تعریف فرسایش
فرسایش عبارت از جابجایی خرده های سنگی و خاک توسط باد، رودخانه و یخ می باشد. مواد فرسایش یافته وارد دریاها گردیده و به صورت رسوباتی از گراول(Gravel) ، ماسه، سیلت و رس در کف دریاها به جای گذاشته شد و در نهایت سنگهای رسوبی جدید را به وجود میآورند.
انواع فرسايش
طبقه بندي انواع فرسايش را مي توان به دو صورت انجام داد. فرسايش بر اساس شكل كه به شكل و وضعيت نهايي زمين بعد از فرسايش مربوط مي شود و بر اساس عوامل فرساينده كه به عوامل ايجاد فرسايش مي پردازد كه در اينجا به توضيح آنها پرداخته مي شود.
انواع فرسایش بر اساس عوامل فرسایشی
فرسایش آبی
پروسه فرسایش خود با پاشیدن قطرات باران آغاز می شود. زمانی که قطرات با زمین بر خورد می کنند از هم می پاشند و باعث حرکت ذرات خاک به سمت پایین می شوند. اگر شدت باران بیشتر از ظرفیت جذب خاک باشد آب روی سطح زمین جاری می شود. این جریان به صورت صفحات باریک آب (sheetwash) و رشته های باریک (rivulets) حرکت می کنند. رشته ها باعث به وجود آمدن برش های ریزی روی سطح زمین می شوند (rills). در مواردی در اواسط شیب جریان آب به کانال های متعددی تقسیم می شود و با افزایش حجم و شدت آب، انرژی آن افزایش می یابد و باعث به وجودآمدن مجراهایی در زمین می شوند.(gully) این پدیده یکی از جدی ترین موارد فرسایش است که در زمین های لجنی یا شنی و یا زمین های نیمه کاره ساختمانی، باعث به وجود آمدن گودال هایی به عمق چندین فوت و طول 10 یارد در عرض یک سال می شوند و بعد از چند سال کل تپه به این شکل در می آید.
فرسایش دریایی:
عمل سایش آب دریا ناشی از به حرکت در آمدن ذرات و خرده سنگها بوسیله امواج است. این ذرات با پيش و پس رفتن مداوم خود در سواحل، موجب سایش در نتیجه فرسایش سطح سنگها میشوند و خود آنها نیز به علت اصطکاک با یکدیگر و یا سنگهاي ساحلی، به تدریج گردتر و کوچکتر میشوند. ضربه مستقیم امواج و جریان های دریایی نیز در تخریب سواحل نقش مهمي دارد. امواج با نیروی زیاد خود به طور دایم به سنگهای ساحلی ضربه وارد میآورند. ضربه موج بر روی خط ساحلی بیش از همه وابسته به عمق آب است. قدرت فرسایشی امواج با افزایش عمق به سرعت کاسته میگردد. شیب ساحل در نتیجه عمل رفت و برگشت امواج به وجود میآید و مقدار آن متناسب با اندازه ذرات است. در سواحلی که از رسوبات منفصل درست شده است، هر چه قطر ذرات کمتر باشد شیب ساحل نیز کمتر خواهد بود.
پرتگاه های دریای:
در برخی نقاط، بر اثر برخورد مکرر امواج بر سنگهای ساحلی، خالی کردن زیر آنها و ریزش بخشهای فوقانی پرتگاه های دریایی ایجاد میشود.
ایوان ساحلی:
ادامه عمل امواج باعث عقب نشینی تدریجی پرتگاه های دریایی میشود و در نتیجه بخش نسبتاً مسطحی در پای آن به وجود میآید که به آن ایوان ساحلی یا تخت گاه ساحلی میگویند.
غار دریایی یا طاق نمای دریای:
قسمت های فوقانی تخت گاه ساحلی در موقع جزر از زیر آب خارج میشود. حفر قسمت های زیرین یک پرتگاه توسط امواج ، ممکن است غار دریایی یا طاق نمای دریایی را به وجود آورد.
پادگانه دریایی، سد خلیج و جزایر سدی نیز از دیگر پدیده های ناشی از فرسایش هستند که در اصل مقاله مفصلاً به آنها پرداخته شده است.
فرسایش بادی
باد يك عامل فرساينده است به ويژه در زمين هاي فاقد پوشش گياهي. جا به جايي خاك توسط باد باعث جا به جا شدن ذرات شن مي شود اين شن ها تپه هاي روان را به وجود مي آورند و با حركت به سمت قلمرو هاي گياهي و زمين هاي كشاورزي و مناطق مسكوني تخريبي دو چندان را سبب مي شوند.
فرسایش هوازدگی
هوازدگی مكانيكي
در هوازدگی مکانیکی هیچ تغییری در ترکیب شیمیایی سنگ صورت نمیگیرد بلکه سنگ ها تحت تاثیر یک سری از عوامل فیزیکی به قطعات کوچکتر تقسیم میشوند. بر اثر خرد شدن سنگها سطح جانبی قطعات زیادتر مي شود. این عوامل عبارتند از: یخبندان، انبساط حاصل از برداشته شدن بار فوقانی، انبساط حرارتی (مربوط به تغییرات روزانه دما) و فعالیت موجودات زنده.
یخبندان:
در طبیعت آب به داخل شکاف ها و حفرات موجود در سنگ نفوذ کرده و یخ میزند و در اثر انبساط سبب شکستگی سنگ میشود. به این فرآیندها یخبندان میگویند.
انبساط حاصل از برداشته شدن بار فوقاني:
فرآیندهای یخبندان اکثراً در نواحی کوهستانی که در آن چرخه روزانه ذوب و یخبندان وجود دارد مشاهده میشود. در این نقاط سنگها از جای خود کنده میشوند و پس از غلتیدن روی هم انباشته میشوند و در پای صخره ها، شیب های واریزه ای را به وجود می آورند. برداشته شدن بار فوقانی وقتی توده های بزرگ آذرین به ویژه آنهایی که از گرانیت ساخته شده اند، تحت تاثیر فرسایش قرار گیرند، ورقه هایی به موازات یکدیگر از سطح آن جدا میشوند. این پدیده را که سبب ایجاد لایههای پوست پیاز میشود ورقه ای شدن می نامند و در جایی دیده می شود که فشار حاصل از وزن سنگهای رویی بر اثر فرسایش به میزان زیاد کاهش می یابد. لایه خارجی بیش از همه انبساط می یابد و از بقیه سنگ جدا می گردد. تونل های عمدی معادن نیز موارد دیگری هستند که با کاهش فشار شکسته شده و از سنگ اصلی جدا می شوند. در واقع سنگ ها از دیوار تونل ها بر اثر کاهش فشار به بیرون پرتاپ میشوند.
هوازدگي شيميايي
در هوازدگی شیمیایی ساختمان داخلی کانی ها بر اثر افزایش یا کاهش عناصر تغییر میکند. در واقع در این نوع هوازدگی ترکیب شیمیایی سنگها تغییر میکند. در هوازدگی شیمیایی آب مهمترین عامل به شمار میرود. ولی لازم به ذکر است که آب خالص غیرفعال بوده و نمیتواند هیچ تغییری در سنگها ایجاد کند. افزایش مقدار کمی از مواد محلول میتواند آب را فعال سازد. اکسیژن و دیاکسید کربن محلول در آب باعث ایجاد تغییرات اساسی در سنگها می شوند.
فرسايش يخزاري:
يخزارها عمدتاً به دو طريق زمين را مي فرسايند. زماني كه يخزارها بر روي سنگ بستر با سطح شكسته جريان مي يابند، قطعات سنگي را لق كرده و از جا مي كند و آنها را جزو يخ در آورده و با خود حمل مي كند. نوع ديگر سايش وقتي است كه يخ و مواد متشكل از قطعات سنگي به حركت در مي آيند و به صورت يك سوهان عظيم، سطح زيرين خود را مي سايند.
در اثر حركت يخچال ها، دره هايي به وجود مي آيد كه مقطع U شكل دارند و از روي همين ويژگي مي توان اين دره ها را از دره هاي رودخانه ايي تشخيص داد. هنگامي كه در قسمت هاي مرتفع كوهستاني، يخچال هايي تشكيل شود و اين يخچال ها در جهت مخالف هم به پايين حركت كنند، فصل مشترك، به صورت برجستگي خيلي تيز در مي آيد كه از جمله مشخصه هاي فرسايش يخچالي است. بعد از عقب نشيني يخزار، دره هاي فرعي در سطح بالاتري نسبت به ناودان اصلي قرار مي گيرند. در اين حال به آنها دره هاي معلق مي گويند. دره هاي معلق اغلب آبشارهاي زيبايي را به وجود مي آورند.
فيوردها، خورها يا خليج هاي گود زيبايي با ديواره هاي تند هستند كه در بسياري از نقاط عرض هاي جغرافيايي بالا – جايي كه كوه ها در مجاورت اقيانوس باشند – يافت مي شوند. آنها نشانگر دره هاي يخزاري هستند كه پس از عصر يخبندان، وقتي يخ از دره ها عقب نشيني كرده و سطح آب بالا آمده، به زير آب رفته اند. عمق آنها زياد است و در بعضي موارد به 1000 تا 1500 متر مي رسد. عمق زياد اين گودي هاي پر از آب را مي توان تا حدودي به بالا آمدن سطح آب دريا در عصر بعد از يخبندان نسبت داد.
فرسايش زيستي
اين فرسايش مربوط به تغييراتي است كه موجودات زنده در طبيعت ايجاد مي كنند. بعضي از انواع حيات مانند جلبك ها و گلسنگ ها عملاً موجب شكسته شدن سنگ ها مي شوند، ولي اثر عمده موجودات زنده، ايجاد اختلالاتي است كه اثر عوامل ديگر را سرعت مي بخشد. حيوانات با پا گذاشتن روي خاك و سنگ موجب شكستن آنها شده و در نتيجه، حمل آنها را به وسيله باد و آب تسهيل مي كنند. انسان ها به ويژه با گسترش شهرها و اجتماعات خود و بي توجهي به سيستم هاي طبيعي باعث بر هم خوردن نظام آن مي شوند. ساختمان سازي از عوامل مهم فرسايش است. در جايي كه ساختمان مي سازيم الگوي جريان آب را تغيير مي دهيم و به اين ترتيب باعث فرسايش مي شويم. اغلب بزرگترين و خطرناك ترين فرسايش ها در طول زمان ساختن اتفاق مي افتند. زماني كه حفاري يا ساختمان سازي در سايتي انجام مي گيرد توجه به تاثير آن بر آبهاي سطحي و زيرزميني بسيار مهم است.
در اين قسمت به بررسي فرسايش بر اساس شكل آن مي پردازيم.
فرسايش سطحي يا سفره اي
عامل فرسايشي در اين فرسايش، در تمام سطح زمين اثر مي كند. اين شكل فرسايش بيشتر منشاء بادي دارد ولي طبيعي است كه فرسايش آبي نيز ابتدا به صورت سطحي اتفاق مي افتد. اين نوع تخريب با ظهور لكه هاي سفيد و روشن در سطح نمودار مي شود و نشان دهنده تخريب و از بين رفتن سطحي ترين قسمت زمين است. اختلاف رنگ بين قسمت هاي فرسايش يافته و فرسايش نيافته علامت اين تخريب است زيرا قسمت رويي به علت دارا بودن مواد آلي، غالباً تيره رنگ مي باشد. علامت ديگر اين فرسايش وجود ريگ و سنگريزه هاي آزاد در سطح زمين است. در اين نقاط باد ذرات ريز را با خود برده و ريگ و سنگريزه در سطح زمين باقي مي ماند.
فرسايش شياري يا آبراهه اي
منشاء اين تخريب اغلب باران است و در پيدايش آن عامل شيب بسيار موثر است. فرسايش شياري يا آبراهه اي، در دامنه كوه ها و حتي در سطح زمين هاي كم شيب نيز به سهولت اتفاق مي افتد. اين شكل فرسايش پيشرفته تر از فرسايش سفره اي بوده و ممكن است به صورت خطوط موازي نيز ظاهر شود كه ابتدا كم عمق است ولي به سرعت عميق تر مي شود. اين فرسايش، تا زماني كه سنگ مادر ظاهر نشده است به نام فرسايش شياري خوانده مي شود.
فرسايش چاله اي
اين شكل فرسايش بيشتر منشاء بادي دارد. چاله ها در نتيجه توسعه فرسايش سطحي و بزرگتر شدن چاله هاي كوچك نخستين به وجود مي آيند. در بسياري از نقاط دشت لوت و حواشي دشت كوير سطح هاي وسيعي از زمين ديده مي شود كه بر اثر باد به صورت چاله چاله در آمده است. بادهاي شديد موادي را كه از كندن اين چاله ها به دست مي آورد، كيلومترها جا به جا مي كند.
فرسايش سيلابي
در مناطق كوهستاني و حتي در زمين هاي سست جلگه اي فرسايش شياري و خندقي ممكن است به فرسايش سيلابي تبديل گردد. در اين فرسايش جريان آب به ويژه آب هاي گل آلود، حامل ريگ و شن و غيره، موجب شسته شدن اطراف آن و حمل مواد بيشتر با خود مي گردد. با اين عمل زمين هاي ديواره بستر استحكام و قدرت خود را از دست مي دهد و به تدريج در مواقع جاري شدن سيلاب هاي شديد حتي به طور ناگهاني ريزش مي كند و امكان دارد كه موجب تخريب و ويراني مزارع و روستاهايي كه در جوار اين مسيل ها واقع شده اند، بشود. با افزايش مواد خاكي در آب وزن مخصوص آن بيشتر و قدرت و نيروي در هم كوبنده آن زيادتر مي گردد.
منشاء اين فرسايش آب است. در اين فرسايش عمق و عرض زمين هاي فرسايش يافته بيشتر از فرسايش شياري است. اين شكل از فرسايش بر اثر پيشرفت فرسايش شياري به وجود مي آيد به اين نحو كه شيارها به هم مي پيوندند در نتيجه زمين بيشتر شسته مي شود و نهرها يا خندق هايي در سطح زمين تشكيل مي گردد. در اين تخريب، سنگ مادر ظاهر مي شود و آنقدر عميق و عريض است كه گاو آهن قادر به عبور از آنها نيست. اين عمل در صخره هاي سست، خاك هاي رسي و رسي آهكي بيشتر ديده مي شود. اين فرسايش اغلب در محدوده آب و هواي خشك و در نواحي كه تغييرات درجه حرارت در فصول مختلف در آنجا شديد است ظاهر مي گردد. البته اين شكل تخريب در جنگل ها نيز ديده شده و ساختمان زمين شناسي خاك هم در اين فرسايش بي تاثير نيست.
شخم زدن شيب هاي تند و چراي بيش از حد و لگد كوب شدن خاك مراتع طبيعي توسط احشام، باعث از بين رفتن پوشش نباتي و كنده شدن خاك و در نتيجه پيدايش آبراهه ها و خندق ها مي گردد.
فرسايش توده اي
اين نوع فرسايش در روي زمين اغلب به شكل عوارض زمين كه معرف حركات خاك در گذشته است ظاهر مي شود. اين حركات عبارت است از تورم و بالا آمدن خاك، سر خوردگي، خزيدن زمين و ريزش خاك. (حركت يخچال ها)
در فرسايش توده اي قسمتي از خاك دامنه كوه ها به حركت در مي آيد كه ممكن است بر اثر اشباع شدن خاك طبقه رويي از آب و نفوذ پذيري خاك طبقه زيري، خاك رويي به حركت در آيد يا ممكن است بر اثر لغزش اين عمل اتفاق بيافتد، يا ممكن است در نتيجه ريزش باشد كه در اين حالت قسمتي از كوه ريزش مي كند و در سطح هاي پايين تر روي هم انباشته مي شود.
فرسايش تونلي
در اين فرسايش اشكالي شبيه لانه روباه در زمين به وجود مي آيد. اشكال اين فرسايش ساختاري ساده داشته و شامل تعدادي حفره يا گودال هاي قيفي شكل با ابعاد گوناگون و يك شبكه زهكشي زيرزميني بوده كه اين شبكه توسط خروجي هايي به شبكه زهكشي متصل است.
پروسه فرسایش خاک
به طور كلي بدون در نظر گرفتن نوع يا شكل فرسايش، پروسه فرسايش خاك شامل چهار مرحله است. مرحله اول فرسايش، مرحله دوم جا به جايي ذرات، مرحله سوم انباشته شدن که در واقع ته نشین شدن رسوبات است و چهارمين مرحله خروج از منطقه است که توسط آب های محلی روان انجام می شود.
عوامل موثر بر فرسایش
برای مقابله با فرسایش در نظر گرفتن 4 فاکتور مهم است: نوع خاک، اندازه و در صد شیب و شدت و مداومت باران. تحقیقات نشان می دهد که بارندگی بیشترین فرسایش را در بر دارد.
نوع خاك:
در برخورد باران با خاك، زمين هاي شني سريعتر دچار فرسايش مي شود و بعد از آن خاك هاي رسي. براي حركت دادن ريگ و ذرات بزرگتر به نيروي بيشتري نياز است.
شرايط شيب:
شدت تاثير باران متناسب است با ميزان شيب زمين. هم چنين شيب زمين در ميزان جريان آب تاثير گذار است. شيب هاي طولاني، باران بيشتر و در نتيجه جريان آب سطحي بيشتري دارند. به طور كلي شيب با طول و شدت بيشتر، فرسايش بيشتر خواهد داشت به اين دليل كه جريان آب روي آنها شديدتر و بيشتر خواهد شد. اين براي شيب هاي تا 50 درجه صادق است. روي شيب هاي بيشتر عملاً آب فرصتي براي فرسايش پيدا نمي كند چون در واقع آبي روي شيب نمي ماند.
فرسايش باعث ايجاد سيلاب هاي خطرناك، پر شدن سدها، كاهش حاصلخيزي آب، صدمه به تاسيسات بهره برداري و از همه مهمتر و پر هزينه تر تخريب اكوسيستم مي شود. بنابراين مقابله و كنترل فرسايش از اهميت بالايي برخوردار است.
کنترل فرسایش
براي جلوگيري از فرسايش خاك در درجه اول بايد هدف ايجاد پوشش گياهي باشد. اما بديهي است كه در بعضي نقاط، شرايط طبيعي طوري است كه امكان روييدن گياه نيست. در اين حالت از روش هاي ديگري براي نفوذ دادن آب به داخل زمين و تثبيت خاك استفاده مي كنيم. روش هايي مانند حفر جوي ها يا بانكت ها در دامنه كوه ها و استعمال مالچ نفتي در تثبيت ماسه هاي روان و … اما لازم به ذكر است كه روش هاي كنترل فرسايش و رسوبات بايد با توجه به شرايط سايت باشد. پاسخ مناسب هر پروژه با توجه و درك طبيعت مسئله پيدا مي شود.
گياهان:
در اغلب زمین ها به نظر می رسد گیاهان تنها عامل مهم کاهش فرسایش اند. درختان قطرات و شدت آنها را در برخورد با زمين كاهش مي دهند. گياهان خودروي كوتاه نيز شدت قطرات را كاهش مي دهند و ريشه گياهان ذرات خاك را از جداشدگي حفظ مي كنند و مقاومت خاك را در برابر نيروي جريان آب افزايش مي دهند. يكي از مشخصه هاي مهم گياهان در مقابله با فرسايش ميزان پوشش تاج آنها است. فرقي نمي كند كهground cover باشند يا درخت هر چه پوشش آنها بيشتر باشد، فرسايش كمتر است.
در مورد حركات توده اي زمين نيز، اگر چه درختكاري در اغلب موارد با پراكنده كردن جريانات سطحي و يا ايجاد هوموس در پايداري ساختار خاكها نقش موثري دارد اما هميشه و در تمام موارد اين عمل نمي تواند نقش بازدارنده خود را ايفا كند، زيرا در بعضي موارد آب پاي درختان در خاك هاي زيرين نفوذ مي كند و شرايط توليد لغزش توده اي را فراهم مي آورد.
بعضي از انواع درختان مي توانند آب هاي زيادي را از زمين جذب كنند و يا شاخه برگ هاي آنها از برخورد رگبارهاي شديد و تند با خاكها به طور قابل ملاحظه اي جلوگيري به عمل آورد ولي اين امر در بعضي مواقع اثرات منفي آنها را جبران نمي كند. مثلاً شاخه ها و برگ ها به صورت ناوداني دانه هاي رگبار را جمع آوري و به زمين هدايت مي كند كه بر حسب موارد در ايجاد جريانات سطحي پراكنده و يا نفوذ در خاكها بي اندازه موثر است. به علاوه اينگونه درختكاري بار خاكها را زيادتر كرده و سنگيني آنها حركت توده اي مواد را آسان تر مي سازد. با وجود اين نمي توان نقش حفاظتي پوشش گياهي را كم اهميت تلقي كرد. براي رفع اين معايب بهتر است در زمين هاي آسيب پذير همراه با درختكاري به طور متراكم به كشت علوفه نيز اقدام شود، به اين ترتيب علاوه بر اينكه بخش اعظمي از آبها به مصرف علوفه مي رسد و از نفوذ زياد آب در خاك جلوگيري مي كند، جريان سطحي كه در آن راه مي افتد، ابداً خطرناك نيست و نمي تواند مواد و كاني هاي غذايي خاكها را از زمين خارج كند. بدين جهت بايد مقابله به طور همه جانبه صورت گيرد. در برخي از انواع آب و هوايي كه داراي بارندگي منظمي نيستند، توجه به چگونگي و موقعيت پيدايش پديده ها جهت جلوگيري از اثرات فرسايشي آنها ضرورت دارد. مثلاً در مناطقي كه تحت تسلط آب و هواي مديترانه اي قرار دارد، بارندگي ها معمولاً در فصل يا فصولي از سال صورت مي گيرد كه پوشش گياهي در حالت خواب است و نمي تواند محافظ موثري براي خاكهاي منطقه باشد. بنابراين پيدايش جريانات سطحي و تمركز آنها به سهولت صورت مي گيرد و جوي آبها و آبراهه هاي متعددي ايجاد مي شود. اما جا به جايي توده اي مواد در اواخر فصل بارندگي پس از آن كه مواد از آب اشباع شد اتفاق مي افتد. كنترل هر دو پديده در اينگونه مناطق جزو مسائل بسيار حساس به شمار مي آيد. در چنين شرايطي بايد اولاً بار چراگاهي زمين را به خوبي كنترل نمود ثانياً تكنيك و سيستم هاي زراعي مناسبي را اعمال كرد تا از بحراني شدن شرايط موجود جلوگيري شود.
كشت گياهان به صورت رشته اي و با ساختار متناسب در برابر فرسايش بادي نقش موثري را ايفا مي كند. بدين منظور بايد اكثراً از گياهان پا كوتاه كه بتواند به طور كامل سطح خاك را بپوشاند، استفاده شود. اين نوع گياهان مي توانند در وسعتي بيش از پانزده برابر ارتفاع خود نقش حفاظتي در برابر بادهاي عمودي داشته باشند. به علاوه اين گياهان مانند شاخه عمل مي كنند و از خروج مواد ريز به وسيله جريانات سطحي پراكنده، جلوگيري مي نمايند.
سكوها و بانكت ها:
در روي دامنه ها گودي هايي به عرض حدود 3 متر به وجود مي آورند و خاك هاي به دست آمده را در كنار آن به صورت پشته هايي در مي آورند. پشته ها از يك طرف مشرف به گودي است و شيب ملايمي دارد و ارتفاع آن از سطح گودي حدود نيم متر است. طرف ديگر پشته داراي شيب تندي است و حدود بيش از چندين متر ارتفاع دارد كه به بانكت ديگري در پايين خود مشرف مي گردد. اين گودي با برآمدگي كناري، به سكو يا بانكت موسوم است. ايجاد بانكت در روي دامنه ها در برخي موارد كه احتمال پيدايش جريانات گلي و حركات توده اي خاكها كم است در حفاظت خاكها موثر است ولي در مواردي كه سازندهاي سطحي زمين آسيب پذيرند و در برابر آب كافي از مرز پلاستيسيته مي گذرند، نه تنها از حركت توده اي مواد جلوگيري به عمل نمي آورند بلكه در ايجاد و تسريع آن كمك مي كنند. بنابراين بايد قبلاً زمين هاي مورد نظر از ديدگاه ژئو مورفولوژي مورد مطالعه قرارگيرد. بانكت ها بايد به گونه اي ساخته شود و مورد نگهداري قرار گيرد كه از لبريز شدن آبها جلوگيري به عمل آيد.
تراس هاي زراعي:
تراس هاي زراعي به شكل پله هاي بزرگ و مسطحي هستند كه شيب دامنه ها را قطع مي كنند. هر يك از پله ها ممكن است قطعه اي از زمين زراعي را تشكيل دهند كه در طول منحني ميزان كشيده مي شوند. نقش تراس ها نيز همانند بانكت ها جلوگيري از جريانات سطحي پراكنده است. يك طرف تراس به دامنه متصل است و طرف ديگر به آن به وسيله ديواري از سنگ ها محدود مي گردد. بدين ترتيب در اين سيستم از فضاي زراعي كاسته نمي شود و تمامي سطح تراس كه در واقع بخشي از دامنه است، قابل كشت مي باشد. مسطح بودن قطعات زمين، در سيستم تراس هاي زراعي كار روستاييان را در انتخاب زراعت هاي مختلف آسان تر مي كند.
مزيت تراس بندي بر بانكت ها بر اين است كه فضاي بين سنگ هاي محدود كننده تراس ها، تخليه آب هاي اضافي را تامين مي كند در نتيجه از اشباع خاك جلوگيري مي كنند. در اين روش در صورتي كه نگهداري از ديواره هاي سنگي به خوبي صورت نگيرد بخشي از آن ريزش مي كند و در بخشي از آن كه باقي مي ماند فواصل سنگ ها با دانه هاي ريز خاك مسدود مي شود و عمل زهكشي را مختل مي كند. در صورت زياد بودن در صد رس در سازندهاي زيرين خاك ها، خطر لغزش و حركات توده اي منطقه را تهديد مي كند و يا در اثر خروج آبها از محل ريزش سنگ ها در مواقع بارندگي شديد جريانات تمركز يافته اي تشكيل مي شود كه باعث حفر زمين و ايجاد كانال ها و آبراهه ها مي شود.
باندهاي خاكي:
باندهاي خاكي يا زراعي رشته هاي باريكي از زمين است. اين باندها به صورت بريدگي هايي در روي دامنه ها ايجاد مي شود كه تقريباً به تراس ها شباهت دارد ولي پهناي آنها كمتر است و داراي كمي شيب مي باشند.
قطعه زمين ها در بين اين باندها به موازات منحني هاي ميزان و عمود بر شيب دامنه كشيده مي شود و در جهت شيب دامنه، شيب ملايمي دارد. در اين روش آب در قطعه هاي زمين نفوذ مي كند و شيب ملايم آن خروج آبهاي اضافي را امكان پذير مي سازد و بدين ترتيب از خطر به راه افتادن لغزش هاي توده اي كاسته مي شود. در اكثر موارد باندهاي خاكي را پوششي از گياهان خودرو فرا مي گيرد كه در متوقف ساختن جريانات سطحي بسيار موثر است.
اين روش در دامنه هاي كم شيب و به ويژه هنگامي كه گياهان خودرو به خوبي توسعه پيدا مي كنند، بسيار مناسب است. هم چنين هنگامي كه زمين به طور نواري كشت شود و يا چندين نوار به كشت چمن و يا درخت اختصاص يابد، روش باندهاي خاكي نقش موثرتري دارد. در مواقع بارندگي هاي طولاني و يا رگبارهاي تند، جريانات كم عمق در سطح ظاهر مي گردد، بدون اينكه نقش فرساينده قابل ملاحظه اي داشته باشد و در سطوح شيب دار باندها جريان مي يابند و به آرامي دفع مي گردد. به اين ترتيب شرايط مناسب براي توقف آب و نفوذ بيشتر آن در زمين هاي زراعي بين باندها فراهم نمي شود، از لغزش زمين و حركات توده اي و جريانات گلي نيز جلوگيري مي شود. اين روش نسبت به بانكت ها و در برخي موارد تراس ها برتري دارد.
در برخي موارد توده اي از گياهان را به موازات منحني هاي ميزان مي كارند. در انتخاب گياهان براي ايجاد نوار هاي محافظ معمولاً سعي مي شود تا از نوعي استفاده شود كه ريشه عميق دارند، تا هم در مقابل جريانات سطحي و هم فرسايش بادي مقاومت كنند. به علاوه مي توان از درختان مثمر به دليل صرفه اقتصادي نيز بهره گرفت.
در مقايسه با باندهاي خاكي، اگر چه عملكرد مشابهي دارند، توسط ساختار متفاوتي ساخته مي شوند. باندهاي خاكي در اثر شخم زدن تدريجي و با تعبيه جلوآمدگي قبلي در روي دامنه ساخته مي شوند و گياهان بعداً روي آنها كاشته مي شوند در صورتي كه در روش نوارهاي گياهان محافظ، قبلاً گياهان، اكثراً به صورت انتخابي، كاشته مي شوند و سپس در اثر عمل حفاظتي آنها باندهايي نظير باندهاي خاكي به وجود مي آيد كه موجب ايجاد بريدگي شيب در دامنه مي شوند. اين نوارها سريعتر از باندهاي خاكي ايجاد مي شوند و سريعتر از آنها- كمتر از 2 سال- نقش حفاظتي خود را انجام مي دهند.
مالچ دادن:
عبارت است از پوشش سطح اراضي تحت كشت به وسيله بقاياي گياهي كه علف هاي درو شده تا ساقه هاي ذرت و آفتابگردان و بالاخره كاه و كلش غلات و غيره را شامل مي شود. (با مالچ نفتي اشتباه نشود) مالچ دادن بيشتر براي مساحت هاي كوچك به خصوص در باغ هاي ميوه و سبزيجات استفاده مي شود. از اين طريق نزولات جوي با سطح خاك در تماس طولاني قرار گرفته و همينطور در برابر تبخير محفوظ مي مانند و فرصت كافي براي جذب وجود دارد. مالچ سطح خاك را در برابر ضربات قطرات باران و تگرگ، تابش مستقيم آفتاب و گرما حفاظت مي كند و حرارت و رطوبت را در حد متعادل و مناسب نگه مي دارد.
شخم زدن:
شخم زدن اطراف زمين هاي كشاورزي نه تنها آبهاي اضافي را جمع آوري مي كند ، خاك هاي رويي را نيز حفظ مي كند. البته در زمين هايي كه فرسايش بادي در آن ها از اهميت برخوردار است استفاده از ديواره هاي گياهي محافظ باد لازم است در غير اين صورت خاك شخم زده شده توسط باد به نقاط ديگر برده مي شود. در اين مورد جهت شخم زدن بسيار مهم است. اگر زمين در جهت شيب شخم زده شود آب و يا باران خاك را به راحتي مي شويد و به قسمت پايين زمين حمل مي كند، شخم زدن بايد در جهت عمود بر شيب زمين و در راستاي خطوط تراز باشد.
علاوه بر اقداماتي كه در بالا ذكر شد روش هاي ديگري نيز مورد استفاده قرار مي گيرند كه عبارت اند از: ديوارهاي حايل و گابيون، چپر ها، چند كشتي و كشت متراكم.
نتيجه گيري
فرسایش پديده اي است كه در چرخه طبيعت اتفاق مي افتد، بسياري از شكل ها و مناظر شگفت انگيز طبيعي نتيجه فرسايش هستند. مناظري كه به ویژه در فرسايش يخزاري، پديد مي آيند. به هر حال اين پديده با تخريب يا بهتر است بگوييم دگرگوني همراه است، بنابراين كنترل آن به ويژه در مناطق مسكوني لازم است.
در واقع كنترل فرسايش در درجه اول، به خاطر حفظ سكونتگاه هايمان است. زندگي شهري يا حضور مداخله جويانه انسان در طبيعت، باعث اختلال در سيستم طبيعي آن شده و خطرساز است. در واقع هدف ما كنترل اختلالي است كه شهرهايمان – معمولاً با بي توجهي به سيستم هاي طبيعي – باعث آن شده اند. نكته حائز اهميت در اينجا آن است كه، قدم اول در برخورد با اين پديده، قبل از فكر كردن به راه هاي كنترل آن، حفظ حريم طبيعت است. در اين صورت خود به خود آن را كنترل كرده ايم.
منابع
- مباني زمين شناسي، ادوارد جي تاربوك، فردريك.ك. لوتگن، رسول اخروي، انتشارات مدرسه، 1380
- سيماي طبيعي فلات ايران، در ارتباط با بهره برداري كشاورزي – احياء و بازسازي منابع طبيعي كشور
- عطاالله قباديان، چاپ علامه طباطبايي
- كاربرد ژئو مورفولوژي در آمايش و مديريت محيط، دكتر عبدالحميد رجايي، نشر قومس، 1373
- Earthscape, a manual of environmental planning, John O. Simons, McGraw Hill book
- Landscape planning, environmental applications, William. M. Marsh, Wiley
- منبع تصاوير بدون زير نويس، اينترنت مي باشد.