نمونه اين فضاها در معماري ايران:
از نمونه‌هاي اين فضاها در معماري ايران اگر صادقانه برخورد نمائيم برجسته‌ترين آن ميدان نقش جهان اصفهان است كه از لحاظ جاي گيري در شهر بين راسته بازار و در امتداد چهار باغ و يك تصمیم از سوي شاه صفوي جهت حضور ساختمان حكومتي عالي قاپو و دو شاهکار مذهبي در اطراف آن. 
اين فضا را به شكل ديگر در مركز شهر همدان به صورت مركز عملكردي و يك ميدان ديده شده است كه شايد جديدترين نمونة آن مي‌باشد. اين مركز عملكردي قبل از حضور وسيلة نقلية موتوري طراحي شده است ولي شاخصه‌هاي آن هنوز هم كاركردهاي مناسب دارد كه از جمله آن يك مركز ارتباطي به صورت مركز يك دسترسي شعاعي است و به دروازه‌هاي مختلفي راه دارد.
22
شکل 22: میدان نقش جهان جزئی اصلی از یک فضای شهری (مرجع بررسی اقلیمی ابنیه سنتی)
23
شکل 23: نقشة بافت سنتی شهر همدان در ترکیب با طرح جدید سال 1310 هـ .ش (مرجع کتاب از شار تا شهر)
24
شکل 24: عکس هوایی شهر همدان در دامنة‌کوه الوند (مرجع بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران)
اين نمونه فضاها گاهي به صورت ریز محله‌ها و مركز محله‌ها شكل گرفته‌اند و بعضي وقت‌ها به صورت ميدان گاه‌ها و ميدان‌چه‌ها نمونه و Tipeology خاصي دارند. به عنوان مثال فضاي ميدان گاهي جلوي مسجد ميرعماد كاشان، فضايي كوچك جلوي يك مسجد در مركز بازار با مغازه‌هاي خوب اطراف به عنوان ميدان تاريخي سنگ معروف است كه هنوز پرسپكتيو مناسب از ميدان به سمت مسجد و بازار و برعكس كاملاً جلب نظر مي‌نمايد.
25
شکل 25: دید از سمت میدان تاریخی سنگ به سمت ورودی بازار و مسجد میرعماد (پائیز 86، مرجع مجید معیری)
26
شکل 26: دید از سمت جلوی مسجد میرعماد به سمت میدان (پائیز 86، مرجع مجید معیری)

و گاهي اين فضا به صورت تيم، تيمچ، سراها خود را نشان داده‌اند كه اين بخش‌ها در مراكز دسترسي‌هاي مختلف واقع شده‌اند. مثل سراي مشير در بازار وكيل شيراز. در اين فضاها دسترسي‌هاي مختلف، بازارها، فضاي مذهبي، فضاي خدماتي، فضاي تجاري، فضاهاي حكومتي و در لايه‌هاي دوم اطراف آن مصرف كنندگان اصلي اين فضاها يعني مردم عامي قرار داشته‌اند. بايد اذعان داشت هميشه مصرف كنندة اصلي فضاي جامع مردم عامي بوده‌اند و 100% بايد دانست كه مردم عامي شكل دهنده اصلي فضاهاي ارگانيك اطراف اين فضاها بودند و شايد عظمت اين فضاها شاهد اين مدعا باشد.
27
شکل 27: پلان بندر باستانی سیراف در ساحل خلیج فارس

فضاي خاص:
فضاهايي در ايران وجود دارد كه به عنوان فضاي خاص ايراني نوعي شهرسازي خاص محله‌اي با درون ماية مذهبي در آن وجود دارد و آن تكيه‌ها است كه از لحاظ گونه‌شناسي اين فضاها، شاخصه‌هاي كالبدي خاصی وجود دارد. درون ماية مذهبي اين فضاها، اين فضاها را داراي تقدس خاصي كرده‌اند و در اين فضاها فعاليت‌هايي كه در فضاهاي غير مذهبي انجام مي‌شوند، جايي ندارند. مثل تكيه‌ها و حسینیه‌ها در شهر تفت و يزد و …
28
شکل 28: تکیة دولت دید از دروازه ارگ (مرجع کتاب از شار تا شهر)
در اينجا شايد اين ابهام پيش بيايد كه آيا تكيه‌ها و يا حسينيه‌ها را مي‌توان جزء فضاي شهري به حساب آورد يا خير؟
بايد گفت وقتي كه بافت جامعه مذهبي و اصول و اعتقادات جامعه را مذهب تشكيل مي‌دهد، مي‌توان فعاليت‌هايي را كه در يك فضاي عمومي در يك شهر با خصوصيات فضاي جامع شكل مي‌گيرند را جزء فضاي شهري ناميد.
فعاليت‌هايي چون تعزيه (جنبة نمايشي) و شتركشون عيد قربان و عزداري روز عاشورا.
جالب است بدانيم كه اين فضاها در بعضي شهرهای حاشية كوير ايران اصلاً به نام ميدان خوانده مي‌شود و در شهر كويري ميبد نیز اصلاً نامي از حسينيه يا تكيه براي اين فضاها وجود ندارد و فقط كلمة‌ميدان به اين فضا اطلاق مي‌گردد.
نمود شهري در فضاهاي اين تكيه‌ها در اقليم گرم و خشك بيشتر است به همين دليل به بررسي تفصيلي آن مي‌پردازيم.
1ـ محصوريت اين فضاها با پلان مشخص و طراحي شده به صورت مربع و يا هشت ضلعي.
2ـ ديوارهاي كار شده در چند طبقه و داراي طاق نما.
3ـ ديوار سمت قبله داراي اهميت بيشتر و به صورت پلكاني مثل تكيه شاه ولي تفت در استان یزد.
4ـ حضور زنان و مردان محله و شهر.
29
شکل 29: تکیة شاه ولی تخت که گونة گرم وخشک دارد (مرجع سفر دانشجویی، نگارنده، بهار 86)
همان طور كه ديده مي‌شود تمام ويژگي‌هاي فضاي جامع مناسب را مي‌توان به راحتي در يك فضاي شهري مذهبي در بافت معماري گذشته ديد.
اگر فرض كنيم شهري بدون فضاي شهري باشد يعني مجموعه‌اي از پلاك‌هاي مسكوني و خدماتي و تجاري و … و خيابان‌هاي رابط. در نتيجه ما حضور اجتماعات را در فضاي شهري از دست مي‌دهيم چرا كه اجتماع عمومي، که هنگامي ايجاد مي‌شود كه اشخاص خصوصي در كنار هم جمع شوند و به گفتمان و مكالمه بپردازند. در ميان تجلي افكار عمومي، که در نتيجه عرصة عمومي بوجود مي‌آيد، با گذر زمان خاطره شكل مي‌گيرد و مكان معنا مي‌يابد.
گرس عنوان مي‌كند: زماني فضاي شهري به وجود مي‌آيد كه نمايش و حركت در ان فضا زايش پيدا كنند و در اين زمان فضاي شهري كانون تجمع مردم، عرضه اعمال و عرصه بيان انديشه است. بر اساس فرهنگ آكسفورد 1993 واژة Public به معناي كلي و در اكثر معاني متضاد خصوصي است و در جديدترين ويرايش آن «متعلق با متوجه مردم به طور كي، در دسترس يا اشتراكي براي همة مردم با آزادي موجود يا انجام شدني و ارائه شدن يا مرتبط با دولت مركزي يا محلي.»
در چنين فضايي نبايد علت شكل‌گيري شهرها سرريز شدن جمعيت شهرهاي ديگر باشد و هدف اسكان نبايد صرفاً جنبة فيزيكي زيستي باشد و نبايد شهر ذخيره‌گاه اضافات جمعيت مطرح شود. با اين تعريف بهترين شهر، شهري است كه مردم و ساكنان آن بخواهند در آنجا زندگي كنند و تمام روز را در آنجا باشند و خوابگاههايي براي اهالي كه از روي اجبار و فشار شغلي در آنها زيست مي‌شود انباشته. پس لزوم وجود حوزه‌هايي ديگر كاملاً صادق و روشن است.
30
شکل 30: فضای عمومی زیر ورودی موزة لوور (مرجع سفر دانشجویی. عکس مهندس مهربانی گلزار)
از نظر هاربرماس در تبيين و توضيح مفهوم حوزه عمومي مي‌گويد: منظور من از حوزة عمومي قبل از هر چيز عرصه يا قلمرويي از حياط اجتماعي است كه در آن بتوان چيزي را در برخورد با افكار عمومي شكل داد.

تعلق خاطر:
همة انسان‌ها نسبت به عناصري در زندگي احساس خوب و ويژه‌اي دارند. از جمله اين عناصر مي‌توان دريا، مادر و … را نام برد.
يكي از مسائلي كه انسان‌ها نسبت به آن احساس ويژه‌اي دارند، زادگاه و در سطح ديگر محيط زيست است كه همة انسان‌ها نسبت به آن احساس خوبي دارند.
وقتي در شهرهایي سيل و زلزله شهر را نابود مي‌نمايند، مردم اگر خسارت مالي و جاني هم نداشته باشند براي شهر خود دلسوزي خاصي دارند. صفاتي كه يك شهر را در نزد دوستداران آن شهر مي‌نماياند که اعم از صفات طبيعي و مصنوعي مي‌باشند و مورد مدح شعرا و ادبا بوده است مثل خواجة شيراز كه در وصف زادگاه خویش خوش سروده است.
1ـ شيراز و آب ركني و اين باد خوش نسيم ـ عناصر طبيعي چون آب ركني و باد خوش نسيم و چيزهايي از اين قبيل كه يك فرد را به شهر خود متعلق مي‌كند.
عناصری مثل درخت خاص و گل خاص و يا حادثة خاص مخصوص به يك شهر مثل درخت سرو و گل نرگس در شيراز و يا رودخانة زنده رود و اسم سپاهان براي شهر تاريخي اصفهان، و بعضي مواقع محصول خاص يك شهر.
از اين نمونه مي‌توان به آثار معماري خاص هر شهر توجه كرد.
مثال: پل‌هاي روي رودخانة زاينده رود و يا حاشية اين رود و يا منار جنبان که شاخصه‌های اين شهر مي‌باشد. حال اگر به فضاي جامع بازگرديم مي‌بينيم كه خيلي از فضاهاي جامع در شهرها باعث ايجاد تعلق خاطر افراد به اين فضاها مي‌شده است. براي مثال ميدان نقش جهان اصفهان را مي‌توان نام برد و در اروپا به ميدان سیه‌نا ويا ميدان سان پيترو را می‌توان نام برد.
31
شکل 31: پرسپکیتو میدان سن پیترو ـ روم ـ (مرجع کتاب معماری جهان)
تعلق خاطر به چنين فضاهايي در شهرهاي امروزه نيز خود را به شكل‌هاي مختلف خود را نشان مي‌دهد. فقط شكل خود را عوض كرده‌اند تا وظيفة تعلق خاطر را به خوبي انجام دهند. از اين نمونه برج‌هاي بلند در شهرها و ساختمان‌هاي خاص را در شهرها مي‌توان نام برد ولي تفاوتي كه فضاي جامع مورد مطالعة ما با اين فضاها دارند اين است كه فضاي جامع، همگاني بوده و مورد استفادة مردم عامه بوده ولي برج‌هاي كنوني خصوصی هستند. در ضمن تعامل فضايي جهت ارتقاء فرهنگي و هويت معمارانه از جمله نواقص فضاهایی است كه همنسلان ما و نسل‌هاي بعد قرار است به آنها تعلق خاطر نمايند.
لينچ معتقد است كه هويت غالباًَ با زندگي درازمدت در يك محل و آشنايي زياد حاصل مي‌گردد كه خود موجب شكل‌گيري خاطراتي از آن محل در ذهن ساكنانش مي‌شود. اما سؤالي كه اينجا پيش مي‌آيد اين است كه آيا در شهرهاي جديد مي‌توان اين خاطرة جمعی را بوجود آورد و باعث بوجود آمدن هويت خاصي براي شهر شد. چون هرچه پيش مي‌رويم به اين مطلب كه شهر با وجود انسان‌ها داراي هويت مي‌گردد، بيشتر پي خواهيم برد. بحث چگونگي ايجاد چنين فضاهايي در شهرهاي جديد موضوع اين مقاله نيست ولي چيزي كه حائز اهميت است اين است كه اين وجود فضای جامع لزوم دارد.
اگر معماري كالبد يك شهر باشد چيزي كه به اين كالبد روح و زندگي مي‌بخشد، انسان است و با وجود پيشرفت‌هاي فني و ارتباطي هنوز هم هيچ انساني نمي‌تواند تنها و بدون نياز به ديگران زيست نمايد. چون انسان در تعاملات اجتماعي با ديگران تكامل مي‌يابد و افزايش روابط اجتماعي باعث پويايي و سر زندگی شهرها مي‌شود.
32
شکل 32: میدانی در شهر ونیز ایتالیا باعملکردهای خاص (مرجع سفر دانشجویی، عکس مهندس مهربانی گلزار)
در شهرهاي جديد با وجود اينكه مردم از شهرهاي مختلف به آن شهر آمده‌اند، با وجود اينكه شايد ايجاد ارتباط بين افراد مشكل‌تر مي‌نمايد ولي اگر اين تعامل بوجود بيايد خيلي راحت‌تر مي‌توان به ادامه و ماندگاري اين ارتباط اميدوار بود. چون ارتباط افراد خاصيت ويژه‌اي دارد. او آن انتقال فرهنگ‌هاي مختلف كه از سطوح گوناگون به هم برخورد مي‌نمايند و ديگر اينكه هر كدام از افراد علاقه دارند كه از هويت خود بخش‌هاي ناب و موجه را ارايه دهند پس اين تعامل سالم خواهد بود.
در اين بحث در شهرهاي جديد پديده‌هايي چون (NGO) و مشاركت شهروندان ابتدايي اين شهرها و ايده‌هايي كه يك متخصص طراحي شهري در مورد ايجاد چنين شهرهايي مي‌دهد، مي‌تواند نقش مؤثري ايفا كند.
از نمونه‌هايي كه مي‌تواند در اين شهرها شبيه به ديگر شهرهاي قديمي وجود داشته باشد، مراسم آئيني و مذهبي بوده كه در ايجاد خاطرات جمعي و احساس تعلق مفيد است. در برگزاري اين آئين‌ها در شهر دو پيامد اقتصادي مهم وجود دارد:
1ـ كاهش هزينه‌هاي خدماتي از طريق ايجاد حس تعلق خاطر به شهر و در نتيجه افزايش مشاركت شهروندان در تأمين يا كاهش هزينه‌هاي خدماتي.
2ـ افزايش درآمد از طريق جذب گردشگر و سرمايه‌گذار.
و نتيجة كلي اين كه اگر بخواهيم در شهرهاي جديد هويت و خاطرة‌جمعي داشته باشيم و خاطرات جمعي را در شهرهاي قديمي از ياد رفته ندانيم احتياج به وجود فضايي همچون فضاي جامع براي شهرهاي خود داريم تا بتوانند پتانسيل ايجاد اين خاطره و در نتيجه هويت را داشته باشند. در اين مقام شهرهاي جديد بايد تاريخ نداشتة خود را براي خود ايجاد نمايند و به اين منظور تعريف حوزه‌هايي براي ايجاد اتفاقات اجتماعي و حك كردن آنها بر حافظة تاريخ اهميت دارد. اين مطلب ممكن است مفاهيم جديد غير فرميك و معاني مجازي‌اي را در نوشهرها خلق كند.
جايگاه اين فضاها در معماري روز دنيا:
فضاهاي جامع امروز از دو بابت تأمين مي‌شوند:
1ـ اينكه فضاي جامع قديمي بوده‌اند كه اين روزها دوباره از آن با تغيير كاربري مورد استفاده قرار گرفته‌اند. مي‌توان از نمونه‌هاي آن ميدان شيب‌دار سيه‌نا نام برد كه مي‌توان تا نزديكي آن با ماشين حركت كرد و اطراف آن مراكز تفريحي ـ تجاري شكل گرفته‌اند و مردم از آنها استفاده مي‌كنند. در ضمن ساخت و ساز اضافي و بدون منظوره از جانب شهرداري آن مناطق مردود است و دسترسي مترو به اين فضا به را حتي امكان‌پذير است.
33 34
شکل 33 و 34: میدان سیه‌نا ـ شهر سیه‌نا ـ (مرجع سفر دانشجویی، عکس مهندس مهربانی گلزار)
2ـ فضاهايي كه توسط معماران امروز به شهرها اضافه مي‌شود و علت آن نيز احساس نياز معماران و شهرسازان نسبت به اين فضاها است. به عنوان مثال رنزو پاينو نيمي از زمين موردنظر را در بنای ژرژپمبيدو زيرساخت قرار نداده و به صورت الهام گرفته از همان ميدان سيه‌نا يك شيب ملايم در اين ميدان با سنگ فرش قابل نشستن درنظر گرفته شده است.
35 36
شکل 35 و 36: محوطة جلوی ژرژ پمبیدو (مرجع سفر دانشجویی، عکس مهندس مهربانی گلزار)
اين گونه فضاها با اينكه پتانيسل خاصي از لحاظ فرهنگي ايجاد مي‌نمايند ولي در شهرسازي امروز جاي خالي آنها بيش از هر زمان ديگري حس مي‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *