چکیده
منظر در روند پیدایی خود تابع اصول و منطقی بوده و باید باشد که پیرو آن حیاتش تداومی مبتنی بر زیبایی،خوانایی، عملکرد و هویت داشته است. موضوع منطق و ابعاد آن در منظر به منظور دریافت تمایزات اعتقادی،اندیشه ای و مکانی- زمانی یک جامعه بسیار مهم است بطوریکه می توان در فرایند بازخوانی منظر طبق آن منطق و از طریق شاخصه ها و الگوهای منظر، به اندیشه مدنی و حقیقی زندگی آن جامعه که در قالب کلیتی واحد به اسم شهر نمود یافته است، واقف شد. اشتراک این منطق در ابعاد مکانی، زمانی، اعتقادی و اندیشه جمعی، منظر شهر سنتی را موجد نوعی وحدت بیانی می کرد که گسست این مناسبت در دنیای مدرن به جدایی انسان از محیط زیستش وبه تبع آن اشفتگی منظرش انجامید. در واقع آن چه که تفاوت منظر شهر سنتی و مدرن را تبیین می کند چگونگی پیدایش منظر در ارتباط با فرایند مکانی، زمانی و انسانی محیط می باشد. بدین منظور ضرورت بازخوانی منظر و دستیابی به منطق ان برای حفظ و تداوم منظر و تعیین خط مشی و الگوی توسعه برای آینده ای با انتظارات و مناسبات نو امریست انکار ناپذیر.
مقدمه
درک عمومی منظری که سکونت گاههای امروزی چه شهری وچه روستایی دارند برای فهم مناسبات اجتماعی، اقتصادی وسیاسی و تاریخی آنها ضروری است لذا بازخوانی منظر شهر را از این سو باید دنبال کرد که نظام شهرسازی! قرن پیشین، فرآیند اجتماعی و فرآیند مکانی موجد شهر را از هم جدا کرد و انسان به عنوان عینیتی جدا از محیط فقط نظارهگر تصمیمات یک سویه مدیران شهر شد و نقش مردم در اداره وساخت شهر به قلت گرائید.” شهر در وهم رسیدن به تمدن از آنچه که باید باشد یعنی حضور آزادانه و آگاهانه انسان فاصله گرفت”(براتی،1385) و تمدن وشهریت فقط نام وشاخصهای ظاهریش را به عاریت گرفت. این گونه ی منظر شهر در پی جداشدن شهراز فرایند دو جانبه انسان – محیط حادث شده است.
بازخوانی منظر یک فضای زیستی در واقع شناخت پیوندی است بین فضای طبیعی و فضای زیستی انسان که مبنایی منطقی و منظرین دارد. خواندن منظر، منطق منظر، تفسیر منظر و بیان منظر عناوینی هستند که در این نوشتار برای تبیین مفهوم بازخوانی منظر به کار گرفته شده اند.
روش خواندن منظر
تصویر 1، روش خواندن منظر،ماخذ:نگارنده، 1387 .
خواندن منظر مطابق با مراحل ادراک محیط از مرحله محسوس(جایی که محیط بواسطه شاخصه ها و الگوهایش شناخته می شود) به مرحله معقول( جایی که محسوسات محیط در پیوند با ذهنیت انسان منجر به ادراکی تازه از محیط می گردد) منجر به فهم منظر می شود.
منطق منظر
روندی هست که در آن نظام شهر مستقیماً از ذات انسانها برمیآید. چنین راهی همواره در پس مناظر سکونتگاهی وجود داشته است اما تشخیص آن امروز ممکن شده است. (الکساندر،1381)
آموختن وکشف آن نظام وتولید بر اساس آن چیزی است که آن را منطق منظر نامیدهایم. منطق منظر بازشناسی ماهیت سیستم فرهنگی- اجتماعی جمعی است که در محیطی طبیعی- کالبدی شکل و مقیاسی از مدنیت را بوجود آوردهاست. منطق منظر چیزی نیست که صرفاً مولد کالبد و فیزیک شهر باشد بلکه موجد کیفیت حیات و روح شهر می باشد چون با فرایندی اجتماعی-اخلاقی گره خورده است که خود جزیی از محیط است. در دوران معاصر این منطق فراموش شده است و آشفتگی امروز منظر شهرها نیز از عدم حضور منطق منظر حکایت میکنند. هر منظر از مقیاس های مختلف سکونتگاهی اعم از روستا، آبادی و شهر تحت تاثیر سه بعد منطقی شکل می گیرد که عبارتند از:
- منطق مکانی منظر
- منطق تاریخی منظر
- منطق مردمی منظر
تفسیر منظر
اندیشه، خواستگاه و ارادة جمعی در پیدایی یک سکونت شهری که به دنبال مقاصد و هدف خاصی از انتظام اجتماعی خود است مفاهیم ویژهای از منظر را در سیمای شهر آشکار مینماید این مفاهیم بنابر تمایلات و ذهنیت فرهنگی مردم تفاسیر متفاوتی خواهند داشت.
آنچه در تفسیرمنظر شهر مهم است شکل بیرونی وصرف ترکیببندی کالبدی شهر نیست بلکه درک هویتی است که حاصل رویدادهای انسانی در فضاهای شهر است. آشکار شدن ابعاد رابطه انسان با محیط به موضوع منظر اشاره میکند. وقتی این رابطه را طبق مراتب نیازهای انسانی در نظر میگیریم در هر سطحی از هرم نیازها که رابطه متقابل و متعادلی با محیط برقرار می شود منظر در قالب موضوعی آشکار می شود. در واقع زمانی کیفیتی به اسم منظر بوجود میآید که سیستم کاملی از الگوها- الگوهای فضایی، اجتماعی- ظهور پیدا کند که در عین استقلال در مراتب متعددی به هم وابسته باشند.
بیان منظر
هر بخش از مفاهیم حیات یک سکونتگاه شهری منجر به ظهور جزئی از سازمان فضایی شهر خواهد شد.
در مرحله نخست ظهور شهر، استقرار توام با خواستی اعتقادی منجر به پیدایش مرکزی آئینی-اجتماعی (چهارتاقی) می شود که شعاعی اجتماعی می گیرد. در مرحله دوم رشد شهر تحرکی اجتماعی که شالوده آن دستوری اسلامیست مسجد جامع شهر و مسیر منتهی به خود را می سازد که به تبع آن شعاع اجتماعی شهر بزرگ می شود و بالاخره ارتباط با حوزه نفوذ و پیدایش نیاز تجارت منجر به ظهور عنصر بازار می گردد به همین منطق می بینیم که شهر به گونه ای تدریجی و پیوسته کلی را می آفریند که وحدتی تاریخی دارد.
بازخوانی منظر شهر نراق
منظری را که در شهری چون نراق بازخوانی می کنیم منتج از چگونگی حضور اجتماعات انسانی مقتضی بر مناسبات سیاسی _ اجتماعی و اقتصادی اجتماعی آنها می باشد . لذا در خواندن منظر آن، حیات جمعی مقدم بر دستاوردهای آن شهر باید بررسی شود .
تصویر 2، مکان استقرار: بیان منظر به مثابه طبیعت ،ماخذ: نگارنده،1387 .
تصویر 3، هسته اولیه حضور:بیان مکانی-اعتقادی منظر ،ماخذ: نگارنده،1387
تصویر 4، هسته دوم(مسجد جامع): بیان اجتماعی منظر ،ماخذ: نگارنده،1387
تصویر 5، بازار: بیان اقتصادی-اجتماعی منظر ،ماخذ: نگارنده،1387 .
تحولات منظر شهر نراق زاییده تحولات اقتصادی، اجتماعی، نظامی و بویژه مذهبی است که به نوعی عامل شکل گیری و توسعه شهر بوده اند.
کالبد و جسم شهر به تناسب اندیشه ها و خواستهای آن جامعه شکلی متغیر (در حال رشد) و پویا به خود می گیرد . آنچه که شالوده اصلی ثبات شکل و منظر شهر می باشد حضور منطقی است که در مکانهای اولیه و اصلی توسعه آن شهر در هر دوره زمانی ظاهر شده است . محل استقرار این نقاط کانونی مسیر استخوانبندی اصلی شهر را تعریف می کنند . این مکانها حامل ارزش های تاریخی شهر می شوند که ذهن آن جامعه با آن گره خورده و آن را واجد منظر ویژه ای نموده است راهی که زمانی به ضرورت ارتباط به وجود آمد به مرور زمان و به سبب پیوند مردم با آن در زمان فراغت نقش هایی فراتر از عملکرد صرف گرفته است و آنچه که هویت و تعامل انسان با این مقوله را شاهد است محلاتی است که این راه محل مرزی یا اتصالی آنها بوده است .
تصویر 6، سازمان فضایی شهر: بیان اندیشه مدنی شهر ،ماخذ: نگارنده،1387 .
جدول ذیل نشان دهنده روند بازخوانی منظر شهر نراق می باشد:
جدول 1 : باز خوانی منظر شهر نراق ، ماخذ: نگارنده،1387.
نتیجه گیری
شهر موجودی زنده است که محصول جریان مداوم فرایندهاست وطبق الگو های خودساخته ساختار وثباتی را در جریان امور بوجود میآورد که قطعاً شهر را درعین تحول به صورت کلی منسجم محفوظ می دارد. این امر تابع این واقعیت است که هر فعالیتی که در تکوین شهر وفضاهای آن نقش دارد باید تحت کنترل منطق منظر به مثابه یک زبان واحد قرار بگیرد. پیوستگی و پیوند با محیط طبیعی– کالبدی که اساساً مبنای اجتماعی و بینش جمع در تضمین از خویش بیگانه نشدن او میباشد منطقی است که جهت هرگونه تصمیم توسعه محور در محیط مصنوع امروز- که سیالیت و نسبیتش بر هیچکس پوشیده نیست- باید هوشمندانه ملاحظه گردد. در واقع امکان تعریف دوباره رابطة انسان و محیط و منظر ضرورتی است برای مدیریت حس مکان زیست به منظور پایداری سلامتی-روانی بشر.
منابع و مأخذ:
اردلان، نادر و بختیار،لاله(1380) “حس وحدت: سنت عرفانی در معماری ایرانی”. ترجمه حمید شاهرخ. نشر خاک، اصفهان.
الکساندر، کریستوفر(1381) “معماری و راز جاودانگی: راه بی زمان ساختن” . مرکز چاپ انتشارات دانشگاه شهید بهشتی . تهران.
براتی، ناصر(1385) ” چالشهاي رودرروي شهرسازي در ايران در آستانه قرن 21 ” نشریه باغ نظر. شماره 6. سال سوم. تهران.
فلامکی،منصور(1372) ” شکل گیری معماری در تجارب ایران و غرب”. نشر فضا.تهران.
ماتلاک،جان(1379) “آشنایی با طراحی محیط و منظر” ترجمه معاونت آموزش و پژوهش سازمان پارکها و فضای سبز شهر تهران. انتشارات سازمان پارکها و فضای سبز شهر تهران.
منصوری،سید امیر(1386) “جزوه درس منظر شهری”پردیس هنرهای زیبا. گروه معماری. تهران.