معماري منظر هر چند كه ارتباط تنگاتنگي با معماري دارد، اما امروزه فعاليت مستقلي از معماري شناخته ميشود و به بياني، از فعاليتهاي چند رشتهاي است كه رعايت اصول وچارچوبهاي آن بهويژه در فضاهاي باز شهري ضرورت يافته است. براي آشنايي بيشتر با چارچوب كلي اين فعاليت، گفتوگويي با آقای مهندس خراسانيزاده عضو هيئت علمي گروه معماري و منظر دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي انجام دادهايم.
آقای مهندس محسن خراسانی زاده فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته معماری دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی ایران) هستند. ایشان سالها به تدریس دروس طراحی معماری و منظر ( در چهارچوب طراحی معماری شش) دوره کارشناسی ارشد پیوسته معماری این دانشکده اشتغال داشته اند. آقای مهندس خراسانی زاده به همراه آقای مهندس شیبانی در تهیه برنامه درسی و تاسیس رشته معماری منظر در دانشگاه شهید بهشتی برای اولین بار در ایران نقش به سزایی ایفا کرده اند. ایشان پس از تشکیل گروه معماری منظر و تاکنون به تدریس درسهای مبانی نظری معماری منظر، طراحی منظر دو (منظر شهری) و بسترشناسی اشتغال داشته و دارند.
این مصاحبه در تاریخ شانزدهم اردیبهشت ماه در دفتر آقای مهندس خراسانی زاده در شرکت امکو انجام شده است. تلاش ما بر این بوده که مصاحبه به صورت یک گفتگوی فعال و آزاد صورت بگیرد و حالت پرسش و پاسخ نداشته باشد. سوال اول تنها برای مشخص کردن رویکرد کلی در بحث عنوان شده است. در پیاده سازی مصاحبه و تهیه متن نوشتاری هم سعی شده که شکل آزاد گفتگو حفظ شود.
زادمهر: به نظر شما نقش و جایگاه معماری منظر در طراحی فضاهای محیطی و شهری چیست و تا چه اندازه نیاز به حضور این تخصص الزامیست؟
مهندس خراسانيزاده: الان طراحی بدونتوجه به خصوصيات اين تخصص اتفاق ميافتد، ولي درمجموع معماري منظر فعاليت چندان شناخته شدهاي نيست و بسته به حساسيت طراحان اين مطلب گاهي درنظر گرفته ميشود و گاهي هم جا ميماند.
اين تخصص با مبناي علمي خود ميتواند جايگاهش را به صورت يك ضرورت در جامعه مطرح كند. حتي اگر تخصص گروه طراحي، رشته معماري منظر نباشد، لازم است به اصول آن توجه شود، چون طراحي فضا اغلب توسط معماران و شهرسازان انجام ميشود، اما زماني كه اين فعاليت به طراحي فضاي باز ميرسد، قاعدتاً بايد ديد معماري منظر در آن نهفته باشد.
اصولاً معماران منظر بايد ديد جامعي داشته باشند و در هر حوزه فضايي، آن ديدگاه را جاري كنند. در اين زمينه اگر يك معمار ديدگاه طراحي فضاي باز را با منطق خود درآميزد، آن معمار به ديد معمار منظر نزديك شده است.
اگر به گذشته معماري نگاه كنيد، ميبينيد كه معمار، حياط خانه و باغش را با فكر و ديد خود آرايش داده و با يك منطق ويژه عناصر فضاي باز را عينيت بخشيده، تركيب كرده و به آن ساختار داده است. اين منطق قاعدتاً منطق خلاقانه آميختن مسائل محيطي ـ فرهنگي و تكنيكي بوده است.
ما براي طراحي باغ فين يا حياطهاي ايراني معمار منظر نداشتيم، ولي هركدام از آنها براي خود يك ساختار منطقي دارند كه نظام شكلي خود را پيدا كردهاند و اگر از اين زوايه نگاه كنيم، معماري منظر داراي مفهومي است كه هميشه بايد جاري باشد. منتهي در گذشته، عرف جامعه و تفكر معماري بر آن حاكم بود، ولي الان تخصصها بازتر شدهاند. پس متخصصاني بايد باشند كه اين تخصص را با پيچيدگي مسايل امروز درآميزند و حاضر باشند كه آن را در فضا جاري كنند.
زادمهر: فرآیند طراحی در گذشته چه تفاوتی با حال دارد و این فرآیند چگونه متحول می شود که هم ادامه سنت قدیم و هم جوابگوی نیازهای امروز باشد؟
مهندس خراسان زاده: به نظر من فرآيند طراحي فرقي نكرده است، چون يك بار ارزشي در اين فرآيند هست و جنبه شناختي دارد، چون در اين فرآيند، طراح پساز ورود به حوزه تجربه و آزمون و تجريه وتحليل به حس ميرسد، فكر ميكند و به نتايجي دست مييابد و بهترين نتيجه را گزينش ميكند و برمبناي آن سياستگذاري ميكند و سعي ميكند كه ساختار طرحش را شكل دهد. بهلحاظ فرآيند، اتفاق تازهاي نيفتاده است، ولي تعريف و درك ما از فرآيند وضوح بيشتري پيدا كردهاست. البته فرآيند طراحي در پروژههاي امروز، پيچيدگي و تنوع بيشتري دارد، ولي اصول كار، هيچ فرقي نكرده است. بهطوركلي هر پروژهاي محصول شناخت، ارزيابي و انديشه خلاقانه است و هميشه همين بوده است. معمار گذشته بهدليل تجربه زياد و شناخت دانش و تكنولوژي زمان خود به يافتههاي بيشتري ميرسيد. مثلاً در طرح باغ فين، جهت جريان آب، شيب زمين، عوامل بستر و محيط، ساختار پوشش گياهي هماهنگ با محيط و ساختار نيازها و فعاليتهايي كه مطرح ميشود، موجب استقرار كوشك و پوستههاي اطراف با عملكردهاي خاص شده كه نشان ميدهد تفكر و تعقل در طراحي وجود داشته و فرآيند انديشيده شدهاي وجود داشته است.
غفوری: الآن تخصصها جدا شده اند و پس از کار معمار، معمار منظر در مرحله دیگری وارد پروژه می شود. آیا این روش باعث تفکر جزیی نمی شود که از بین برنده جامعیت طرح باشد؟
مهندس خراسانی زاده: اكثر نوشتهها، معماري منظر را MULTI- DISCIPLINERY (چندرشتهاي) و در كنار يك سري تخصصهاي ديگر تعريف ميكنند. ما از يك سو با تخصصهاي طراحي جانبي خود مثل معمارها و شهرسازها و از سوي ديگر با متخصصان ساير علوم و برنامهريزها ارتباط داريم. واقعيت اين است كه اگر مسايل را تكتك و جدا از هم نگاه كنيم، گاهي به جواب مطلوب نميرسيم. پس در يك طرح خوب، بايد به تخصصهاي اطراف و جنبي آن توجه شود. مثلاً اگر معمار فضاي خود را بسازد و معمار منظر هم بدونتوجه به ظرف كلي فضا و عناصر موجود در آن فضا طراحي خود را انجام دهد، مطمئناً اين دو طرح با هم انطباق نمييابند، اما اگر كار آنها هماهنگ با هم بر اتفاقات محيط منطبق باشد و هركدام كار خود را در استمرار كار ديگري ببيند، مطمئناً طرح با بستر، محيط و معماري اطرافش همسو ميشود. بنابراين، فضاهايي كه از ابتدا طراحي ميشوند بهتر است كه معمار منظر هم داشته باشند و كار آنها به صورت تيمي انجام ميشود، ولي در فضای کاری فعلي ما چون قاعدتاً محيط ساخته شده و شكل گرفته است، زمانيكه معمار منظر را هم دعوت ميكنند، او استمرار كارش را برمبناي شرايط وضع موجود بايد ببيند.
غفوری: اگر یک معمار که می خواهد پروژه ای را شروع کند، معمارمنظر در کنارش نباشد و خودش نیز آن جامعیت نگرش را نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟
مهندس خراسانی زاده: همان اتفاقي ميافتد كه الان ميبينيم؛ طرحهاي ما هركدام ساز خود را ميزنند. بخشي از نا بساماني هايي هم كه در محيط ميبينيم به همين دليل است. در اين زمينه بهتر است از همان ابتدا تيمي كار شود و يا معمار، رشته معماري منظر و رشتههاي همجوار آن را بشناسد و ظرفيت لازم براي حضور آنها را پيشبيني كند. اينگونه نيست كه هركسي يك حوزه چهارگوش براي خود بكشد و بدون ديدن ساير تخصصها در آن چارچوب قرارگيرد. مثلاً يكياز تخصصهايي كه با آن سرو كار داريم، مهندسي سيويل است كه معمولاً به مسايل راه دقت دارد. درصورتيكه ما بايد با مهندس سيويل غير از راه، ساماندهي بستر از نظر مهندسي، عناصر اتصالدهنده به راه مثل چشمانداز و مسايل زير بنايي محيط را هم ببينيم.
زادمهر: معمار منظر در چه مرحلهای باید بر برنامه ریزیهای کلان شهری، مثل برنامه توسعه راهبردی، طرح جامع و طرح تفصیلی تاثیر گذار باشد؟
مهندس خراسانی زاده: من فكر ميكنم كه هنوز زود است وارد اينبحث شويم، چون ما هنوز درحوزه خرد وجود خود را ثابت نكردهايم، حوزه كلان قدم بعدي است. الان بايد در حوزه كوچك و در يك سايت و محيط محدود شهري با تخصصهايي كه با آنها تماس نزديك داريم مسئله را حلكنيم. حتماً بايد در اين زمينه مشورتهايي داشته باشيم. شهرسازهاي ما براي تصميمگيري، با استانداردها و ارقام كار ميكنند، ارقام فضاهاي پر و خالي در قطعههاي مسكوني و غيرمسكوني، نسبت فضاهاي شبكه به غير شبكه، نسبت فضاهاي باز و سبز، حرائم آنها و… كه به نظر من در حوزه منظر شهري با وجود برخورداري معماري منظر از ديدگاههاي علمي، هنوز درحوزه منظر شهري ومعماري محيطهاي مختلف اين فعاليت و انطباق و ارتباط آنها، تحقيق كمي انجام شده است. البته تصميمگيري عمدتاً براساس عرف و عادت انجام ميشود و تحقيق نكردهايم كه چه تأثيري بر كيفيت فضا ميتواند داشته باشد.
زادمهر: دلیل پرسیدن این سوال این بود که سال گذشته در کره برای طراحی یک شهرک که به مسابقه گذاشته شده بود کار معماران منظر انتخاب شد که جوابگوی مسایل طراحی شهری و معماری منظر با هم بوده است.
مهندس خراسانی زاده: : البته اگر بخواهيم وارد اين بحث شويم، حرفهاي زيادي براي شما دارم، چون در اين زمينه هم تحقيق و هم كار كردهام، ولي خلاصه ميكنم كه حضور معمار منظر در طراحي فضاهاي شهري يك امر ضروري است. بهويژه در حوزههايي كه تصميمات شهري وارد حوزه ساختاري و شهري ميشود. اصولاً پروژههاي ما چند سطح دارند، از جمله پروژههايي هستند كه لكهگذاري و زونبندي كلان را عهده دارند و بيشتر بر مسايل كلان تكيه ميكنند. سطح بعدي، خطوط تصميمگيري و Master Planها هستند كه در واقع، آنها ساختارهاي شهري را دقيقتر ميكنند و لايه بعدي، طرحهاي تفصيلي هستند كه ساختار شكلي حوزهها و پوستهها و قطعات شهري كلان را تعريف ميكنند و بعد از آن، طرحهاي آمادهسازي هستند كه به نوعي در تداوم طرحهاي تفصيلي وارد ساختار فضا ميشوند.
در حوزه تصميمات كلان شهري، مشاوره كلي در حوزه Master Plan ها براي استقرار عناصر و تناسبات شهري و تعيين آئيننامهها مورد نياز است، ولي از حوزه طرح تفصيلي، ضرورت حضور معمار منظر روشنتر ميشود.
در حوزه كلان، معماري منظر محيط زيست طبيعي را با محصول نهايي و چشماندازها و كيفيتهاي لازم آن براي زندگي شهروندان ميبيند كه بيشتر جنبه برنامهريزي دارد، ولي در حوزه آمادهسازي، اين فعاليت به فيزيك فضا تسلط پيدا ميكند. در اينجا ساختار فضاي باز و بسته و عناصر طبيعي آن جايگاهشان روشنتر است. شما كه خياباني را طراحي ميكنيد بايد بدانيد كه عناصر سخت و نرم آن چيست. وقتي به قطعات تفكيكي ميرسيد و ساختمانها را مستقر ميكنيد و آئيننامهها را مينويسيد بايد بدانيد كه عناصر پر و خالي، فرم نشست محوطههاي نرم، پوششگياهي، درختها و بافت و سيماي آن چگونه شكل ميگيرد. البته درحال حاضر تعداد معماران منظر ما هم اندك است كه يكي از نكات اساسي در اين زمينه است و من روي اين موضوع تأكيد دارم.
زادمهر: چه نیازی به لحاظ آماری برای معماران منظر پیش بینی می کنید؟
مهندس خراسانی زاده: معمولاً هر پروژهاي، حداقل يك فضا و ساختار باز دارد و در هر پروژه شهري نيز فضاي باز از مسايل اساسي و كليدي است كه به نظر من در مطالعات و تهيه طرح آن لازم است كه يك معمار منظر حضور داشته باشد، ولي نسبت دقيق آن نياز به بررسي دارد تا ظرفيت كاري هريك مشخص شود. با اين حال، چيزي كه تا حدودي اين جاي خالي را پر ميكند، فعلاً نگرش كليتر تخصصها به اين رشته و نگاه به فضا از ديد ارزشهاي كيفي و معماري منظر است.
غفوری: اشکالی که الآن در سیستم آموزشی معماری است که چرا دانشجویان معماری با معماری منظر آشنا نمی شوند؟ درحالیکه مثلا سه ترم با سازه آشنا می شوند و یک دید کلی نسبت به مسائل سازه ای پیدا می کنند.
مهندس خراسانی زاده متأسفانه اين نقص كار ماست. معماري منظر را هنوز مستقلنشناختهايم و آن را جزئي از فعاليتهاي معماري قلمداد ميكنيم. البته هركدام از اساتيد معماري، مسايل فضايباز را درحد دانش خود ديدهاند و بايد هم ببينند، ولي جا دارد كه واحد درس جداگانهاي براي معماري منظر در دوره ليسانس تعريف شود.
غفوری: با توجه به اینکه تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته معماری منظر کم است، این تعداد کم چگونه می توانند این رشته را در جامعه حرفه ای جا بیندازند؟
مهندس خراسانی زاده: شما دانشجويان و فارغالتحصيلان معماري منظر با حضورجدي خود، نقد و بررسي مسائل محيطي و اينكه اگر معماري فعلي ما با ديدگاه معماري منظر ديده شود، چقدر كيفيت محيطي افزايش مييابد و اين تصوير هرچقدر روشنتر شود، بهتر است.
زادمهر: اگر مورد تكميلكنندهاي بهنظرتان ميرسد، لطفاً بيان كنيد.
مهندس خراسانی زاده: بهتراست جمعبندي كنيم كه اصولاً محيط شهري محيطي است كه ظرفيت فضاي باز در آن زياد است، اعماز فضاي عمومي و خصوصي. در تمامي اين فضاها ما ظرفيت طراحي و ارتقاي كيفيت را داريم، چه در يك لكه شهري، چه در يك پلاك شهري و چه در يك مجموعه همجوار شهري، بهصورت حومه شهر، محله و بافت. پس معماري منظر در تمامي اين فعاليت، نقش مهمي دارد و هرجا كه فضاي شهري وجود دارد، بهنظر من حضور معمار منظر نيز لازم است. ميتوان در اين زمينه مصداقهايي را گرفت و ثابت كرد، لكههايي را مشخصكرد وبررسي نمود. مثلاً از همين اتاقي كه در آن نشستهايم ميتوانيم با نظاره به بيرون اين مصداقها را مشاهده و تجزيه وتحليل كنيم.
زادمهر: ساختمان های مسکونی بین سالهای 50 تا 60 حجمهای پر و خالی زیبایی داشته اند و تراس از عناصر مهم ارتباطی درون بیرون بوده است؛ ولی تراس در ساختمانهایی که در 10-15 سال اخیر ساخته شده اند جایگاه خود را از دست داده است و این ارتباط کم رنگ شده است.
مهندس خراسانی زاده: : البته دليل روشني دارد كه هم بحث اقتصادي در آن مطرح است و هم نپرداختن به ماهيت كيفيت فضا در اين ساختمانها …. به هرحال، در يك زمان مناسبتر ميتوان در اين زمينه به بحث پرداخت، ولي اين طرحها و محصول آنها اخيراً بيشتر به دنبال پاسخگويي به نيازهاياوليه و اقتصاد مردم هستند كه باعث ميشوند ساختمانها ازيك پوسته سرد و بيروح برخوردار شوند و داخل آنها نيز كاملاً مجزا از بيرون آنها ساخته شود. بهاينترتيب، كيفيت فضاي باز نيز كمتر موردتوجه بوده است.