اسطوره آب و جنبه کارکردی
 اسطوره ها در هر اقلیمی که باشند، ریشه در وجود افراد آن سرزمین دارند که به حیات خود ادامه داده اند. چیزی که یک اسطوره را ارزشمند جلوه می دهد، شناخت و استخراج ویژگی های واقعی آن و تطبیقش با باورها و اعتقادات جامعه است.
در اديان بين النهرين – به علت خصوصيات اقليمي كه وسعت زيادي از سرزمين با كمبود آب مواجه بوده است و خشكساليهاي طولاني مدت در ايران ، مصر و هند، … – نياز به اسطوره اي براي آفرينش آب و حاصلخيز كردن سرزمين بيشتر مورد توجه قرار مي گرفت. مراسم و آيين هايي براي تكريم و سپاس از اساطير رودها براي حاصلخيز شدن زمينها انجام مي شد كه در باور مردم بسيار تقدس يافته بود . در واقع عامل خشكسالي باعث پديد آمدن اين اساطير مي باشند و در تمدنهايي كه خشكسالي نداريم به اين اساطير كمتر توجه مي شود .
فصلباران، هنگامه نبرد “تیشتر” ایزد باران با “اپوشه” دیو خشکسالىاست و ایزد بارانبا شکستدیو خشکى، خاکرا خرمىو مردمرا روزیمىبخشد. از زمان شکل گرفتن این اسطوره اوستایی تا به امروز هنوز آب، مسئله مردم این سرزمین است. فلات ایران با موقعیت جغرافیایی خاص خود سرزمین خشکی است. از اسطوره نبرد تیشتر و معابدهای آناهیتا ایزدبانوی آب، و نیایش و قربانی برای او گرفته تا ضرب المثل ها و قصه های عامیانه همه گویای این است که همیشه این مردم در پی آب بوده اند. ایرانیان ايجاد سقاخانه را قدمي در راه خريد بهشت می دانسته اند، این اعتقاد ریشه در نیاز مردم به عنصر آب در زندگی روزمره دارد. آب انبارها و قنات های عظیم مناطق مرکزی خشک ایران در کنار مراسم و آیین های مختلف طلب آب و باران خواهی همه موید این حقیقت است که ایرانیان برای به دست آوردن آب نه تنها خود را به ابزارها و تکنیک های مختلف مجهز کرده، که با برگزاری مراسم آیینی مختلف در صدد همراه ساختن نیروهای ماورایی نیز با خواسته ها و نیازهای خود برآمده اند. از سویی باور نر و ماده بودن آب نیز بیشتر در مناطق کم آب ایران متداول است.
بررسي نقش عنصر آب در شکل گیری هسته تاریخی شهرها
هر ساخته ای به عنوان جزیی از فرهنگ، وظیفه دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق عناصری، عینیت بخشد و این عینیت حامل پیامی تحت عنوان هویت می شود.
بر این اساس درك ما از شهر هم به فيزيك و كالبد محيط وابسته است و هم با حيات شهر، تاريخ و گذشته آن مرتبط است. مهمترين عامل در موفقيت يك فضاي جمعي مكانيابي آن است اما در شهرهاي سنتي و بر اساس مدل ارگانيك، يك فضاي جمعي با مكانيابي و برنامه از پيش تعيين شده شكل نمي گيرد، در چنين محيطي فضاي جمعي بر اساس ساخت زندگي ساكنين شهر و به صورت خودرو پديد مي آيد.
اساطیر، نمادها و آیین های جمعی نظم و قواعد خاصی را بر پیکره بندی شهرهای سنتی اعمال می کنند. در کتاب” منظر الگو ،‌ادراک و فرآیند” ترجمه دکتر بهناز امین زاده می خوانیم : «بسیاری از الگوهای موجود در محیط حاصل طراحی و برنامه ریزی انسان نیستند ، بلکه الگوهایی خود سازمانده بوده ودر شکلها، ‌انواع و پراکندگی های مشابه ،‌در طیفی از مقیاس های بزرگ تا کوچک ،دیده می شوند .» و در همان کتاب می خوانیم : « انسان از دیرباز الگوهای تزئینی ، نمادین یا با اهداف مذهبی را خلق می کرده است .» نویسنده معتقد است که« برخی از این الگوها جهانی اند ». در واقع نقاط کانونی برگزاری آیین ها، ویژگی های شکلی، مفهومی و کارکردی غیر قابل انکاری را آشکار می کنند.
ایران باستان، سرشار از حضور نیروهای ماوراءالطبیعه، اشکال، فرمهای انتراعی و مراسمهای آئینی است. ارزش های رمزی و مذهبی عناصر طبیعت باعث می شد، هر بار که ایرانیان این عناصر را با آئینی خاص هم سوی آرمانهای خود می دیدند، مطمئن شوند جلوه قدسی که آن عناصر و تمامی نیروهای جادوئی مربوط به آن رادر زندگی خود خواهند داشت، درحقیقت برای دست یابی به نیروهای جادوئی و قدسی ماوراء الطبیعه، راهی جز بازسازی آنها در زمین نمی شناختند. ایرانیان در خلق فضاهای پویا و بارور مهمترین راه جلب توجه خدایان را تقلید از این الگوهای موجود در طبیعت اما در مقیاسی کوچکتر می دیدند و اعتقاد داشتند این تقلید جادویی است که نیروهای ماوراء الطبیعه را تشویق به تقلید از آن در مقیاس وسیعتری می کند.
تركيب كاركردهايي كه يك مركز محله قديمي را تشكيل مي دهند، در بسياري از شهرها ازسنت نسبتا مشابه و تكرار شونده اي پيروي مي كند، بدين صورت كه در محلات قديمي شهرهاي تاريخي، نقطه مركزي و ثقل محله مبتني بر وجود يك تركيب سه بخشي متشكل از درخت مقدس، يك منبع آب به صورت قنات يا مظهر آب و نيز يك فضاي آييني به صورت مسجد يا تكيه یا کوه مقدس است كه پيش از اسلام به صورت يك نيايشگاه ظهور مي يافته است. ضمن تبيين و شكل گيري اين تركيب و نيز استقرار خانه ها و ساير ابنيه در ارتباط با آن، گذر ها، معابر و مسير هاي حركتي در چنين محله اي تحت تاثير اختلاف پتانسيل فضاهاي مختلف شهري شكل مي گرفتند. در واقع اين تركيب جوهر شكل گيري فضا در محلات قديمي است زيرا همان گونه كه ذكر شد حضور اين سه عنصر به نقطه شروعي براي شكل گيري يك محله تبديل مي شده است. آنچه در اينجا شاهد آن هستيم تبديل سنت ها به كالبد و فضا سازي است، در حقيقت سنت حضور عناصري چون گياه مقدس، آب و همچنين نور يا منبع روشنايي منجر به ايجاد فضاي جمعي مركزي مي شده است. بر این اساس آب به عنوان یکی از عواملی که نقش مهمی در مکانیابی، شکل گیری و گسترش مراکز محلات داشته اند، از جمله عناصری است که از آغاز پیدایش شهرها، با آن همراه بوده است.
بر اين اساس اهميت عنصر آب را در شكل گيري این فضاها مي توان ناشي از دو علت دانست؛ يكي جنبه كاركردي اين عنصر يعني نيازي كه اهالي در زندگي روزمره و براي گذران امور به آن ها داشته اند و مورد ديگر جنبه تقدس عنصري است كه منجر به شكل گيري فضا مي شود، مورد اخير خود مي تواند دربر گيرنده جنبه اول نيز باشد، به اين ترتيب كه نياز به يك عنصر موجب تقدس آن مي شده است به عنوان مثال آن هنگام که آناهیتا و مهر ایزدان آب و خورشید از ارزشی والا برخوردار بودند و مردم نیز برای باروری درختان و دام های خود نیازمند خورشید و آب بودند، پس ستایش و احترام آنان می بایست در قالب خدایان شکل بگیرد.
بدين صورت چنين فضاهايي نفوذ ارزش هاي مذهبي در شهرها را نيز به خوبي به تصوير مي كشند. مويد اين مطلب اين كه از نذورات و خيرات رايج در گذشته مي توان به نذر توزيع آب و يا تامين روشنايي كوچه اشاره كرد، تلفيق اين دو را در سقا خانه ها مي بينيم كه خود از كاربري هاي مهم و رايج در مركز محلات به عنوان يك فضاي جمعي بوده است.
از سویی در فرهنگ های سنتی بنا بر عقایدی مرکز عالم یک درخت یا ستون خاص، کوهی مشخص یا معبدی بوده است. ارزشهای رمزی کوهستان به علت نزدیکتر بودن کوه به آسمان فراوان دیده شده و ارزش قدسی «مرکز » به عنوان نقطه تلاقی محور عالم و ارزش قدسی «کوه» به علت نقطه تلاقی آسمان و زمین نیز ،‌ همواره به علت اعتباری که این قداستها به «بلندی» و «صعود» می بخشند در اعتقاد ایرانیان ، وجود داشته است. بر حسب این معتقدات ‌ایرانیان ، کوه مقدس البرز را میانه زمین می دانستند که در آن نقطه به آسمان پیوسته است . در اسرار میترا ، نردیان آئینی ،‌ هفت پله داشت و هر پله از فلزی خاص ساخته شده بود . راز آموخته با بالارفتن از آن ًهفت آسمان ً را در می نوردید و به بلندترین فلک که جایگاه برترین خدایان بود می رسید .گاه نیز میترا و آناهیتا در دل طبیعت و در بلندای کوه ها و درون غار ها یا کنار چشمه و درختی مقدس در پای کوه نیایش می شده اند. نیایش آب و گیاه در دل کوه از دیرباز میان ایرانیان متداول بوده است.
نیز در اوستا سخن از درختانی آمده که در کنار چشمه ای آمده و نگهبانانی دارند. درخت و چشمه در باورهای مردم مهم بوده که نگهبانانی داشته اند. بدیهی است که این تقدس ذاتی درخت و چشمه نیست بلکه در تصور و باورهای مردم مقدس شده اند. از این رو که پاکیزه نگاه داشتن آب و سرسبزی و خرمی درخت، با زندگی مردم و نیازهایشان در ارتباط است، آب و درخت مقدس شده، پس ایزدانی بر آنان منسوب شده اند تا مردم ضمن احترام و بزرگداشت آنان، در سلامتی و پاکیزگی آب و گیاه بکوشند.
از آنجا که ایرانیان باستان برای طلب برکت و باروری همچون دیگر اقوام کهن متوسل به الهه باروری می شدند، چشمه و درخت مقدس، نمادهای باروری و حاصلخیزی می باشند زیرا در اقوام باستانی، آنچه ارتباط با حیات داشته، باید مقدس باشد و در قالب خدایان جلوه گر می شده است.
همه موارد فوق خود دلایلی بر استفاده خود سامانده این عناصر در شکل گیری هسته اولیه شهرهای سنتی هستند.
به این ترتیب چنین مکان هایی به عنوان فضای عمومی قبل از هر چیز یک فضای آیینی و به عبارت دیگر یک نمادند. در واقع چنین مکانی با برآورده کردن آن چیزی که محیط به آن نیاز دارد، علاوه بر آنکه محیط را کامل می سازد، آن را دارای گستره و محدوده نیز می سازد و به این ترتیب آن را قابل درک و فهم می کند. در چنین فضایی همواره یک مرکز ادراکی وجود دارد که به وسیله عناصر عینی شناخته نمی شود. این مکان مجموعه صرف عینیات نیست بلکه ترکیبی زیبا و آرامش بخش از عین و ذهن است که موجب هماهنگی فرد با محیط، باعث بهره برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده کنندگان و در نهایت احساس تعلق آنها به محیط و تداوم حضور در آن می شود.
بررسی نمونه موردی : شهر نراق
شهر نراق مثال روشني از شكل گيري شهرهای تاريخي بر اساس نقش كاركردي و آييني سه عنصر آب ، درخت مقدس و کوه به عنوان نیایشگاهی مقدس است.
شهر نراق دارای محلات مجزا و مراکز محله ای است که هسته های اولیه شکل گیری شهر هستند و هر محله دارای مسجد، آب انبار و … است. درواقع هر محله بصورت مجزا و خودکفا عمل میکند.در این شهر در فرو رفتگی پای کوه “ال” شاهد حضور مسجد ی هستیم که در ته رنگ آن طرح چار تاقی های کهن ایرانی مشهود است و همانگونه که می دانیم چار تاقی فرم نیایشگاه های ایجاد شده در کنار کوه ها در ایران باستان است و نیز در محوطه این مسجد درخت چنارنسبتا قدیمی به چشم می خورد. از سویی شاهد مجاورت این مکان با آب انباری قدیمی هستیم که قطعا در گذشته منبع دسترسی مردم به آب شرب بوده است. از کنار هم قرار دادن تمامی این عناصر به نقش خودسامانده آنها در شکل گیری هسته اولیه شهر سنتی نراق پی خواهیم برد، عناصری که ریشه در باورها و سنن مردم این شهر دارند. استقرار نخل عزاداری در این مکان که در مراسم عزاداری امام سوم شیعیان مورد استفاده قرار می گیرد خود شاهدی بر این مدعاست. 01
تصویر 1: مکانیابی مسجد مرکز محله نراق در مجاورت آب انبار
02
تصویر 2: محل استقرار آب انبار مرکز محله
نتیجه گیری
مجموعه پیچیده ای از عوامل محیطی، مناسبات معیشتی، باورها و آیین ها بر پیکره بندی شهر سنتی اثر می گذارند. در این زمینه یک سویه نظری می تواند معطوف به بازشناسی اثر آیین ها، اسطوره ها و نمادها باشد. در این رویکرد شهر سنتی با ساختار پنهان نمادهای به یاد آورنده یا خاطره انگیز خود اثری عمیق بر ساکنین شهر به جا می گذارد. این کارکرد ممکنست به تقویت حس همبستگی ساکنین، به ترکیب رفتار فردی درساختار گروهی و تعلق به مکان و یا به اعتقادی به برآوردن نیازهای مشروع ضمیر پنهان انسان منجر شود و یا عطش وجود شناسانه عمیق انسان را در برقراری ارتباط با امر قدسی را سیراب سازد.
تصویر ذهنی روشن که سبب هویت شخص می گردد در گرو داشتن مکانهایی با معناست که در ارتباط با مفاهیم و نمادهای آشنا شکل می گیرند به این ترتیب که استفاده از نماد ها و اساطیر و نشانه های خاطره انگیز یا کهن که ریشه در فرهنگ و معیشت هر قوم دارد در ادراک و فهم انسان از فضا موثر است.
در شهرهاي سنتي فضاي جمعي با حضور عناصري كه از نظر كاركردي يا آييني براي ساكنين حائز معنايي خاص بودند، شكل مي گرفت و به دليل پيوند با ريشه هاي فرهنگي و مذهبي از نظر عملكردي نيز نقش خود را به خوبي ايفا مي كرد. امروزه لزوم شناخت و به کارگیری این عناصر در طراحی فضاهای مدرن جهت ایجاد مکانهایی که در ساخت آنها هم به عینیات و هم به ذهنیات توجه شده، مشهود است. چنین مکانی با ساختار فیزیکی خود تعریف مادی دارد اما به دلیل پیوند با ریشه های جامعه تصویر و خاطره آن در ذهن انسان معنا و روح پیدا می کند، معنا و روحی که برای روزگاران خواهد ماند و به یاد آورنده بودن و هستی انسان خواهد بود.

فهرست ماخذ
1.الیاده، مرچیا. 1376. رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، انتشارات سروش، تهران.
2.الیاده، مرچیا. 1375. مقدس و نامقدس، ترجمه نصراله زنگویی، انتشارات سروش، تهران.
3.بهار، مهرداد. 1376. از اسطوره تا تاریخ. نشر چشمه. تهران.
4.بهار، مهرداد. 1375. پژوهشی در اساطیر ایران. نشر آگاه تهران.
5.شیخ فرشی، فرهاد. 1382. آناهیتا در باورهای ایران باستان. نشر حروفیه. تهران.
6.جوادی، شهره.اماکن مقدس در ارتباط با طبیعت، مجله باغ نظر، پاییز و زمستان 1386، سال چهارم، شماره هشتم.
7.جوادی، شهره. عناصر منظر در هنر ساسانی، مجله باغ نظر، زمستان 1383، سال اول، شماره دوم.
8.حبیبی، رعنا سادات. تصویرهای ذهنی و مفهوم مکان، مجله هنرهای زیبا، پاییز 1387، شماره 35.
9.طوفان، سحر. بازشناسی نقش آب در حیاط خانه های سنتی ایران، مجله باغ نظر، پاییز و زمستان 1385، سال سوم، شماره ششم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *