وقتی در ادینبورگ، لندن، منچستر و یا در دیگر شهرهای انگلستان راه می روید، این فضای سبز پشت نرده ها و حصارهای اطراف منازل نظر شما را به خود جلب می کند. یک استاندارد و عرف شهری ساده که باعث می شود عابرپیاده و شهروندان با داشتن دسترسی بصری به تکه چمن سبزی و تک درختی که درحیاط خانه ها کاشته شده از فضای شهری موجود لذت ببرند. (تصویر 1)
در ایران در فاصله دهه 30 تا دهه 60 زمانی بود که خانه ها ویلایی بودند و حیاط داشتند، درخت سیبی، چمنی، گل رزی و گهگاه نیمکتی در حیاط یافت می شد که امکان لذت بردن از هوای تازه و فضای باز را برای ساکنان فراهم می ساخت . در فاصله نه چندان کوتاهی رشد شهرنشینی به خصوص بعد از انقلاب اسلامی در ایران سیر صعودی پیدا کرد و برای حل معضل مسکن در شهرها قانون 60% به 40% تصویب شد و در پی آن خانه های ویلایی خراب شده و جای خود را به آپارتمانهای 5 طبقه و یا بیشتر دادند که با رعایت این اصل ساخته شدند. به این ترتیب محلات ما شکلی تازه به خود گرفتند که عناصر آنها عبارت بودند از شبکه معابر و بلوکهای ساختمانی که 60% آنها ساخت بود و 40% آنها حیاط؛ اما حیاطهایی که دیگر آنقدر خصوصی نبودند که امکان شکل گیری زندگی خانوادگی در آن وجود داشته باشد. عملکرد این حیاطها در سختمانهای آپارتمانی در اصل به نورگیرهایی برای ساختمان کاهش پیدا کرده است. با این اوصاف تا به حال توجه کرده اید که دست کم 40% محله ای که در آن زندگی می کنید فضای باز پرت محسوب می شود و عملا عملکرد خاصی ندارد. این درحالیست که در کل محله یک تکه پارک کوچک که بتواند پاسخ گوی کودکان و نوجوانان محله باشد وجود ندارد. با این همه قوانین و عرف شهری ما آن قدر دست و دلباز است که حتی یک دیوار چهار متری هم دور همان حیاط خشک کشیده می شود و دسترسی بصری کوچه را محدود و محدودتر می کند. چه اشکل دارد اگر این دیوارهای بلند دست کم جای خود را به نرده بدهند تا فضای کوچه های ما از یک تونل سنگی کمی دلبازتر شود.چه اشکالی دارد تا با تغییر در قوانین موجود و اصلاح آنها و یا وضع قوانین جدید این مشکل را حل کنیم. مثلا اینکه ساختمانهای آپارتمانی با حفظ مالکیت شخصی حق حصار کشی جلوی حیات را نداشته باشند. به این ترتیب عملا مالکیت حیاط حفظ می شود اما فضای باز گسترش پیدا می کند و فضا به اصطلاح دلباز تر می شود. و یا اینکه حق استفاده از 40% حیاط ساختمانهایی که به آنها تراکم واگذار می شود عمومی شود. و یا آسانتر از همه دست کم در شهرهای جدید این الگو دیگر تکرار نشود.
به طور مثال در پلان بالا اگر حیاط واحدهای شمالی آزاد سازی شود فضای باز میانی عملا از یک بن بست خشک و خالی به یک فضای قابل توجهی که بتوان برای آن عملکرد همسایگی تعریف کرد تبدیل می شود. فضای باز گسترش می یابد و قابلیت دید زیاد می شود. دیگر مشکل محلات پرتراکم و معضل فضای باز نیز وجود نخواهد داشت.
و یا در شکل بالا چه لزومی دارد که ساکنین کوچه فروردین از یک کانال باریک که جداره های آن با ساختمانهای 5 طبقه برروی همکف ساخته شده تردد کنند. آیا با آزاد سازی حیاط واحدهای شمالی نمی توان یک کوچه درست و حسابی به آنها عرضه داشت؟
به طور مثال عکس بالا پلاک های مسکونی محله ای را در ادینبورگ (محل زندگی نگارنده) نشان می دهد. توجه داشته باشید که به واسطه عناصر طراحی منظر نرم و سخت حریم خصوصی از عمومی و نیمه عمومی تفکیک شده بدون اینکه دسترسی بصری و یا حتی فیزیکی به این فضاها قطع شده باشد. من خود تا به حال پا به حریم ساختمان روبرو نگذاشتم اما از گشایشی که در فضا وجود دارد همواره لذت برده ام. این مسائل آن قدر پیچیده نیستند که به چشم طراحان شهری و معماران منظر ما نیایند. این مسئله ساده، ناکارایی و ضعیف برنامه ریزی شهری، مدیریت شهری و تا حدی طراحی شهری ما را در استانداردسازی فضاها می رساند که از قضا دچار تکرار نیز شده.
عکس بالا پلان کل مجموعه را نشان می دهد که اگر دیوارها و حصارها رو به آن اضافه کنیم (محدوده مشخص شده با رنگ روشن)، دقیقا مانند کوچه های بن بست خودمان می شود. تفاوت را مشاهده فرمایید!
امیدوارم مسئولین و طراحان شهری تکلیف ما را با این حیاط ها که نه کاملا خصوصی هستند نه کاملا عمومی و نه حتی نیمه عمومی، نه سبز هستند و نه خشک مشخص کنند تا شاید بتوان از 40% فضای موجود در بلوکهای شهری خوب استفاده کنیم؛ آن هم در شهری مانند تهران که قحطی فضای باز است و بیخ تا بیخ گرانیت پنج طبقه است که اطراف شهروندان را پوشانده است.
منبع اصلی http://omidscape.blogspot.com
"دانلود فایل های پیوست مطلب" ----------------------------------------------------------------------------------------- حیاط های خشک (205.7 KB)      تعداد دانلود: 5      زمان آخرین دانلود: چهارشنبه, 11 آوریل 2018 ------------------------------------------------------------------------------------------