چکيده:
شكل گيرى مفهوم وار و ايجاد تعامل ميان فضاى انسانى و طبيعت و به نظم آوردن هر آنچه در باغ است، خود گواه اين است كه ايرانيان بر اساس ايده اى برگرفته از بهشت و با دستمايه قراردادن آنچه در پيرامونشان داشتند وبا نظر به تجربيات نياكانشان، فضايى به غايت زيبا و با معنا آفريدند كه بسيار مطالعه و پژوهش طلب مى كند تا به شناخت درآيد و باز اگر دريابيم كه اين فضاى باارزش چگونه امروز به حاشيه رانده شده و نه صرفاً كالبد كه معنا و مفهومش زنگار گرفته و از يادها رفته است، مشتاق خواهيم شد كه براى مطالعه، شناخت و معرفى آن عزم را جزم كنيم.
بدين منظور در اين تحقيق به بررسي آرايه هاي ادبي همچون تاکيد، تضاد، مبالغه، تجانس، ريتم، ترادف، تکرار، اوج، استعاره، مجاز، تشخيص و کنايه در باغ هاي شيراز از جمله باغ جهان نما، باغ گلشن (عفيف آباد)، باغ نظر، باغ قوام، باغ دلگشا و باغ ارم پرداخته شده است.
واژگان کليدي:زبان منظر، آرايه هاي ادبي، باغ ايراني، باغ هاي شيراز
مقدمه:
طبيعت مجموعه اي از معاني و نه مکان هاست و منظر تبلور افکار و احساسات و اعمال انسان در محيط، نه چيزي جداي از او و نه فقط يک چشم انداز است.
باغ به خاطر مصنوع بودنش، اثري هنري است و به خاطر ارزش فرهنگي، معمارانه و محيطي اش ميراث تمام جماعتي است که از آن بهرمند مي شوند. و باغ ايراني اثري است ارزشمند که تجلي و بازتاب فرهنگ و ذوق و احساس بوميان اين وادي است. بررسي پيشينيان تا حال درباره باغ هاي ايراني بيشتر ابعاد ظاهري و تاريخي آن بوده است. اما در اين مطالعه سعي شده است تا نا يافته ها و راز بيان هنرمندانه باغ ايراني نمايانده شود و ابعاد گوناگون باغ ايراني که منظومه اي است منسجم، بررسي و آشکار گردد.
باغ در حقيقت غزلي در استقبال آب است، ايرانيها تا زماني كه توفيق سرودن شعر يا دسترسي به مرتبه هنري راجع به امري را پيدا نمي كردند آرام و قرار نمي يافتند و تاب نمي آوردند. هنر يك امر مستقل از جريان زندگي در ايران و فرهنگ ما نيست. هنر آميخته و سيال در تمام زندگي ايراني بوده است (بهشتي، 1384).
زبان منظر
زبان منظر، زبان فطري ماست. منظر، مسکن اصلي و اوليه بوده است. انسان در ميان گياهان و حيوانات، زير آسمان، روي زمين و نزديک آب تکامل پيدا کرد، و همه انسان ها در جسم و روح خود حمل مي کنند. انسان ها پيش از اينکه کلماتي براي توصيف اعمال خود داشته باشند منظر را لمس کرده، ديده، شنيده، بو کرده، چشيده، در آن زندگي کرده در آن زندگي کرده و آن را شکل داده اند. مناظراولين متن هايي بودند که انسان ها، پيش از اختراع ساير علائم و نمادها، آن ها را خوانده است (اسپيرن، 1384،ص19).
بيان هنرمندانه منظر ديد و ذهن ما را نسبت به اعماق پنهاني محيط پيرامونمان باز مي کند و اين امکان را به وجود مي آورد که با تفکر و تعمق نسبت به آنچه در اطراف ما مي گذرد، بنگريم و از طريق نشانه هاي گوناگون به اسرار و ناگفته هاي محيط چه طبيعي و چه انسان ساخت پي ببريم.
هايدگر زبان را خانه وجود ناميده، منظر، خانه مواد، و زبان منظر زيستگاه ذهن است. منظر، حس شکل دهي هدفمند احساسي و زيبايي شناسي و نقش بندي را در تاريخ القا مي کند. زبان منظر پيوند پويايي بين مکان و کسانيکه در آن سکونت دارند باز مي يابد.
خواندن منظر از زماني مورد توجه قرار گرفت كه خود انسان نيز جزئي از محيط ساخته شده به حساب آمده و صرفاً عنصري نظاره گر محيط قلمداد نمي شد (ماتلاك، 1379)، و قرائت منظر بازخواني و روايت آن لايه ها مي باشد.
منظره ها کتابخانه بسيار بزرگ ادبيات هستند. محتواي اين کتابخانه، بياني هنرمندانه از منظرهاي وحشي و بومي، داستان هاي مربوط به زندگي روزمره تا منظر هاي کلاسيک است، نظير رابطه بين زبان محاوره اي معمولي و آثار بزگ ادبي. نيايش، خاطره، بازي، حرکت، ملاقات، قدرت، خانه و محله انواع مناظر هستند. براي درک و فهم کامل منظر، ادبيات آن را بايد در موقيت آن تجربه کرد. ادبيات منظر منبعي است که بايد آن را ارج نهاد(اسپيرن، 1384).
رودولف آرنهايم هنر را نظم و پيچيدگي زياد توصيف مي کند، فعاليتي که قادر به الهام بخشيدن و تحقق قرائت هاي متعدد مي باشد. پديدآورندگان آثار هنري، منظرهاي چند لايه اي را با معاني متعدد، عملکردها و زمينه هاي متداخل توليد مي کنند. خوانندگان عميق، اين لايه ها را مي خوانند، هر عنصري را در داخل ويژگي هاي منظر، و هر ويژگي را در درون مکان و منطقه، عصر، سرزمين، زندگي و کارهاي ديگر پديدآورندگان در نظر مي گيرند. بيان هنرمندانه و قرائت عميق نيازمند آگاهي از واژگان و و قواعدي است که بر روابط بين آن ها حاکم است.
آرايه ها و علم معاني بيان:
مواد پديده ها و فرم هاي موجود در منظر، متضاد، قابل قياس، و قابل تاکيدند: باد در حقيقت نسيمي اغراق آميز است، يک گل سرخ به ندرت تنها يک گل سرخ است بلکه معاني است، که در طول قرن ها توسط شعر، نقاشي، باغ، و رسوم زندگي روزمره ارتقا يافته است. آرايه ها و ابزارها ي علم معاني بيان مانند تاکيد استعاره، تناقض، کنايه، و…است که منظر به عنوان زبان، از نظر آرايه اي بسيار قوي است و مجموعه اي از معاني را به خود جذب مي کند که در ماوراي مقاصد ظاهري و پيش بيني شده است.
«باغ ايرانى حاصل تأمل مردمى است كه در محيطى پرتنش، با طبيعت، زيستى شاعرانه را تجربه مى كند تا گوهر هستى بالنده را از آيين هاى مذهبى گرفته تا مراسم شاهانه گسترش دهند…» (اصانلو).
باغ ايراني به يكباره مثل يك جرقه در دل كوير خشك يك چشمه و يك واهه ديده مي شود و هرجا را كه نگاه مي كنيد، همان ايما و اشاره و ايهامي كه شاعر برايش جذابيت دارد، همان استعاره و نمادگرايي كه شاعر به آن متوسل مي شود، همه اينها در طبيعت سرزمين ما ظهور و حضور دارد و به نظر مي رسد كه درگوشمان مي گويد شعر بگو و مي گوييم.
استعارة:
در لغت بعاريت خواستن چيزي استعاره ادعاي يكسانيِ است .مثال: مرا در خانه سروي( استعاره) کاندر سايه قدّش فراغ از سرو بستاني و شمشاد چ من دارم
باغ ايراني استعاره اي از بهشت است، عناصر تشکيل دهنده باغ ايراني، آب، گياه و خاک است، آب به معناي سرچشمه حيات و گياهان جلوه هاي جمال و جلال طبيعت اند و باغ در سرزمين هاي گرم و خشک آيتي از سرزندگي خاک و تمثيلي از بهشت برين بر کره زمين مي باشد. (ديبا، انصاري)
هم آوايي آب، گياه و خاک در باغ قوام، استعاره از بهشت
در باغ گلشن شيراز استعاره اي زيبا از معناي روضات الجنات- به معناي باغ مشجري که در وسط، زمين سبز و خرمي را فرا گرفته باشد- به چشم مي خورد، زمين چمني در آنجا قرار گرفته که ارتفاع آن پايين تر از پياده رو هاي اطراف است و اطراف آن را درختان فرا گرفته است.
استعاره از روضات الجنات در باغ گلشن (عفيف آباد) شيراز
تضاد:
مخالفت کردن، با همديگر ضد بودن، انواع تضاد در منظر: تضاد بازمينه: واحه در کوير، باغ در خشکبوم ايران تضادي است يادآور جهنم و بهشت. تضادي که ايجاد کشش مي کند. کششي که انسان را از کوير جهنمي به باغ بهشتي مي خواند (ابولقاسمي). تضاد در رنگ: رنگ کوشک باغ ايراني با زمينه خود در تضاد است و باعث عظمت بيش از پيش آن شده است.
باغ گلشن (عفيف آباد) شيراز
سجع:
هم صدايي و داراي قافيه وزني، سجع در لغت به معناي آواز کبوتر است. در گلستان سعدي نمونه هاي فراواني از ارايه سجع به وضوح ديده مي شود: هر نفسي که فرو ميرود ممد حيات است و چون بر ميآيد مفرح ذات.
فواره هاي سنگي که شکل و صداي آن ها تکرار مي شود مانند حروف متجانس اند، پرندگان از جمله بلبل در باغ ايراني جايگاه ويژه اي داشتند و موسيقي دل انگيز باغ بوده، آنان با زيست خود در باغ و با آواي موسيقيايي خود، نه تنها به فضاي روحي و معنوي باغ مي افزودند، بلکه شعر فضا را آهنگين مي نمودند.
باغ جهان نما
مبالغه:
اغراق: هرگاه وجود حالتي يا صفتي را براي كسي يا چيزي بيان كنيم كه محال يا بسيار غير عادي باشد اغراق پديد مي آيد. مثال: بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران كز سنگ ناله خيزد وقت وداع ياران.
مبالغه يا بزرگنمايي آرايه اي است که بسيار در باغ ايراني بکار گرفته شده است. يکي از مهم ترين مثالهاي آن سينه کبکي است که از سنگ مرمر مي ساختند و به شکلي مي تراشيدند که موج ايجاد کند و آب را وقتي کم است بيشتر نشان دهد (پيرنيا).
پرسپکتيو هاي ساختگي، سبب خطاي بصري فاصله مي شوند. يکي از خصوصيات باغهاي ايراني وسعت آنها است، گرچه باغ هاي معروف و وسيعي در ايران وجود داشته است که از جمله به باغ هزار جريب در اصفهان مي توان اشاره کرد . اما وسعت مجازي باغ ايراني که منتج از هندسه خاص آن، کاربرد همه عوامل طبيعي و… مي باشد از اهميت بيشتري برخوردار است و هويت باغ ايراني نيز از آن ناشي شده است.
وسعت اغراق شده در ديد از کوشک به باغ در ارگ کريم خاني
نتيجه گيري:
باغ ايراني الگويي از علم معاني و بيان است. دانستن فنون شاعري آن به فهم اين مطلب کمک مي کند که چگونه چنين بستر هايي ساخته شده و چگونه تاثيرات خود را به جايي گذاشته اند. استفاده صحيح از آرايه هاي زبان، خلق ادبياتي از منظر را نياز دارد که خيال بر انگيز، اثر گذار و سخنور باشد. ما با چنين پيشينه اي از هنر طراحي منظر با شناخت صحيح آن و درک آنچه بيان مي کند، در جهت طراحي مناظري که خود سخن مي گويد و بيان شيواي آن هر قشر و سني مخاطب قرار مي دهد گام برداريم.
منابع:
•دهخدا، علي اکبر، 1377. لغت نامه، انتشارات دانشگاه تهران
•بل، سايمون، 1382. منظر الگو، ادراک و فرايند، ترجمه بهناز امين زاده، انتشارات دانشگاه تهران
•نقي زاده، محمد، 1381. مباني فلسفي زيبايي شناسي طراحي محيط و منظر ايراني، مجله محيط شناسي
•ماتلاك، جان، 1379 . آشنايي با طراحي محيط و منظر . سازمان پارك ها و فضاي سبز شهر تهران
•نعيما، غلامرضا، 1385. باغ هاي ايران، انتشارات پيام
•ابولقاسمي، لطيف، 1371. سازمان پارك ها و فضاي سبز شهر تهران
•داراب، ديبا، انصاري،1374 مجتبي. باغ ايراني، کنگره تاريخ معماري و شهرسازي بم
• اصانلو، حسن، باغ هاى ايران و چهار باغ
• ميرفندرسكى، محمد امين، باغ در مفهوم باغ