مقدمه
در قسمت اول ، به بررسی و تیببن ویژگی های سبک پیکچرسک و دو مفهوم زیبایی و تعالی در معماری منظر پرداختیم، حال در این قسمت ، هنر مینیمالیسم ، هنر مفهومی و هنر خاکی را مورد بررسی قرار می دهیم.
هنر مینیمال
بین سالهای 1963 تا 1968 در امریکا ، عمدتا در شهر نیویورک جنبش هنری پا گرفت که با توجه به فلسفه وجودی آن ، مینیمالیسم نامیده شد. این سبک جدید به عنوان نخستین جنبش هنری آمریکایی نیز شناخته شد. از میان هنرمندان شاخص این جنبش آثار جاد Donald Judd بیش از همه مایه الهام معماران و معماران منظر شد.
منظور از مینیمالیسم استفاده حداقل از مواد و عناصر برای بیان و ارائه ایده در اثر هنری است.این هنر برای رسیدن به کیفیت سادگی و بی پیرایگی به مثابه نوعی کمال می کوشد. سادگی در شکل ، الزاما به معنای سادگی در تجربه نیست.در واقع اشکال واحد و یک شکل نه تنها رابطه هنری را تنزل نمی دهند ، بلکه بر عکس بدان نظم و ساختار می بخشند.
لنداسکیپ به عنوان یک پروژه انسان ساخت ، هم متن است و هم مکان. یک رسانه تفسیری است. لذا انتظار دریافت معنا و عمق از آن ، انتظار نا به جایی نیست و این هدف بینش مینیمالیستی به منظر است .فضاهای مینیمالیستی ارتباط مستقیمی با احساس دارند و بنابراین توصیف خصوصیات آنها بیش از آنکه در قالب کلام بگنجد ، دریافت شدنی و احساس کردنی است.
پیتر واکر،از معماران منظری است که گرایش فراوانی به این شیوه نشان داد. واکر معتقد است جامعه ما نیاز به محیطی آرام ، با روح و پر معنا دارد و طراح باید در بر آورده کردن این نیازها بکوشد. به عقیده وی ، مینیمالیست جستجویی در پی خلوص و مفاهیم انسانی است برای خلق فضاهایی که قدرت معنوی تکریم شده دارند. مینیمالیست توسط دستورالعمل های مفهومی و ناب خود ، با هندسه ، ریتم ، نظم ، تناسبات و … در فضا رسوخ کرده و یک حس مکان منحصر به فرد و به یادماندنی از خود بر جای می نهد.او برای خلق آثار خود به گذشته نگاه می کند.به نظر او مینیمالیسم بازتاب کیفیت های هنری معاصر است که عمیقا در سنت های گذشته ریشه دارد.استون هنج و باغ های ذن تاثیر بسزایی در او گذاشته است.
فواره تنر Tanner fountain
یکی از کارهای واکر ، فواره تنر در محوطه دانشگاه هاروارد است.محوطه انتخابی برای این طرح شکل بی نظمی دارد که با چند حرکت پیاده شکل می گیرد و بدنه های آن را سالن اجتماعات و مرکز علوم جدید تشکیل می دهند. آب یکی از دو عنصر اصلی مورد استفاده او در این طرح است.قسمت مهمی از این اثر را بازی با آب به کمک فواره شکل کی دهد،بی آنکه از فواره های سنتی و مرسوم اثری وجود داشته باشد.در تضاد با عنصر آب ، عنصر پایدار و مستحکم سنگ را بر می گزیند.طرح از 159 تخته سنگ تشکیل شده که در دایره ای به قطر 18 متر به طور نامنظم ،بخشی در چمن و بخشی روی آسفالت در کنار هم قرار گرفته اند.در این طرح نیرویی بیننده را به داخل دعوت می کند،در عین حال از رسیدن به مرکز آن ممانعت به عمل می آورد.این نیرو در حقیقت آب فواره است که بصورت ذراتی ریز در فضایی به قطر 6 متر و ارتفاع 1.5 متر پراکنده شده است و یک فواره مه به وجود می آورد که با نورپردازی در شب ، نمایی از آتش به خود می گیرد.در زمستان که درجه حرارت به زیر صفر کاهش می یابد ،به جای آب ،بخار از فواره ها بیرون می زند و فضایی پر رمز و راز در مرکز طرح ایجاد می کند. تجربه رنگ فصل در این اثر زیباست.
پروژه باغ مجسمه nasher در تگزاس (Nasher Foundation Sculpture Center , Dallas,Texas)
رنزو پیانو ،معمار مجموعه برای طراحی باغ مجسمه ،واکر را برگزید.این پروژه به عنوان یک گالری روباز طراحی شده که گنجایش 20-30 مجسمه را دارد.هندسه کامل و سادگی پر عمق آن ، زمینه مناسبی برای بازدید و تمرکز روی مجسمه ها فراهم آورده است. در عین اینکه خود باغ هم یک اثر هنری برای تجربه کردن است که مخاطب را درون خود غوطه ور می کند.
پروژه نوارتیس
در سال 1999 شرکت PWP مسابقه ای را برنده شدند که هدف آنها طراحی یک فضای باز در میان مجموعه ای از ساختمانهای صنعتی در نوارتیس بود. این مجموعه در کنار رودخانه راین ، بین فرودگاه و مرکز شهر واقع شده است.این فضای باز ارتباط دوستانه ای را بین عابران و درختان ایجاد کرده است.
سایه ها توانایی این را دارند که در ساعات مختلف روز تعاریف جدیدی را در فضا جاری سازند و روحیه متفاوتی به آن ببخشند.تکرار درختان و در نتیجه تکرار سایه آنها ، انعکاس سایه ها و درختان در آب راکد ، فضایی ایستا و آرام فراهم آورده است.
یادمان پرنسس دایانا در هاید پارک لندن (اثر معمار امریکایی کاترین گاستاوسون)
اثر ناب هنرمند بر روی زمین ، بی هیچ حرف اضافه ای ، آب را در آغوش خود به جریان کشیده است. این اثر به مثابه تنها یک ردپا ار انسان بر طبیعت بستر اطرافش نشسته است ، بدون هیچ گزافه گویی دیگری.
هنر مفهومی
هنر مفهومی شکلی از بیان هنری است که تلاش دارد تا جنبه فیزیکی و ظاهری کار را تا حد ممکن تنزل بخشیده و به جای آن نیروی ذهنی ناشی از اثر هنری را تقویت کند.هنر مفهومی اساسا از الگوهای فکری سرچشمه می گیرد و در این راه از هر وسیله و موادی که با ابزار ذهنیت های هنرمند سازگاری دارد ،مدد می جوید.نخستین ظهور هنر مفهومی همانند هنر مینیمال ، به نیمه دوم دهه 1960 باز می گردد.
Andy Goldsworthy
که بیشتر در فضاهای جنگلی کار می کرد ، یکی از هنرمندانی است که در این زمینه نامدار است.او توده ای از سنگ های خرد شده را بر روی هم انباشت و یا از برگهای هم رنگ بر روی یک صخره تپه ای می ساخت و سپس نتیجه کار خود را با عکس به نمایش می گذاشت.
(هنر خاکی land Art)
هنر پردازش زمین ، عنوانی است که به جنبش هنری که در اواخر دهه 1960 در امریکا آغاز شد ، اطلاق می شود.در این جنبش ، منظر و اثر هنری به طور تفکیک ناپذیری با یکدیگر در ارتباط اند. در این هنر مجسمه ها در منظر قرار نمی گیرند، بلکه منظر ابزاری صرف برای آفرینش آنها است. در واقع گونه ای هنر است که در آن از زمین ، صخره ، خاک و مواد مشابه آن به عنوان مواد خام استفاده می کنند.
کریستو ، یکی از هندمندان محیطی نیویورک ،طرح پیکره واری را به اجرا در آورد .نرده روان که از ورقه های نایلون سفید آویزان از کابل های حائل فولادی ساخته شد. این پرده 24 مایل در شمال کالیفرنیا از کوکاتی تا اقیانوس آرام کشیده می شد.نرده روان چشم انداز را فعال می ساخت..این دیوار متحرک حرکت می کند و در این حرکت تمامی مرزها را نادیده می گیرد.یک افق متحرک در آسمان ایجاد می کند و با تاکید بر بدنه های تپه ها ، تقسیم زمین و شکستن بدنه های تیز زمین متحرک می شود.
رابرت اسمیتسون ، مجسمه ساز و هنرمند تجربی آمریکایی ، از اواخر دهه 1960 به هنر مفهومی روی آورد.او اکثر عقاید خود را از طریق لند آرت بیان می داشت و تبدیل به مشهورترین هنرمندی شد که در این زمینه کار می کرد.
دایره شکسته ، که با بیرون کشیدن شن از ته دریاچه به روشی که سدهای جلو دریا را می سازند ، ساخته شد.اسمیتسون آبراهی نیم دایره ای به خشکی کشید که انعکاس دریاچه را برگردان می کرد و با تپه چند رنگ در تقابل قرار می گرفت که مردم بسیار تحت تاثیر قرار می گرفتند. در کل بسیاری از این کارها را باید هنر مینیمال که در مقیاس بسیار عظیم اجرا شده اند قلمداد کرد.
بهترین مصداق این تعبیر ،آثار رابرت اسمیتسون و به ویژه اثر معروف او به نام اسکله حلزونی است که او در سال 1970 ساخت.این اثر در واقع جاده ای سنگی است که از کنار ساحل تپه ای حرکت و در کرانه بزرگ نمک در خلیج اوتا به صورت مارپیچ یک حلزون شکل می گیرد.به نحوی که شکل اسپیرال به طور کامل از ارتفاع بالای زمین قابل رؤیت است.