نمی دانیم که هنر چگونه آغاز شده، همانطور که نمی دانیم که زبان چگونه آغاز شده است. اگر معنای هنر را ساختن معابد، آفریدن تصویرها و تندیس ها، یا بافتن نقش و نگارها بدانیم، هیچ مردمی در هیچ نقطه از جهان نیستند که عاری از هنر باشند. ولی اگر مرادمان از هنر گونه ای از تجملات و اشیاء موزه ها یا تزیینات گرانبهای مهمانخانه ها باشد، بسیار نوظهور است و بسیاری از بزررگترین معماران و نقاشان و مجسمه سازان گذشته هیچ گاه هنرمند نبوده اند.
کلیدواژه ها:
مصر، باغ سازی، سمبل، منظر، طبیعت، رود نیل، اهرام مصر
مقدمه:
از دیرباز انسان ها پاره ای اشیاء و مظاهر طبیعی همانند درختان، نمادها، سنگ های استوار و یا تپه های مخروطی را ارج گذاشته اند. آنها توده های خاکی ساخته و بر فراز آن سنگ ها و یا تنه درختان را برافراشتند، تا به آنها مفاهیمی مذهبی و یا جادویی بدهند. آنگاه قربانگاه برپا کرده و بناهایی ساخته اند تا وسایل عبادت و یا قربانی کردن را در آنها جای دهند. آنها به ساختن معابدی مبادرت کردند که نه تنها به هویت و آمال رفیع خود، بلکه به نیرو و مسند وجود یک روح و یا یک وجود خداگونه نیز معنا بدهند. مذهب در شکل بسیار اولیه اش حالتی کاربردی داشته و طالب دستاوردهای انتفاعی مانند باروری، باران، آفتاب و گردش فصول بوده است.
طبیعت و آثار طبیعت در طول تاریخ همیشه منبع الهام و سرمشق خلاقیت های انسان مصر باستان بوده است. طبیعت این معلم بزرگ تاریخ، در زمینه های مختلف منشاء خدماتی برای انسان جستجوگر و کنجکاو بوده که زمان آن به قدمت خود تاریخ می رسد و در این روند انسان بعد از گذر از قهر طبیعت، توانسته است چیرگی های خود را به او نشان دهد.
در این مقاله به رابطه طبیعت با انسان مصر باستان و چگونگی الهام از طبیعت و آمیختگی آن در زندگی پرداخته می شود و نیز عناصر طبیعت چگونه تبدیل به سمبل هایی در تمدن مصر شده اند.
ترکیب تناسب و نظم هندسی و ملاحظه دقیق طبیعت مشخصه تمامی هنر مصری است و می توانیم آن را به بهترین نحو در برجسته کاری ها و نقاشی هایی مشاهده کنیم که زینت بخش دیوارهای مقابرند.
فرضیه:
در مصر باستان محیط طبیعی نه تنها بر معماری و منظره سازی نقشی از خود زده است، بلکه در جهان بینی انسان ها نیز تاثیرگذار بوده است. در این سرزمین رابطه انسان با طبیعت مبتنی بر الهام از طبیعت و آمیختگی معماری با طبیعت قرار داشت. طبیعتی که به طور نمادین و سمبلیک وارد باغ سازی و معماری شده و به گونه ای رمزآلود نمایان شده بود. این خاصیت بیشتر از همه در نقش برجسته ها و نقاشی های روی دیوار متجلی می شده است. درخت، آب، زمین، کوه، گیاهان به ویژه پاپیروس و لوتوس و خورشید هر یک دارای خواص انتزاعی داشته اند که در این مقاله به بررسی موردی نمونه های از این عناصر طبیعی اختصاص داده است.
سوالات اساسی تحقیق:
1. آیا منظر سازی مصر جنبه نمادین داشته است؟
2. جایگاه عناصر طبیعی در منظرسازی چگونه بوده است؟
3. چه عناصر منظری وارد باغ سازی شده و جنبه سمبلیک به خود گرفته است؟
سیمای سرزمین مصر:
در مصر ثروتمندان باغ های خود را در خارج از محیط شهری می ساختند و بردگان و غلامانی را به عنوان باغبان به کار می گرفتند. باغبان ها علاوه بر نگهداری و آبیاری گیاهان و درختان می باید به آرایش گل ها به صورت حلقه گل هم آگاهی داشته باشند. زیرا در آن دوره به مهمانان حلقه ایی از گل باغ داده می شد و تا انتهای محفل با آنها بوده و از رایحه خوش آن لذت می بردند.
دیوارهای قطوری دور باغ برای محافظت از گزند غارت و حمله حیوانات و طوفان های شن ساخته می شد. برای آبیاری باغ به دو روش عمل می کردند:
1. تا اوایل پادشاهی جدید به صورت انسانی آبیاری می شد. به این طریق که دستگاهی درست کرده بودند که یک طرف آن سنگ و سمت دیگر آن سطلی چرمی بود کهshaduf خوانده می شد که البته هنوز هم از این روش استفاده می کنند. این عمل توسط برده ها انجام می شد.
2. کانال هایی از نیل جدا می شد که از آنها برای پر کردن استخرها و چاه ها استفاده می شد. البته قابل ذکر است که اکثر استخرها (اعم از مستطیل و تی شکل) جنبه عملکردی نداشته و بیشتر دکوراتیو بوده است.
شواهد حاکی آن است که تمامی باغ های مصری فرمال و هندسی بوده اند.
بیشترین و کامل ترین نقشه از ویلا و باغ اطراف آن در تیبان است که متعلق به آمونحوتپ 3 است. این باغ دارای کانال های بلند و درختان بزرگ و دروازه ورودی با ابهت و کرت های انگور است.
طریقه کاشت درختان بسیار عملکردگرا بوده است. تیره ترین درختان که انجیر مصری و گروه نخل ها است به خاطر تراکم بالایی که دارند به عنوان درختان سایه انداز در باغ استفاده می شوند. در پس این ها درختان کوچک تر از قبیل انار و انجیر بوده است و در پس همه کرت های بزرگ انگور!
تصویر 1: نمونه ای از باغ سازی مصر باستان
خصوصیات باغ مصری:
- پلان قرینه
- استخری مستطیل یا تی شکل در جلوی عمارت یا در محور طولی
- ردیفی از درختان یا دیواری دور باغ را احاطه کند.
- آلاچیق در محور اصلی یا اطراف استخر
- درختان میوه (انجیر – انار – خرما)
کاشت انواع نخل ها در حاشیه و ردیف های خارجی و کاشت درختان کوتاه تر در ردیف های جلویی (منجر به پرسپکتیو نقطه ای می شود)
به طور کلی در باغ مصری تمایل زیادی به تقسیم بندی در باغ داشته است چه با دیوار و چه با ردیفی از درختان.
تصاویری که از پادشاهی قدیم به دست آمده، کلیه گل ها لوتوس بوده است ولی در نقاشی های دوره پادشاهی میانه و جدید تعدد گل ها زیاد می شوند. البته لوتوس کماکان هست. علت این امر این است که فرعون و ملکه گل ها و گیاهانی را با کشتی وارد مصر کردند. در این دوره کاشت هم پیشرفت کرد و به صورت قرینه شد.
گل ها و نقوش گیاهی کم کم در معماری مصر هم وارد شدند از جمله ستون هایی که به شکل گل بودند و در تزیینات داخلی و خارجی نقش گل استفاده می کردند.
در میان تمام گیاهان دو گونه لوتوس و پاپیروس به صورت نمادین بوده و در باغ سازی جنبه سمبلیک دارند.
طبیعت در آثار پیشینیان:
ارتباط انسان با طبیعت (از جنبه عملکردی):
- استفاده از طبیعت (مواد و مصالح و آب و جنگل و …)
- مقابله با طبیعت (سیل، سرما، گرما، آتش سوزی، باران، زلزله و …)
- کنار آمدن با طبیعت و الهام گرفتن از آن
ارتباط انسان با طبیعت (از جنبه شکلی):
- استفاده از شکل و فرم های طبیعت به صورت دو بعدی (نقاشی، طراحی، حکاکی و …)
- استفاده از شکل و فرم های طبیعت به صورت سه بعدی (معماری، مجسمه سازی، نقش برجسته)
- استفاده از طبیعت به صورت انتزاعی
آثاری که از هزاره پیش و عهد باستان به جا مانده، عموماً بناهایی هستند که کمتر مشخصه ای از معماری مردمی یا بومی دارند و غالباً بناها، قصرها و کاخ های حاکمان، پادشاهان و امپراطوران است. بنابراین اولین جنبه دیداری این آثار عظمت، بزرگی و وسعت بناهای مذکور است، اما نقش طبیعت در این آثار و از دید فرمال، بیشتر نقش و اشکال درختان، حیوانات و … است که در ظاهر بنا و در ابتدا به صورت رنگی یا برجسته بوده است. در بنای بازسازی شده دروازه ایشتار که در موزه برلین قرار دارد این نقوش به وضوح و زیبایی نقش گرایش طبیعت را در آثار معماری بیان می کند. این اشکال به صورت احجام سه بعدی و بعدها در اکثر بناهای به جای مانده، به چشم می خورد و از آنجا که عوامل طبیعت و به نوعی تقدس در باورهای ملی و دینی پیدا می کنند، ظهور آنها در بناها و غالباً در مکان های ویژه جای می گیرند.
از قدیمی ترین نمونه های معماری باستان که به طور شاخص با الهام از طبیعت و با اعتقاد به رب النوع ها و خدایان شکل گرفته، اهرام مصر و مجسمه هایی همچون ابوالهول است. اهرام سه گانه مصر به طور مشخص و در کنار آنها اهرام کوچک تر همچون سلسله کوه های مختلفی را بیان می کند که در نظر زیردستان آن زمان این القاء را برساند که پادشاه، عظمتی همچون کوه داشته است.
عناصر طبیعت، سمبل های معماری:
عوامل احساسی را که مناسب بیان یک معماری هستند می توان در دو نوع دانست، اول جنبه های واقعی مربوط به معماری مانند مصالح، ساختار، بافت، رنگ، عملکرد، فضا، تناسبات و … و دوم همدلی، همفکری و همدردی با کسانی است که این بناها را بنیاد نموده اند و یا در آنها رفت و آمد می کنند. همه اینها را باید به احساس وابستگی به محیط اطراف ساختمان نیز افزود. در اطراف بنای یک معماری عواملی بسیار هستند که معمار به عنوان سرچشمه بیان احساسات خود از آن استفاده می کند. در این میان طبیعت به عنوان یک عامل موثر نقش مهمی دارد. اشکال طبیعت در هر سرزمینی و در میان هر ملتی و جامعه ای شاخص ها و ارج های متفاوت دارد. نور آفتاب، شاکله خورشید، درختان، باد، دریا، جنگل، کویر، کوه و … همگی نمادهایی هستند در تمدن ها و فرهنگ های مختلف که بیان فلسفی آن به شکل و حج در آوردن آن برای معمار سرمشق است.
طبیعت گذشته از نقش موثرش چه در زمینه عملکردی و چه در باب زیبایی، از احترام و تقدس در فرهنگ ها و اقوام ملل مختلف برخوردار بوده است. به عنوان مثال حیوانات و پرندگان در کشورهای مختلف و در آیین و جوامع و گوناگون بنا به گذشته فرهنگی آنها، هر یک تقدس خاصی دارند. این حیوانات از آنجا که در نوع خود دارای ویژگی خاص و مظهر نوع خود هستند و حتی ممکن است نوعی پرنده انتزاعی و افسانه ای باشند ولی بدان سبب که زاییده خیال یا قرار داد شده ذهنیت انسانی است، به صورت نماد و سمبل در فرهنگ یک ملت جای می گیرند. هم اکنون این سمبل ها نظیر فیل، سیمرغ، درنا، شاهین، عقاب، شیر، پاندا، خرس و … را به خوبی در تصویرسازی های آثار کشورهای مختلف می بینیم. همین نکته را در خصوص پرندگان در آرم ها و نشانه های هواپیمایی کشورها می توان مشاهده کرد.
باغ مصری ،سمبل های طبیعی :
در این سرزمین، رابطه انسان با طبیعت مبتنی بر الهام از طبیعت و آمیختگی معماری با طبیعت قرار داشت و ویژگی های آن بدین شرح قابل جمع بندی است:
- طبیعت پایه الهام معماری بنای معابد مصری به شمار می رفت. به نحوی که مونومان ها (اهرام، معابد و …) تقلیدی از کوه است، ستون ها تقلیدی از نخل و سرستون ها تقلیدی از گل های نیلوفر و پاپیروس.
- معبد دیرالبحری، نمونه بارزی از معماری این دوره است که تراس های با آمفی تئاتر طبیعی آمیخته شده است و آخرین تراس آن به عنوان المان نهایی بنا به کوه متصل می شود.
- سیستم باغ سازی در مصر باستان به صورت باغ های کشاورزی بوده است.
- باغ های مصر باستان، قطعات مسطح مستطیل شکلی بودند و گیاهان در آن با فرم های منظم کاشته می شدند و دیوارهای بلندی آنها را احاطه می کرد.
- این باغ ها با کانال های که نخل های کوتاهی کنار آنها کاشته شده بود، به قسمت های متعدد به صورت شطرنجی تقسیم می شدند.
- در کنار این کانال های آب، گذرهایی نیز برای ارتباط قسمت های مختلف در نظر گرفته می شد.
- داربست مو نیز در این باغ ها از در ورودی تا آستانه محل اقامتگاه امتداد میافت.
- در مواردی وسط این باغ ها حوض آبی تعبیه می شد که عمدتاً از زهکش آب های زمینی تغذیه می شدند و محل پرورش گیاهان آبزی به شمار می رفتند و در خنک ساختن محیط نقش داشتند.
- در اطراف این باغ ها یک ردیف درخت در کنار دیوار باغ کاشت می شد تا از نفوذ بادهای صحرا به داخل آن جلوگیری به عمل آید.
- در مجموع طراحی این باغ ها بر اساس فاکتورهای اقلیمی و محیطی بوده و باغ ها مکانی برای زندگی خصوصی محسوب می شدند.
- اغلب تصاویر این دوره، تغییر فصول، بذر افشانی، میوه چینی، دامپروری، پرندگان مختلف، مرداب، رود نیل و دیگر محیط های طبیعی را نشان می دهند که بیانگر وابستگی مصریان به عناصر طبیعی پیرامون خویش هستند.
- باغ مصری دوران باستان الگوی مشخصی برای باغ سازی در غرب بوده است.
در دوره های نخستین مصالح از نی و چوب بوده است و برای همین اثری به جای نمانده است.
در معماری سنگی مصر عموماً ستون های کوتاه و کلفت و نسبتاً نزدیک هم به کار می رفت و سرستون ها به سه شکل پاپیروسی و برگ نخلی و غنچه نیلوفری ساخته می شد.
اهرام مصر، بیمه زندگی، سمبلی از کوه:
در اندیشه های مصریان شکل هرم پلکانی بود که فرعون را به سوی رع یا خورشید بالا می برد و مشاهده می شود که برخی از هرم ها به شکل پلکانی 4 سمت ساخته شده اند. از سوی دیگر عقیده شان بر این بود که عظمت پیکر هرم موجب جذب هر چه بیشتر انوار فیض بخش “خورشید خدا” بر بدنه مزار و سپس حلول آن انوار در کالبد فرعون می شود.
نکته جالب توجه درباره هنر و معماری مصر آن است که مقبره مصری نوعی بیمه زندگی، یا سرمایه گذاری برای تامین آسایش خاطر بود و مانع بیم از مرگ و دنیای ناشناخته می گردید.
پادشاه موجودی آسمانی پنداشته می شد که رعایا در زیر سایه نفوذ و قدرتش زندگی می کردند و به وقت عزیمت از جهان خاکی دوباره به بارگاه خدایان که مسقط الراس او بود عروج می کرد. اهرام که سر به آسمان می ساییدند عروج پادشاهانه او را تسهیل می کردند و پیکر مقدس وی را از زوال و پوسیدگی مصون می داشتند. روح بعد از مرگ به حیات خود ادامه می دهد پس جسم باید از تلاشی و فساد محفوظ ماند. پیکره مومیایی شده پادشاه دقیقاً در مرکز هرم و در داخل تابوتی سنگی دفن می شد و اگر پیکره ای از سنگ خارا، شبیه پادشاه در کنار جسم او نگه داری شود، اطمینان را دو چندان می کند. کلمه پیکره تراش در زبان مصری به معنی کسی که حیات را حفظ می کند، می باشد.
ترکیب تناسب و نظم هندسی و ملاحظه دقیق طبیعت مشخصه تمامی هنر مصری است که زینت بخش دیوارهای مقابرند. البته واژه زینت بخش چندان مناسب نمی باشد زیرا هنرمندان برای لذت بردن مخاطبان یا دیدن کسی جز روح مرده، آنها را خلق نکرده بودند. آنها نیز به قصد زنده نگه داشتن ساخته شده اند.
هنر مصری هنری رمز پرداز است و درک آن منوط به شناسایی این رمزها است. هنگامی که با تصاویر مصری آشنا می شویم، در نظرمان غیر واقعی جلوه نمی کنند چنانکه امروز هنگامی که به یک عکس سیاه سفید نگاه می کنیم، فقدان رنگ در آن را به غیر واقعی بودن آن تعبیر نمی کنیم. (به نقل از: هنر در گذر زمان)
باورهای مصر به ستایش خورشید:
با پیشرفت کشاورزی در بین مصری ها، ایشان به پرستش خورشید که رع نامیده می شد، روی آوردند. علت طغیان رود نیل را نیز به خدای نیل نسبت می دهند که از سرچشمه این رودخانه با کوزه آب می ریخت. به همین دلیل آنها همیشه دعا می کردند که خدای نیل به مزارعشان بیاید و هنگامی که نیل طغیان می کرد، مردم مصر جشن می گرفتند و خدای نیل را سپاس می کردند. (به نقل از ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد1، مشرق زمین گهواره تمدن، ص 66)