تعریف اصطلاحات:
فضای جمعی: عرصه اي متمركز براي تجمع كه كاركردهاي مختلفي در اطراف آن وجود دارد، واژه فضاي جمعي وجه اجتماعي فضارا مد نظر قرار مي دهد.
واشدگاه: در مقیاس محله واشدگاه گره حاصل از تقاطع چند مسیر است.
گذر: جای عبور، راه هایی که از بین محلات عبور می کنند و خطوط اتصال فضاهاي جمعي محسوب می شوند.
نشانه: عنصر طبیعی یا مصنوعی است که به لحاظ شکل و عملکرد با محیط اطراف متفاوت است و موجب ارتقای تصویر ذهنی جامعه از محیط و در نتیجه اعتلای خوانایی شهر می شود.
واژه های کلیدی: محله، فضای جمعی، واشدگاه، گذر، عناصر مقدس، نشانه.
درك ما از شهر هم به فيزيك و كالبد محيط وابسته است و هم با حيات شهر، تاريخ و گذشته آن مرتبط است. فضاي جمعي فيزيك و عرصه اي است كه اين نقش معنايي و محتوايي را ايفا مي كند. در فضاي جمعي موقعيت هايي براي ايجاد خاطره جمعي و ذهنيت مشترك پديد مي آيد. به اين ترتيب درك مردم از شهر همسو و مشابه شده و اهدافي كه در منظر شهري مدنظر است، محقق مي گردد.
فضاي جمعي، فضايي براي مكث و ديدارهاي اجتماعي است كه در همه ساعات شبانه روز به روي همه اقشار باز است. تفاوت فضاي جمعي با فضاي شهري در اين است كه فضاي شهري از فيزيك و كالبد فضا صحبت مي كند، اما فضاي جمعي مكث، عملكرد، رفتار، زندگي و حضور يك جمع را در يك فضا مدنظر قرار مي دهد و به كاركرد اجتماعي آن اشاره دارد. در واقع اگر فضاي شهري هدف بخشي از زندگي مردم شود، فضاي جمعي شكل مي گيرد.
وجه عمده تمايز فضاي جمعي و فضاي شهري در اين است كه بر خلاف فضاي شهري، افرادي كه در يك فضاي جمعي حضور دارند، داراي خصلت هاي مشترك و هويت جمعي هستند، بر اين اساس مركز محله يك فضاي جمعي است؛ زيرا افراد حاضر در آن از ساكنين يك محله بوده و مظاهر هويتي مشتركي دارند.
مهمترين عامل در موفقيت يك فضاي جمعي مكان يابي آن است. اما در شهرهاي سنتي و بر اساس مدل ارگانيك، يك فضاي جمعي با مكان يابي و برنامه از پيش تعيين شده شكل نمي گيرد، در چنين محيطي فضاي جمعي بر اساس ساخت زندگي ساكنين شهر و به صورت خودرو پديد مي آيد.
تركيب كاركردهايي كه يك مركز محله قديمي را تشكيل مي دهند، در بسياري از شهرها از سنت نسبتاً مشابه و تكرار شونده اي پيروي مي كند، بدين صورت كه در محلات قديمي شهرهاي تاريخي، نقطه مركزي و ثقل محله مبتني بر وجود يك تركيب سه بخشي متشكل از درخت مقدس، يك منبع آب به صورت قنات يا مظهر آب و نيز يك فضاي آييني به صورت مسجد يا تكيه است كه پيش از اسلام به صورت يك نيايشگاه ظهور مي يافته است. ضمن تبيين و شكل گيري اين تركيب و نيز استقرار خانه ها و ساير ابنيه در ارتباط با آن، گذرها، معابر و مسير هاي حركتي در چنين محله اي تحت تاثير اختلاف پتانسيل فضاهاي مختلف شهري شكل مي گرفتند. در واقع اين تركيب جوهر شكل گيري فضا در محلات قديمي است، زيرا همان گونه كه ذكر شد حضور اين سه عنصر به نقطه شروعي براي شكل گيري يك محله تبديل مي شده است. آنچه در اينجا شاهد آن هستيم تبديل سنت ها به كالبد و فضا سازي است، در حقيقت سنت حضور عناصري چون گياه مقدس، آب و همچنين نور يا منبع روشنايي منجر به ايجاد فضاي جمعي مركزي مي شده است.
از دلايل شروع شكل گيري چنين محلاتي بر اساس اين تركيب، نياز ساكنين به دسترسي به منبع آب را مي توان نام برد كه موجب استقرار خانه ها در اطراف آن مي شود و يا درخت مقدس بادوامي كه هم كاركرد آن به عنوان سايبان مهم بوده است و هم از نظر آييني براي مردم جنبه تقدس داشته است. (دخيل بستن به درخت هاي مقدس)
بر اين اساس اهميت اين سه عنصر را در شكل گيري فضا مي توان ناشي از دو علت دانست؛ يكي جنبه كاركردي اين عناصر يعني نيازي كه اهالي در زندگي روزمره و براي گذران امور به آن ها داشته اند و مورد ديگر جنبه تقدس عناصري است كه منجر به شكل گيري فضا مي شوند. مورد اخير خود مي تواند در بر گيرنده جنبه اول نيز باشد، به اين ترتيب كه نياز به يك عنصر موجب تقدس آن مي شده است، بدين صورت چنين فضاهايي نفوذ ارزش هاي مذهبي در شهرها را نيز به خوبي به تصوير مي كشند. مويد اين مطلب اين كه از نذورات و خيرات رايج در گذشته مي توان به نذر توزيع آب و يا تامين روشنايي كوچه اشاره كرد، تلفيق اين دو را در سقاخانه ها مي بينيم  كه خود از كاربري هاي مهم و رايج در مركز محلات به عنوان يك فضاي جمعي بوده است.
به اين ترتيب از شكل گيري يك واشدگاه در محل تلاقي چند گذر، نقاط مكثي در محلات به صورت خودكار تعريف مي شود که در تعریف کالبد آن دو یا چند مسیر نقش دارند و در آن تاکید بر سکون بیشتر از حرکت است؛ به عبارت دیگر در مقیاس اين محله ها، واشدگاه گره حاصل از تقاطع چند مسیر است كه اساس فرم گيري آن را همان تركيب سه بخشي تشكيل مي دهد.
در شكل هاي روستايي و ابتدايي اين ميادين يا واشدگاه ها، فرم هاي منحني، ارگانيك و عدم گونيا مشاهده مي شود، اين درست در نقطه مقابل هندسه قوي داخل ابنيه است و خود بر خود جوش بودن شكل گيري اين مراكز صحه مي گذارد.
به علاوه از كاربري هايي كه به طور معمول در اطراف اين گونه فضاها قابل مشاهده اند،  بناهايي چون حسينيه، مسجد، مدرسه علميه و بازار را مي توان نام برد كه حضور اين كاربري ها خود عاملي موثر در شكل گيري و موفقيت اين فضاهاي جمعي هستند؛ زيرا چند عملكردي بودن فضا، طيف وسيعي از نيازهاي مختلف را برآورده مي كند. در واقع حضور اين كاربري ها در فضا به عنوان كد ها و نشانه هاي معنادار شناساننده منظر محسوب مي شوند كه ريشه در اجتماع و ريشه هاي فرهنگي دارند، نشانه ها و عناصري كه در اثر سنت ها و آيين هاي مردم پديد آمده اند و در نهايت فضا را شكل داده اند.
01
تصوير 1: استقرار درخت مقدس در ارتباط با بناي آب انبار
از ديگر سو استقرار يك اثر تاريخي نشانه اي از اهميت يك نقطه در ساختار شهر است. بر اين اساس، تاريخي بودن حاشيه يك فضاي جمعي بر اين نكته تاكيد دارد كه شرايط ديگر شكل گيري فضاي مركزي محله در اين نقطه مهيا بوده است و به دنبال آن ابنيه تاريخي در حاشيه فضا استقرار يافته اند.
شهر بشرويه مثال روشني از شكل گيري محلات تاريخي بر اساس نقش كاركردي و آييني سه عنصر آب، درخت مقدس و نيايشگاه  است. ساخت تاريخي اين شهر متشكل از دو محور اصلي است كه دروازه هاي شهر بر آن ها منطبقند. هسته تاريخي شهر در محل تلاقي اين دو محور اصلي تحت عنوان محله ميانده (به معني ميان ده يا همان مركز محله ) كه شامل مسجد، مدرسه، حسينيه، بازار، باغ خان و نيز بقاياي بازارچه مهري در نزديكي مركز محله تاريخي است.
مركز محله تاريخي ميانده كه هسته اوليه شكل گيري شهر بشرويه است، متكي بر حضور يك حوض در قالب حوض انبار يا آب انبارو درختي ماندگار و نيز استقرار مسجد جامع معروف ميانده در مجاورت اين فضا است كه تشكيل يك واشدگاه يا ميدان ارگانيك را داده است. اين ميدانگاه هندسه كاملي ندارد و در بدنه هاي آن ابنيه مهم تاريخي همچون حسينيه ي ميانده (حسينيه ي حاج علي اشرف) و مدرسه ي علميه  (مدرسه ي طلاب علوم ديني) به چشم مي خورد.
02
تصوير 2: استقرار درخت مقدس در ارتباط با بناي مسجد 
03
تصوير 3: وجود ديد هاي متنوع به محوطه
نكته اينكه در بافت تاريخي ارگانيك محله ميانده ضمن حركت در گذرهايي كه به فضاي مركزي آن منتهي مي شوند، پرسپكتيوهاي متنوعي از ميدان و به طور شاخص از تك درخت مستقر در ميانه ميدان پديد مي آيد و بدين گونه ما به نحوي با انتقال اين احساس مواجهيم كه فضايي كه پيش رو داريم، در ساختار محله  از اهميت ويژه اي برخوردار است، اين خود بر نقش كليدي چنين فضايي در شكل گيري ساختار محله تاكيد دارد.
لازم به ذكر است استقرار درخت مزبور در ميانه راه دليلي روشن بر اين موضوع است كه در گذشته قبل از عبور معابر يا گذرهاي اصلي متصل كننده نقاط مختلف ميانده به هم، اين بخش از محله مركز استقرار و فضاي جمعي شاخص آن بوده است.
04
تصوير 4: استقرار درخت مقدس در ارتباط با  مدرسه علميه و در ميانه راه
آخر اينكه محله ميانده را مي توان مركز مهم آمد و شد و تجمع مردم بشرويه در گذشته دانست. قرارگيري ابنيه اصلي و مهم شهر در كانون اصلي اين محله مويد اين مطلب است. در حقيقت مركز محله ميانده قسمت اصلي بافت تاريخي بشرويه محسوب مي شود كه توانسته است اندام واره خشت و گلي خود را تا عصر حاضر به يادگار بگذارد.
نتيجه گيري:
اجتماع براي شكل گيري نياز به فضايي دارد كه ارتباطات جمعي در آن شكل بگيرد و در آن فرصتي براي طرح مسائل جمعي فراهم شود، اما متاسفانه شهرهاي امروز ما فقط تركيبي از خيابان ها، خانه ها و ساير كاربري ها هستند. در شهرهاي سنتي فضاي جمعي با حضور عناصري كه از نظر كاركردي يا آييني براي ساكنين حائز معنايي خاص بودند، شكل مي گرفت و به دليل پيوند با ريشه هاي فرهنگي و مذهبي از نظر عملكردي نيز نقش خود را به خوبي ايفا مي كرد. ضرورت احياي فضاهاي جمعي در شهرهاي مدرن امروزي به منظور بازگردانيدن حيات اجتماعي دوباره به كالبد آن ها، امري اجتناب ناپذير است كه تحقق صحيح آن نيازمند مكان يابي درست اين گونه فضاها با توجه به الگوي شكل گيري آن ها در بافت هاي تاريخي است.

"دانلود فایل های پیوست مطلب"
-----------------------------------------------------------------------------------------
Icon of الگوی شکل گیری گیری فضاهای جمعی در بافت های تاریخی با تاکید بر مرکز محله تاریخی میانده شهرستان بشرویه الگوی شکل گیری گیری فضاهای جمعی در بافت های تاریخی با تاکید بر مرکز محله تاریخی میانده شهرستان بشرویه (130.7 KB)
       تعداد دانلود: 7
       زمان آخرین دانلود: چهارشنبه, 4 جولای 2018
------------------------------------------------------------------------------------------

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *