بخشی از مطالعه حاضر نگاهی کلی به شرایط اجتماعی سیاسی تهران در پذیرش اندیشة مدرنیته دارد و بخش دیگر آن به شناسایی مؤلفههای عینی ـ ذهنی شکل دهندة پارک شهر میپردازد و معیارهای سازندة آن را با اصول باغ های ایران در دهة پیش از مدرنیزاسیون مقایسه میکند.
اهمیت موضوع و ضرورت نقد
هدف کلی از یک سو پی بردن به ارزش کیفی باغ های ایرانی به مثابه مکانی برای شناخت خویش، تمرکز و فراغت از استرسهای روزمرگی است از سوی دیگر آگاه شدن به این نکته است که رویکرد جدید به طراحی باغ و پارک پس از تجربه مدرنیته به خاطر جدایی بین فضا و نیروهای جامعه است. در دوره سنت تنها نقاط تلاقی شهر درگاه خانه ها، سرگذرها، ورودی مساجد، حمام، دروازه ها و میدان های شهر بود که شهروندان را به مراودات اجتماعی تشویق میکرد. ارتباط و انتظام بین فضاهای خصوصی و عمومی کاملاً شکل گرفته و بجا بود و این فضاها هم براساس الگوهای اجتماعی و فعالیتهای مشترک و هم معماری شهری شکل میگرفت و نیازمندی و قانونمندی اجتماعی با فضاهای شهری در تعامل بود.
اما در دورة گذر از سنت به مدرنیته جامعه و فضاهای شهری هر دو به سرعت تغییر کردند ولی سرعت تغییرات در حوزة فکری اجتماعی و معماری فاصلهای ایجاد کرد که به تبع آن نوع نیاز و انتظار ساکنان شهر از فضای شهری ناتمام میماند. محصولاتی که در نتیجه مدرنیتهای که در ایران درک شد وارد حوزة زندگیشان شد و در نوع زندگی مردم و نوع مراودات و نگاهشان به محیط طبیعی و مصنوع اطرافشان تأثیر گذاشت. در چنین شرایطی بسیاری از ویژگی های فضایی و اجتماعی در ارتباطی ناپیوسته با هم در حال تغییر دائمیاند.
ذکر این نکته نه از این جهت که منکر پذیرش مدرنیته در حوزه معماری و باغ سازی شویم بلکه مشکل نتیجه ای است که فهم مدرنیته در باغ سازی ایرانی بجا گذاشته است. اولین برداشت هدفمند مدرنیته شکلگیری روابط اجتماعی قوی توام با عدالت و امنیت و آزدانگری فردی در فضاهای شهری است، لذا بوستان شهر تهران به عنوان اولین پارک عمومی تهران شکل میگیرد اما طراح از یک سو خود را ملزم به حفظ تداوم تاریخی باغ های ایرانی میبیند و از سوی دیگر در شناخت مؤلفههای مدرنیته نه از فرهنگ بستر پارک که از پایگاه خود بهره میگیرد و این تناقض آشکاری است که در اولین نگاه به سازمان فضایی پارک شهر عاید بیننده و گردشگر میشود لذا برقراری رابطهای بین معماری منظر به عنوان یک پدیدة پویا، نسبی و عینی – ذهنی با شرایط اجتماعی موجود ما را در چرایی و اصول شکل گیری پارک ها رهنمون می سازد.
این که منظور از نقد معماری چیست با توجه آنچه بیان شد پیدا کردن تیکهگاهی است برای گفتگو دربارة امروز که آینده چشم انتظار آن است. اما مطمئناً این نگاه بیش از قلمرو گزارش آثار که همان رویداهاست پیش میرود. از آنجا که نقد صبغة سنجشی دارد قلمرو آن در روشهای پدیداری یک اثر تعریف میشود. (هاشمی، 1373)
معماری ایران تا پیش از تجربة مدرنیته روش ها و آئینی را دنبال میکرد و بر الگویی استوار بود که مایه تفاهم، هم زبانی و دوام و بقای فرهنگ اقوام بود. اکنون که روشها برای شکل گیری فضاهای منسجم غایبند به رویدادهای پراکندهای تبدیل میشود که نقد را در مرحلة توصیف و گزارش خاموش میکند.
نکتة دیگر این که اگر موضوع نقد در زمرة جهانی است، پایگاه نقد هم باید جهانی باشد و در این مورد سؤال این است که آیا معماری جهانی هم آئین و الگویی دارد؟ “تعامل میان انسان و طبیعت تعادل میان شکل و نیروهای محیط بود و در عصر جدید ماشین به مثابة نیرویی است که میکوشد خود را از بند محدودیت های شکل آزاد کند.” (هاشمی، 1373)
فرضیه
بیشک یکی از مؤثرترین عرصه های تجلی نظریات، ایدئولوژی ها و پیام های سیاسی ـ اجتماعی و با نفوذترین عامل در تغییر یا ایجاد ارزش ها، گرایش های فردی و اجتماعی و همین طور شکل گیری حیات مدنی معماری است و وقتی این موضوع را در موضوع باغهای دورة سنت بررسی میکنیم، فهم مفاهیم ملموس تر مینماید. هر بیانی از فرم فهم و شناخت مسئلهای را عرضه میکند. هم سویی و هم پیوندی بیان ها (منصة ظهور فرم) نشان از شناختی کل نگر میباشد حال برای این که بتوان لایههای کاذب یک پدیدة تاریخی را بازشناسی کرد باید عرصهای را که پدیده در آن به ظهور رسیده است و بستری را که پدیده در آن فهمیده و خوانده میشود، شناخت. چون موضوع مقاله در دورة گذر از سنت به مدرنیته و تأثیر آن در منظر و باغ سازی است بیان این نکته مهم است که ساختار اجتماعی یا شخصیتی جامعه بر نوع تمایلات جامعه در درخواست ارزش های زیباشناختی و تغییر آن اثرگذار است. اما سؤال اصلی این است که علت اصلی وجود و گسترش یک ایدئولوژی و سبک، جامعه است یا این که سرچشمه این معارف جای دیگری است و جامعه تنها به عنوان ظرف و امکان وقوع آنها عمل میکند؟
رد پای باغ
وقتی امیری باغی ساخت اسبش را در آن باغ گم کرد، شش ماه جستند تا اسب را در آن یافتند. اکنون باغهاست که در این شهر گم میشوند و مفهوم باغ است که فراموش شده است. از همین روست که شاید کلمة پارک جانشین شده است. پارک شهر، پارک آزادگان، … و نه باغ. باغچه هایی پرکنندة قناسی های شهر به نام پارک در راه و بیراه با چراغ های رنگی که فوارهها را رنگ میکنند و هندسه ای که زیباشناختی اش گوشه چشمی است به ورسای ها و …
باغی که لحظة حضور در آن لحظه تفکر است و تمرکز و لحظة متعالی شدن است گم شدن در انبوه درختان جهان و بازیافتن خود در ساعات فراغت. وقت فراغت وقت تفکر و به خود آمدن است و این وجه تفارق اجتماعی سنتی با اجتماعی به ظاهر مدرن است. سرگرمی ها و فراغت ها ساعات به خود آمدن و منابع فرهنگ پذیری بوده اند. از اجتماع قهوه خانه ای و نقالی و پرده داری در روضه خوانی تا حتی اعدام خاطیان نوعی هشدارند از برای به خود آمدن و اما تفریح مدرن خارج شدن از حوزة تفکر و فرورفتن در غلیان حس است که به رفتاری اجتماعی تبدیل میشود که نتیجه آن مصرف است و گسترش مصرف پذیری در حالی که فرهنگ اعتلاپذیری هر پدیده را هدف قرار میدهد. (اصلانی،1375)
شادی، مفهومی از رسیدن به تعالی بوده است که در حین تفرج و تماشا از هر بستگی و فشار اجتماعی رها میشده است و اما چه شده است؛ دیوارهای دور باغ گریخته اند و درخت ها و چمن ها به خیابان آمده اند و با گامی چند به کنار چمنی میرسی و به گامی دیگر به میانه درختی و این هم نه که به سایة یک پایه چراغی خشک و بیاندیشه با نوری که زرد و نارنجی است. مرکزیت داخل پارک ستونی مفلوک است که نور خیره کننده زرد رنگش چشم را از نظارة آسمان محروم میکند. میگذریم که اصل ساختن است. همین که خشکی فضا کم شده است کافی است با پرشدن گوشه گوشة شهر از حفره های سبزی به نام پارک، هوایی آمده اما مفهومی رفته و اگر وسایلی به شهر ارائه شده ساختاری به نام تفکر از بین رفته است و اما آن چه گفتیم نه از برای طعنه که سوال است؟
بدیهی است جدا از ملاحظات منطقهای، فرهنگ، تمدن و جهان بینیها و باورهای مردم در چگونگی بناها و شکلگیری آن دخالت کامل یافته است و به مرور دارای ویژگیهایی گشته که صبغهای ملی گرفته است.
از سوی دیگر مؤلفه های موثر بر شکل گیری بناها و فضاها تنها شرایط اجتماعی ـ جغرافیایی درونی نیستند بلکه شرایط سیاسی و نظامی برون هم در تقابل با نهادهای اجتماعی درونی چگونگی زیست کردن و سکونت یافتن مردم یک منطقه را تحت تأثیر گذاشته و در مورد ایران این امر در نوع نگاه به فضاهای عمومی و زیست بخشیدن خانهها در درون مشهود است.
از آغاز دورة معاصر در تاریخ ایران (همزمان با تسلط ایل قاجار بر کشور) در اثر مراودات و روابط خارجیان با ایران و ایرانیان با خارج اندک اندک شیوهها و رویکردهایی داخل شد که چشمگیرترین آن برون گرایی است. در مورد باغ ها، حصارها کنار میروند و این نشان از تقاضایی است برای دیده شدن و بیمرز شدن. مسیرهای ورود به حریم باغ در این جا (پارک) خود مقصد میشوند و ساختار محوری از بین میرود و پارک لکه سبزی میشود توام با مسیرهایی در جستجوی دیدن مناظر حسی و نه ادراکی ـ ذهنی.
آیا این بر میگردد به انتقاد از باغ ایرانی که چرا رابطه فضا و انسان را رابطه ای دو به دو میبینید که موجب گسست رابطة جمعی با فضا میشود؟
شاید خط فاصل میان ساختارهای قدیم و رویکردهای جدید آن است که تکنولوژی جدید تعادل مأنوس میان شکل و نیروی درونی را که زاییدة همدمی انسان و طبیعت بود از میان برداشته و با بیاعتبار کردن شکل آنچه میطلبد صرف نیرو است. دنیامیسم صنعت جدید که بشر آزادی نیرو از قید اسارت طبیعت بود ماهیت پیشههای کهن را دگرگون کرد و الگوی ماشین را به آنها تحمیل کرد که میرفت خود را از بند محدودیت های شکل آزاد کند. (هاشمی،1373)
نقش شرایط سیاسی اجتماعی تهران در شکل گیری پارک
آنچه از متون تاریخی به ویژه “یاقوت حموی” بجا مانده، تهران صفوی را باغی میداند مسکونی نه بناهایی مزین به درختانی چند و در جایی مینویسد: «تهران بساتین بسیار دارد بسته و محصور، انبوه درهم به شکل صفحة شطرنج و به علاوه تهران محلی است که امن برای ساکنان آن» و در جایی دیگر «کریمان» مینویسد: تهران دارای باغ های متداخل است که مشبک وار بناها را در میان دارند.
نفوذ بیگانگان در نیمه قرن سیزدهم ناصرالدین شاه را به فکر مدرن کردن پایتخت کشور انداخت. حصارهای قدیمی را تخریب کرد. بلوارها، باغ ها و میادین مختلفی را براساس الگوی پاریس احداث کرده است.
در دهههای آخر قرن نوزدهم شاهد هجوم شرکتهای خارجی به ایران هستیم. این نظام اقتدارگرایانه رضاخان بخشی از فرایند مدرنیزاسیون ایران بود و پیوند نزدیکی با نقش فزاینده و سلطه جوی مؤسسات بزرگ خارجی داشت.
وظیفه دولت جدید این بود که بدون دگرگون کردن شرایط زندگی و روابط اجتماعی کشور را به هر قیمتی مدرن کند. این دوگانگی در سیاست شهری نظام سنتی جدید به خوبی مشهود بود. شهر سنتی چون در میان حصار احاطه شده بود مانعی بود در راه گردش سریع کالا و آمد و شد اشخاص. لذا تدبیر اتخاذ شده مشتمل بر احداث دو محور شمالی ـ جنوبی و شرقی ـ غربی بود. عملکردهای شهری جدید در هسته کهن شهر جای گرفت و ساختمان های محلة قدیمی ارگ تقریباً به طور کامل خراب شدند و جای آن را عمارات جدید دولتی گرفت. دو خیابان چلیپایی، معروف به خیابانهای رضاخانی (خیام و بوذرجمهری) شکل نهایی خود را یافتند. محلة سنگلج کاملاً ویران شد و به جای آن پارک شهر احداث شد. (حبیبی، 1375)
در روند توسعه تهران در ربع آخر قرن سیزدهم بسیاری از باغ های درون شهر که قرن ها مایه انبساط خاطر ساکنان تهران و سیاحان بود، تخریب شد. هر چند احتمالاً تعداد آنها در خارج از حصار شهر یا برخی از محله ها مانند سنگلج افزایش یافت مهمترین رویدادی که دولت ناصری انجام داد تخریب دیوارهای قدیمی شهر بود که زمینه را برای پیدایش یک شهر مدرن و ظهور یک گروه اجتماعی ـ سیاسی و پایگاه اقتصادی فراهم کرد.
شهر پیش از این معنای خاص خود را داشت اما بعد نوعی زندگی شهری و گونه ای از شهر صنعتی پدید آمد که به همین دلیل شهر تحت تأثیر خواستگاه های بیگانه قرار گرفت و زندگی سنتی به علت روابط اقتصادی ـ اجتماعی جدید وارداتی دچار دگرگونی شد. ساخت شهری از طریق مداخله های دستگاه سیاسی شکل گرفت و نه جنبش های اجتماعی. در روند این توسعه آنچه مهم قلمداد شد سیمای کالبدی یعنی ظرف بود و مظروف به راحتی کنار گذاشته شد. تحولات سیاسی – اقتصادی و اجتماعی که تمرکزگرایه و نظام تصمیمگری متمرکز به آن دامن زدند، باعث تمایل شدید به گسترش تهران و عبور از چارچوب استخوانبندی قدیمی شهر تهران شد. محله های جدیدی برروی باغ ها و اراضی سبز حاشیة شهری (به علت حضور آب با قنات های آبادی) به عنوان شهری آماده رشد نمودند. در این دوران باغ های قدیم تهران دستخوش تخریب رشد و توسعة ساختمانی شدند. پارک شهر هم به عنوان تنها فضای سبز شهری در مرکز شهر باقی ماند.
تحولات اجتماعی اقتصادی این دوران تا سال 1347 منجر به تدوین اولین طرح جامع تهران شد که تفکر منطقه بندی (زونبندی) شالودة آن بود. تفکر و تعمق در چگونگی احداث فضای سبز شهری به عنوان مراکز تفریحی در این دوران، را به این سنت رهنمون میکند که این توسعه برخاسته از یک نیاز عمدتاً فرهنگی – اجتماعی (نوگرایه و جوان جمعیت) بود. افزایش نیازهای اجتماعی و دگرگون شدن شیوة کار و زندگی تغییری نیز در نحوة اندیشیدن به شهر و فضای شهری ایجاد کرده بود. (لقایی،1371)
در نگاه به فضای سبز شهری این مؤلفه در سطح شهر پراکنده شد تا پاسخگوی خلاء ناشی از هجوم ماشین و نه عرصة زندگی مردم باشد که بالتبع، پارکهای ملت، لاله، شفق، نیاوران و … به عهده مهندسین مشاور گذارده شد.
با نگاهی به مسیر تحول معماری میتوان فهمید پارک شهر در مقطعی ایجاد شد که بناهای عمومی تهران رو به سوی غربی شدن و سبک بینالملل داشته اند.
چون عمده بناها به دست معماران اروپایی از جمله به سیر و گدار مارکف و یا معماران ایرانی تحصیل کرده در غرب طراحی میشد و شخصیت کلی محیط مصنوع بیان مدرنیستی بینالمللی را داشت. زیباشناسی پیرو شعار مدرن کارکردی مهندسی بود. نیازمندی های کارکردی در انطباق با کارکردهای دانشگاهی، آمفیتئاتر، بیمارستان و بانک به فرم تبدیل میشد و در این میان باغ سازی هم تحت تأثیر شبکه شطرنجی خیابان مفهوم عملکردی و مقیاس خود را در ارتباط آن دوران به سمت پارک شدن میرفت. ولی در پارک شهر معماری در حفظ ساختار باغ ایرانی در زمینة طرح داشته ولی اصول باغ ایرانی زیر سلطة باغسازی انگلیس – فرانسه خود را پنهان کرده است. (سمیعی،1374)
معرفی و نقد پارک
بوستان شهر (پارک شهر) قدیمی ترین پارک شهر تهران میباشد که در اراضی محله سنگلج احداث شده است و از شمال به خیابان شهید فیاضبخش، از جنوب به خیابان بهشت و از شرق به خیابان خیام و از غرب به خیابان وحدت اسلامی محدود شده و در محدوده منطقه 12 قرار دارد. کل مساحت پارک 245000 مترمربع میباشد. 173500 مترمربع از پارک به فضای سبز اختصاص یافته است که از این مقدار 44200 مترمربع چمنکاری، 127300 مترمربع درختکاری و به صورت شبه جنگلی و 2000 مترمربع فضای گلکاری میباشد. 8000 مترمربع به ساختمان های مختلف شامل کتابخانه، سالن نمایش، پناهگاه، پست برق، ساختمان اداری و نیز 4250 مترمربع به دریاچه و 2900 مترمربع به آبنماهای موجود اختصاص یافته است. سایر سطوح مربوط به پیادهروها و خیابان های داخل پارک میباشد. منبع تأمین آب آبیاری فضای سبز از چاه ها میباشد. چاه واقع در شمال شرقی پارک که در کنار دریاچه واقع شده، آب دریاچه جنب قسمت اداری و ناحیه شمال استخر پارک قرار دارد و آب مورد نیاز آبیاری جنگلکاری قسمت غربی و آب استخر و آب تلف شده آبنماها را تأمین میکند. (تصویر 1)
تصویر 1: پلان پارک شهر، ماخذ: آرشیو سازمان پارک ها
همان طور که در بحث نقد عنوان شد معیارهای نقد باید مطابق با دستگاه ارزشی بستر اثر بوده و آن را از بعد تاریخی و مکانی مورد تحلیل قرار دهد. مولفه های اجتماعی – سیاسی موثر بر شکل گیری پارک عنوان شد. اکنون سعی داریم معیارهایی را به عنوان مولفه های کمی و کیفی فرم و فضا برای ارزیابی طراحی پارک شهر ملاک قرار داده و میزان تطابق آن را با اصول باغ های ایرانی بسنجیم.