بستر اصلی و خاستگاه منظر طبیعت است. ما در طبیعت زاده شدیم،در طبیعت زندگی می کنیم و و ذهنیتمان در طبیعت شکل می گیرد. حتی مداخله های ما، چیزها و فضاهای مصنوع که می سازیم بخشی است که، ما به محیط طبیعی اضافه می کنیم.
موضوع منظر ، شناخت معنا و جایگاه محیط در ذهن و زندگی انسان است بخش اعظم این محیط طبیعت است یعنی آسمان، زمین، کوه، دشت، دریا، رودخانه، صاعقه، باران ، … یعنی عناصری که ما در کنار آنها زندگی می کنیم.
منظر سه هدف دارد:
1. زیباشناختی
2. هویت بخشی
3. ارتقای نقش عملکردی
این سه هدف برای بهبود محیط زیست ما است. درحوزه منظر، ما از طریق مداخله در محیط اطرافمان شکل می گیریم و مداخله ما زمانی معنی دار می شود که بدانیم چگونه در خصوص عناصر محیط خود فکر می کنیم و چگونه با آنها ارتباط برقرار کنیم. بعنوان مثال ما کوه و باران و … را چگونه می شناسیم و با آنها چگونه رابطه برقرار می کنیم از این طریق خواهیم دید که چقدر ذهنیت انسان ها متفاوت است.
01

تصور از طبیعت در ایران پیش از اسلام
گزینش یک عنصر طبیعی، موجب می شود که آن عنصر به عنصر منظر تبدیل شود. تا وقتی که ما با عنصری کار نداریم و راجع به آن داوری نکردیم،آن عنصر طبیعی است. اما وقتی به آن توجه می کنیم، به عنصر منظر تبدیل می شود. در واقع آن عنصر طبیعی متعلق به ما می شود، یعنی پای ما هم به وسط می آید. مثلاً جنگل و درخت برای ایرانی مقدس است، چه پیش از اسلام، چه بعد از اسلام، اما در یک دوره مقدس است و در یک دوره محترم. برای یک اروپایی مسیحی، جنگل خانه شیطان است. نگاه اول مقدس است و نگاه دوم منفی! از نظر طبیعی، عالم واقع در جنگل در هر حال یک چیز است ولی ایرانی یا مسلمان جنگل را به نوعی، اروپایی قرون وسطایی به نوعی و اروپایی مدرن به نوعی دیگر تفسیر می کند. این تفسیرها مداخله ای است که انسان درمفهومی که در شیئی وجود دارد می کند و از آن مفهوم دیگر می سازد. این مفهوم ها هستند که محیط ماراشکل می دهند. طبیعت به خودی خود نقشی درزندگی ما ایفا نمی کند، بلکه عناصری از طبیعت نقش ایفا می کنند که ما آنها را مورد داوری قرارداده و به عناصر محیط زیستمان تبدیل می کنیم. به عنوان مثال نگاه به یک منظره از طبیعت برای ایرانی یک نوع، برای فرد اروپایی و چینی نیز نوعی دیگر است، هر کدام تفسیر خود را دارند. خانه چینی، خانه ایرانی و خانه اروپایی باهم فرق دارد. این فرق از کجا ناشی می شود؟ چرا خانه ایرانی حیاط دارد، پنجره اش روبه یک منظره خوب باز می شود، خانه مسیحی پنجره اش فقط نورگیر است، هیچ جای خاصی طراحی نمی شود و مهم نیست که به کجا باز باشد. بیشتر، پنجره درنما مطرح است تا درفضا، ولی برای ایرانی ، سه دری و پنج دری مطرح است و یک صحنه سازی بسیار هنرمندانه می کند، یک حیاط، یک حوض دروسط، چهار باغچه، یک درخت انجیر، یک درخت انار، یک سرو، بعد لب حیاط را قاب می کند که وقتی سربلند می کنی فقط آسمان را می بینی، یک سکو می سازد و نامش را می گذارد ایوان که جایگاه تماشاچیان است تا این منظره مینیاتوری که ساخته شده را تماشا کند و عقب تر از آن اتاقی درست می کند و نامش را می گذارد سه دری یا پنج دری، پنجره آن طرف حیاط را تا کف می آورند تا زمانیکه پشتی گذاشته و نشسته از آن ته نگاه می کنند، این منظره را جلوی خود ببینند. پس پنجره برای ایرانی از درکی که از منظر دارد و از جایگاهی که به آب، گیاه، آسمان و … قائل است پدید می آید و بعد معماری آن متناسب با این عناصر شکل می گیرد و این اتفاق بسیار مهم است. اما فرد اروپایی در مقابل پنجره خود اصلاً منظره سازی نمی کند و در همه تاریخ معماری خود نیز پنجره¬ای را از کف نساخته است. اروپایی می خواهد پنجره را درنمای ساختمان مثلاً ریتمی ک کند، یک زیبایی خاصی به آن بدهد، ولی هیچوقت از پنجره به فضا نگاه نمی کرده، پنجره برای او یک منفذی برای ارتباط با یک جهان دیگر نیست. تعریف او از پنجره با تعریف ایرانی از پنجره فرق می کرده، چون آن چیزی که در پس پنجره است برای آنها دو معنای متفاوت داشته است. پس ما می توانیم بگوییم ایرانی به طبیعت چطور نگاه می کرده، این نگاه چطور تمام محصول فرهنگی را تحت تاثیر قرار داده است. معماری یک محصول فرهنگی است. معماری یک شیء نیست که مثلاً بگوییم مثل بیل است و با آن خاک بر می دارند. معماری یک عنصر فرهنگی است و نوع درک انسان از طبیعت در تولید این محصول فرهنگی اثر گذار است. شهر می سازد، شهر ایرانی، یک شهر طبیعت گرا است، آمیخته با طبیعت است. در شهر قرون وسطی یک درخت پیدا نمی کنی فقط قلعه ای است اما شهر در ایران باستان همه اش طبیعت گرایانه است. و در پس دیوار هر خانه ای درخت به چشم می خورد. این منظره در شهر قرون وسطی دیده نمی شود.
در شهرهای اسلامی امامزاده ای وجود دارد که توت بزرگ و قدیمی در جلوی آن است، مردم می روند و به آن دخیل می بندند. مثل ابر قو، مهریز، کاشمر، در امامزاده صالح چناری است که مردم به آن متوسل می شوند. این اتفاق هیچگاه درشهر قرون وسطی نیفتاد که درختی مقدس شود! و از آن طلب حاجت کنند! آیا این درخت واقعاً درخت است؟ مفهوم این درخت در ذهن ما یک امامزاده است. کسی که درخت را اینطور می شناسد با کسی که درخت را نماد شیطان می داند و معتقد است درخت باعث می شود که ما از یاد خدا غافل شویم و هوسی است که شیطان آفریده،متفاوت است هر یک دید متفاوتی درند که هر یک محصول فرهنگی خاص خود را تولید می کنند.
ایرانیان چگونه به طبیعت نگاه می کردند که چنین محصولاتی را تولید کردند؟ در تاریخ ایران دو دوره قابل توجه وجود دارد، دوره پیش از اسلام و دوره بعد از اسلام. ظهور اسلام حد فاصل این دو است. ایرانیان در طول تاریخ هرگز بت پرست نبودند و این صفت بسیار مهمی است و تاثیرات تمدنی زیادی دارد. قدیمی ترین آثاری که راجع به دین و تفکر ایرانیان در دست است، آثاری است که مربوط به دوره مهر پرستی است. آیین مهر، آیینی بود که درشرق ایران، درحوزه تمدنی ایرانی بوده ولی در دشت پنجاب و شرق ایران بوجود می آید و درایران توسعه پیدا می کند و دردوره اشکانیان درخلال ارتباطات بین رومیان و ایرانیان این آیین به اروپا می رود و آیین میترائیسم دین رسمی رومیان می شود. یعنی یکی از بزرگترین تمدنهای جهان و غرب و طولانی ترین و پر تاثیر ترین آنها، دینی که منشاء آن آیین مهر بود. خورشید یکی از مظاهر اهورا مزدا ( مهر ) است و میترا شخصیتی که فرستاده مهر است به زمین آمده و نعمت ،فراوانی و همه حیات را برای زمینی ها جاری می سازد. اینها اسطوره هایی است که از این آیین جدا می شود. میترا وقتی به زمین می آید به او فرمان داده می شود که ابتدا تیری اندازد و شکافی در کوه ایجاد می شود و از آن شکاف آب جاری می شود سپس به او فرمان داده می شود که جلوی این شکاف گاو مقدسی را قربانی کند، از خون گاو، نهرها، رودها و آب، از دمش گندم، و از …. همه نعمتی که ما در زمین داریم از این رویداد به دست می آید.
این اسطوره تمثیل ها و نمادهایی بوده که برای پیدایش حیات و نعمت نسبت می دادند، یعنی وقتی گفته می شود آناهیتا الهه آب و باران، بدین معنی نیست که آنها فکر کنند این آب از آناهیتا بدست می آید، بلکه آناهیتا را حافظ و نگه دارنده و سمبل آب می-دانسته اند. سمبل نیرو و سیستمی است که هدایت و حمایت کننده است، غالباً به سمبل ها شکل زمینی و عادی می دادند و او را ستایش می کردند. درحقیقت با این کار، سیستمی را که وابسته و کمک کننده اهورا مزدا بوده را ستایش می کردند.
گاهی اینطور تلقی می شود که قدیمی ها از روی عدم آگاهی خود چیزی را می ساختند و می گفتند این ولی نعمت ماست ولی اینطور نبوده و آنقدر ساده اندیش نبوده اند، آنها مکانیزمی برای گردش هستی قائل بودند و درکشان را اینطور بیان می کردند. امروزه این درک عوض شده، مفاهیم از خدا فرق کرده است. البته هر دو دریک نقطه مشترک هستند. نقطه غائی و نقطه نهایی یک چیز است. اما ایرانی پیش از اسلام خیال می کرده که مداخله اهورا مزدا و حضورش برای اداره این جهان و طبیعت دخالتی جزئی است، یعنی دانه به دانه خودش کنترل می کند، مثل دخالتی که انسان دارد. مثل یک پادشاه که یک کشور را اداره می کند. یک سلسله مراتبی از قدرت درست می کند و با اینها کل کشور را اداره می کنند. این تصور زمینی را به جریان هستی هم نسبت می دادند، پس خدایی را که می شناختند به شدت زمینی بوده. البته او را در موقعیت خود درست تشخیص می دادند که منشاء و بالا است. از این جهت ایرانیان موحد بودند، منتها تفسیری که می کردند تفسیری بود که خدا را مثل خودشان نقش می کردند. یعنی خدا راشبیه سازی می کردند و صفات زمینی را را متعالی نموده و با آن مفهوم خدا را ایجاد می کند. بشر مفاهیم زمینی را می شناخت، آنها را تعمیم داده صفا ت خدایی ایجاد می کرد. از طریق این ها می توانیم بفهمیم آنها نسبت به پدیده ها چگونه فکر می کردند. آب برای آنها یک عنصر مقدس بوده چون می گوید آب را میترا پدید آورد، نمی گوید شیطان پدید آورد می گوید این آب مقدس است، چون او خواسته لطفش را به ما نشان دهد، آب را آورده، گاو را آورده، سرو را آورده، خورشید را آورده ما می توانیم تعبیر کنیم که این همان پدیده هایی است که اصل حیاط انسان وابسته به آنهاست، که درست هم هست ولی مگر برای اروپایی این نبوده، اما او تفسیر دیگری می کند. پس ما در اولین قدم آیین مهر را داریم که آیینی به شدت طبیعت گراست. آیینی که اسطوره های آن طبیعی است و بارزترینشان مهر یعنی خود خورشید است. مهر را منشاء نعمت می دانستند یعنی نعمت از آنجا پیدا می شود. بعد می آید به زمین و می شود آب، بعد می شود گیاه و بعد می شود حیوان، بعد به اینها نقش می دادند. وقتی در آثار تاریخی نگاه می کنید، می بینید نقش چلیپا وجود دارد یک صلیب شکسته که سمبل خورشید است که یک سمبل استرلیزه شده از خورشید ماست. یک مرکز با شعاع های نورانی که درحال گردش است. این نقش به صور مختلف وجود دارد. پس خورشید یک عنصر مقدس است. در نقوش قدیمی، درسنگ قبرهای قدیمی، روی سفالها، می بینیم نقش ماه، سرو، آب، آبگیر، خطوط جناغی که نقش کشاورزی و زراعت است کشیده شده اینها عناصر مقدس حیات هستند. اینها عناصر خنثی طبیعت بوده اند که چون گزینش شده اند، به عناصر منظر تبدیل شده اند. انسان در فضای ذهنی زندگی می کند که خودش پدید آورده است. ایرانی پیش از اسلام اعتقاد داشتند به خورشیدی که به همه می تابد نباید ساده نگاه کرد زیرا خورشید را اهورامزدا فرستاده تا برای انسان بتابد و انسان در پناه آن زندگی کند از این رو شروع به ستایش کردن خورشید می کند. و آن را در نقوش می آورد که ما امروز این تصویر خورشید را شمسه می گوئیم. در نقوش اسلامی، نقش شمسه یک عنصر مهری است نه عنصر اسلامی. خورشید در آیین اسلام، ستاره است. خداوند در قرآن فرموده ما زمین و آسمان را برای شما آفریدیم و همه چیز های دیگر نعمت و آیه است. اسلام خورشید را یک نوع و آئین مهر به نوعی دیگر تصویر می کند. آئین مهر می گوید خورشید رئیس همه نعمتها ست و عنصر فعال و قادر و فرستاده میترا است که زمین که حیات را در زمین جاری می کند.
در سمت قبله در مساجد چه می سازیم ؟ محراب …..
محراب که اشتباهاً با “ح” نوشته می شود ، با “ه” و در واقع مهرابه است. این کلمه ای که حتی در قرآن هم بکار رفته وقتی وارد زبان عربی شد، معرب شد مثل گرگان که تبدیل به جرجان شد. در عربی مهر با “ه” معنا ندارد . اما با “ح” معنا دارد. حرب یا محراب یعنی محل جنگ، معنی دارد و تبدیل به واژ ه عربی می شود، مهرابه در زبان فارسی ” آبه ” یعنی یک جای گود مثلاً گرمابه یعنی یک جای پایین که گرمتر است و به آب هم ربطی ندارد. “ه” آخر مهرابه نیز بر اثر استعمال می افتد در واقع مهرابه درست است نه محراب مثل گرمابه.
مهرابه، معبد مهرپرستها بوده. فرم کلاسیک مهرابه یک گودی ( فرورفتگی ) در کوه است. این فرم بعدها در معماری به شکل انتزاعی از جای عبادت تبدیل می شود.

"دانلود فایل های پیوست مطلب"
-----------------------------------------------------------------------------------------
Icon of جایگاه طبیعت در ایران پیش از اسلام جایگاه طبیعت در ایران پیش از اسلام (132.0 KB)
       تعداد دانلود: 11
       زمان آخرین دانلود: یکشنبه, 22 آوریل 2018
------------------------------------------------------------------------------------------

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *