نمايندگان فرهنگي:
فضاهايي چون فضاي جامع مورد مطالعه در اين مقاله در هر دوره نمايندگان فرهنگي ملت خاص هستند. به عنوان مثال وقتي در كنار معابد و باسيليكاها در يونان و روم فضاهاي آگورا و فوروم به وجود ميآيند در جوامعي این اتفاق رخ میدهد كه اولين دموكراسيها و يا اولين نمايشخانهها به عنوان فضاي جمعي در همين فرهنگها شكل گرفتهاند.
شبیه آمفي تئاترها و مجالس سنا در يونان و معماري هلني که نمونة بارزي از فضاهاي همراه و همگون با فرهنگي است كه مشورت و شورا جزء لاينفكي از اين فرهنگ است. فرض كنيد در جامعة امروزي شما بخشي از فضاهايي قرار ميگيريد كه ضمن تجربة همگاني از آن فضا تعامل با افرادي داريد كه فقط در اين فضا با شما برخورد مينمايند و شما بدون هدف تجاري و اداري و مذهبي در اين فضا قرار گرفتهايد كه البته وجود چنين عملكردهايي به طور قطع و يقين از فضاي جامع شهري نفي نميگردد.
به عنوان مثال شما تصور كنيد كه در ميدان تجريش و يا ميدان قدس و يا حد فاصل اين دو ميدان قرار گرفتهايد. فرض كنيد كه شما به غير از اينكه مقاصد تجاري داشته باشيد و يا به دنبال ايستگاه تاكسي و اتوبوس باشيد در اين فضا با يك پرسپكتيو مناسب به سمت كوههاي شمال تهران قرار گرفتهايد. حركت سواره در اين فضا قطع شده است و شما به عنوان يك محيط تفريحي با در كنار داشتن امامزاده صالح به عنوان ركن مذهبي و بازارچة سنتي تجريش با شيب دامنه مناسب در اين فضا باشید.
اگر به خوبي اين مسأله فرض شود شما به غير از اهداف تجاري و مذهبي و دسترسي با قرارگيري در يك محيط باز و تعامل و همصحبتي با همشهريان خود از يك محيط رايگان جهت نشستن و تفريح دسته جمعي به همراه تمام كساني كه همچون شما از حضور در اين محيط لذت ميبرند، استفاده ميكنيد.
نوعي نوشدن عملكرد فضاي جامع را در تعريف بالا ميبينيم كه به اندازة محيط پارك تفريحي است و به اندازة يك فلكه عملكردي و به اندازة يك بازارچه جديد تجاري و به اندازة يك فضا، جلوي يك مسجد و يا امامزاده مذهبي است و در عين حال ويژگي تمام اين فضاها را با هم دارد و به طور موازي با آن به يك فضاي شهري درهم و پرهرج و مرج انتظام خاص بخشيدهاند.
در واقع شما در اين فضاي توصيف شده به همراه تمام خصوصيات بالا يك عنصر فرهنگي حاصل از تعامل افراد داريد و از يك طرف هديهاي به عنوان منظر مناسب شهري ياري رسان شما از بعد زيبائي شناختي است.
در جامعهاي كه چنين فضاهايي به راحتي شكل ميگيرد چند خصوصيت را در مورد افراد ميتوان تشخيص داد:
1ـ مسئولان جامعه به مردم جامعه به اندازة حضور در يك فضاي همگاني و زندگي مسالمتآميز براي ساعاتي از روز اعتماد دارند و از گردهماييهاي اين چنين كه هدفي ورزشي و يا … ندارند نميهراسند و در واقع مدنيت و دمكراسي در جامعه به حالت نمادينه رسيده است.
2ـ مردم از اينكه در كنار همشهريان هستند، لذت ميبرند. در نتیجه به مرور فرهنگی جمعی برای استفاده از فضایی جمعی را مییابند.
در اينجا معيار ارزش انساني افراد شركت در بحثها، حل مشكلات يكديگر و ارزشهاي واقعي انسان است و شيوههاي متداول امروزي ارزشبندي انسانها در جوامع مثل مدل ماشين و نوع رستوران مورد استفاده افراد و … تا حدي كاهش مييابد.
3ـ خاطره جمعي شكل ميگيرد و همة مردم در ساعتي شايد بتوانند از پيروزي يك مسابقه فوتبال در كنار هم لذت ببرند و يا غمگين شوند و يك فيلم غرورآفرين در كنار هم ببينند.
4ـ تعلق خاطر بوجود ميآيد.که در سطحیترین برآیند آن میتوان مطمئن بود مردم از این فضاها به اندازة تعلقی که دارند محافظت مینمایند چه از روح فضا و چه از کالبد آن.
شما فرض كنيد در دوران دبستان به همراه دوستان خود هر روز از يك بستني فروشي يك بستني خريداري ميكردهايد. اگر اين بستني فروشي در بين 5 مدرسه قرار داشته باشد كه هر كدام به طور متوسط 500 شاگرد داشت باشند، در طول 9 ماه تحصيلي هفتهاي يك بستني از اين مغازه خريداري مينمايند و به طور متوسط در طي هر سال از هر مدرسه 20000 مراجعه به اين مغازه وجود دارد كه در طول سال از 5 مدرسه 100000 مراجعه وجود دارد و در طي دوران تحصيل يك فرد در آن حوالي اگر حدود 5 سال درنظر بگيريم هر نفر در طول اين 5 سال200 مراجعه به اين مغازه دارد كه حداقل از اين 200 مراجعه اگر بدبینانه 5% درنظر بگيريم 10 خاطرة خوب در ذهن فرد مانده است.
حال اگر بعد از 10 سال هر كدام از اين 2500 نفر كه در طول يك سال به طور همزمان در اين 5 مدرسه بودهاند ازا ين بستني فروشي خريد نمايند ممكن است يكي از 10 خاطرة خود را زنده و تجسم يافته ببينند و حتي ممكن است يكي از افرادي كه با هم اين خاطره را داشتهاند، در آن فضا ملاقات نمايند.
با چنين شرايطي در كشورهاي اروپايي حتي اگر صاحب مغازه بخواهد شغل خود را به فروش لوازم يدكي ماشين تغيير دهد، از لحاظ دولت با منع قانوني مواجه ميشود.
ولي آيا در جامعه ما نيز به مسأله ظريف و مهمي مثل اين اهميت داده ميشود.
نمونههاي زيادي از اصناف در همين ميدان تجريش يادآور خاطرات زيادي در ذهن مردم است. مثال: بستني فروشي اكبر مشتي از دوران احمدشاه تاكنون يا شيريني فروشي حاج خليفة رهبر جلوي ميدان امير چخماق يزد از زمان پهلوی اول به طور مداوم.
در مورد خاطرة جمعي نيز چند سالي است با پيشرفت تكنولوژي دولت در سر بعضي ميدانها تلويزيونهايي مخصوص مردم شهر قرار داده است كه شايد نمود ديگري از فضاي جامع باشد ولي اين فضاي جامع چند كمبود دارد:
1ـ همه چيز حول محور برنامة پخش شده ميچرخد.
2ـ فضاي معماري تحت تأثير قرار ميگيرد و فضاهاي طراحي شده بدون منظر شهري قرار گرفتهاند.
3ـ تعاملات انساني كاهش مييابد.
نمونة اين فضاها را در ميدان جهاد كاشان به خوبي ميبينيم. ميداني بزرگ و يك تلويزيون.
در هر صورت شايد بشر امروز جايگزينهايي براي ارتباط با افراد همچون اينترنت و شبكههاي رسانهاي چون روزنامه و تلويزيون پيدا كرده باشد ولي هنوز افرادي كه در اتوبوس، تاكسي و يا مترو همسفران يكديگرند به حكم همان سفر كوتاه درون شهري به دنبال نكتهاي براي شروع بحث و هم صحبتی با همنوع و همشهري خود مينمايند.
و بالاخره اگر شما فضاي جمعي را به عنوان محيطي جديد غير از محل كار، تحصيل و سكونت درنظر بگيريد، به راحتي ميتوانيد در اين فضا براي مدت زماني الزامات روزمرهگی يك زندگي ماشيني هر روزه را از ياد ببريد.
از جمله نكات جالب فضاهاي جامع در شهرها به خصوص روند تاريخي سنتي اين فضاها وجود فضاي سبز و پيوند با طبيعت است كه شايد با نوع تكنولوژي و با درنظر گرفتن ديد وسيع مورد احتياج در اين فضاها ميتوان در اين فضاها در يك شهر پيوند مناسبي با طبيعت بوجود آورد.
در طراحي شهرهاي امروز ساحل درياها و رودخانهها و فضاهايي چون خيابانهايي كه اين پتانسيل را دارند نيز ميتوانند جهت فضاي جامع حركتي مورد استفاده قرار دهند. با این توضيح كه فضاهاي جامع ميتوانند حالت سكون و مكث و يا حركت افراد را تحت پوشش قرار دهند.
از جمله اين خيابانها، چهار باغ اصفهان و يا خیابانی در تبريز كه هم نوساز بوده و هم فقط محل عبور پياده ميباشد و یا خيابان عفيفآباد شيراز كه اين پتانيسل را براي فعاليتهاي امروز به خوبي دارد.
نمونة مناسب از اين فضاي جامع حركتي ميتوان در حوزة ورزش به خوبي مشاهده كرد.
دالانهاي طبيعي سنگي كه در هنگام كوهنوردي و يا پيادهروي در فضاهاي پارك بوجود ميآيند و افراد در تعامل و مسیری سریع با هم قرار میگیرند و نمونة دیگر آن راسته بازارها میباشند.
در پایان این بخش چند سؤال، نمایندة نوع نگاه منتقدانة نگارنده شدهاند:
1ـ پتانسیل وجود فضای جامع در فضاهای شهری امروز ما چه حد است؟
2ـ اگر پتانسیل این فضاها وجود ندارد آیا مقایسه حضور این فضاها در دورههای تاریخی بین ایران و شهرهای اروپا در همان زمانها و قیاس این مطلب با وضعیت امروزی این فضاها در ایران و اروپا نیاز به ایجاد این پتانسیل را در ما ایجاد نمینماید؟
3ـ عدم حضور این فضاها نشان دهندة حرکت فرهنگ شهرنشینی به چه سمتی است؟
4ـ عدم حضور این فضاها آیا نشان دهندة عدم احتیاج مردم به این فضاها است؟
5ـ هویت بخشی این فضاها به فضاهای جامع یک شهر تا چه حد در پیشرفت و ارتقاء فرهنگی یک شهر مؤثر است؟
شکل 37: نمونة فضای شهری در مقیاس محلهای در شهر یزد با یک طراحی بدون مطالعه که مردم فضا را به حال خود رها کرده و بدون استفاده قرار دادهاند. (مرجع سفر دانشجویی، عکس نگارنده، بهار 86)
6ـ توزیع و بسط چنین فضاهایی در محلههای کوچکتر و در واحدهای همسایگی آپارتمانی و یا در حد یک بلوک آپارتمانی تا چه حد میتواند در ارتقاء حاصل از تعامل فرهنگی مؤثر و موزون عمل نماید؟
کیفیت فضای جامع:
در بحث فضای جامع، تاکنون از لزوم این فضا سخن رفته است و بحث در مورد چگونگی بوجود آمدن این فضا در نقطهای که پتانسیل موردنظر را داشته باشد، معمولاً بدون انجام بخش مطالعه و تحلیل طراحی شهری امری غیرمعقول به نظر میرسد.
ولی نکاتی چند در مورد این فضاها میتوان یافت که اکثراً از روی تجربیات موفق در همین فضاها اقتباس گردیدهاند.
1ـ وقتی مردم بخواهند از چنین فضایی استفاده کنند احتیاج به انگیزههایی برای حضور در این فضا دارند.
این انگیزهها میتواند حضور موفق اتفاقی، انگیزة مذهبی، انگیزه تجاری و انگیزههای بصری باشد.
مثلاً طراحی سایت پیشنهاد شده در بلوار جمهوری شیراز با حضور دوربینهایی که بتوان با آن شهر را رصد کرده و نقشهای با مقیاس یک به یک از یک شهر را از آن ارتفاع دید.
2ـ دسترسیهای آسان و سریع در عین حال تجربه فضای پیاده با درنظر گرفتن حرکت سریع و آسان معلولین، سالمندان و کودکان.
3ـ فضای سبز مناسب با درنظر گرفتن وسعت دید مورد نیاز.
4ـ امکان استفاده برای انسانهایی با عقاید و طبقات مختلف بدون اینکه این تفاوت به صورت عینی دیده شود و یا فضا مخصوص افراد خاصی گردد.
5ـ استفاده از مضامین تکنولوژی مثل دیوارها و پانلهای دینامیک و حتی مجازی بوسیلة نورپردازی و دود و … به سمت ایجاد خاطرات محیطی و بازشناخت تاریخ محیط.
6ـ ایجاد وحدت و یکپارچگی در صورت مرمت شهری نماها و بافتهای فرسوده.
7ـ منظر شهری مناسب با استفاده از Hard Landscape.
8ـ مبلمان شهری مناسب محیط با هدف خوانایی و روانی عملکردها.
9ـ ارتباط مناسب عملکردهای کلان با محیط فضای جامع که واسط این عملکردهاست.
شکل 38: تصویری از شهر میلان از سایت www.Photo – Factor.net
10ـ ایجاد عملکردهای مخصوص این فضاها مثل خانه فرهنگها و یا آمفی تئاتر روباز و …. .
11ـ توجه به تأکید بصری و امکان ایجاد حس مشترک بصری بین افراد استفاده کننده.
12ـ دید همه جانبة طراحان شهری در ترکیب بندی مدولهای فضای شهری به عنوان مدولهای ساختاری و همگون با تاریخ شهر و فرهنگ شهرنشینان و در عین حال بازگشت به گونه (تایپ) تاریخی شهر که به عنوان نمونه میتوان شهر جدید بهرستان را به عنوان یک نمونة موردی در نزدیکی کلان شهر اصفهان برشمرد که توسط مرحوم هادی میرمیران طراحی شده است.
در پایان ذکر دو نکته ضروری است و آن این که شاید وجود چنین فضاهایی بدون هیچ صحبتی نیز فقط از لحاظ بصری و نوعی حس مشترک بین افراد بوجود بیاید. والا شاید وقتی در کنار خانوادة خود در یک فضای عمومی هستیم هیچ گاه با خانوادة کناری هیچ ارتباط کلامی نداشته باشید، ولی حسی مشترک همة افراد آن فضای مکانی را به هم وابسته مینماید.
این حس توسط نگارنده در ایران در مساجد جامع یزد وکاشان بدون هیچ ارتباط کلامی با افرادی که ظهر زمستان را در آفتاب این ایوانها میگذراندند تجربه شد ولی حس رضایت توأم با آرامش دراین فضا بین تمام افراد مشترک بود و نکتة دیگر اینکه معمولاً این فضاها وقتی خوب عمل کردهاند که هم از لحاظ روح فضا و ترکیب ذهنی معماری وهم از لحاظ کالبدفضا به شاخصههای شهری و استفاده کنندگان اهمیت دهیم و اقلیم و عوارض زمین را نیز به طور کامل در کار خود دخیل نمائیم و با درنظر گرفتن چنین مطالبی همیشه میتوان به ترکیبات تازهای از این فضاها دست یافت.
منظور اینکه همیشه نباید دراین نوع ساختارها در انتظار یک میدان همچون میدانهای سنتی و یا باستانی نشست. دراین رابطه مثالهای خاصی وجود دارد:
1ـ فضای شهری پاک لاویلت طراحی رم کولهاوس: در این طرح کولهاس سعی دارد بیشترین پویایی را در راستاهای Z , Y , X از خود نشان دهد و اختلاتهایی که باعث بوجود آمدن عکسالعملهای جدید و وقایع بیسابقه میشوند و یا چگونگی طراحی یک فضای مطبوع را نوید میدهند، بوجود آورد. از لحاظ کانسپت سیستم دسترسی و چرخش، تمام رویدادهای پارک را تغذیه مینماید و بیشترین بازدهی را تضمین مینماید.
شکل 39: سایت پلان پارک لاویلت، کولهاس در این مسابقه از ایدة Superposition استفاده کرده است. (مرجع کتاب تحلیل آثار اندیشهها و دیدگاههای رم کولهاس)
در این پروژه کولهاس به علت سایت کوچک، برنامة وسیعی را در ارتفاع برمیگزینند. چون این پارک همانند جنگل است و کولهاس روش ابهام را برای ترکیبات ویژة خود پیشنهاد مینماید. البته یادآور میشویم این طرح در واقع یک پیشنهاد تاکتیکی است برای بررسی به دو موضوع:
1ـ بلوار، 2ـ تفرجگاه. به عنوان فضای جامع.
2ـ پروژهای آشناتر را میتوان محوطة تفریحی جلوی دروازه قرآن شیراز مثال زد. در این طرح عوارض زمین توانسته بستری را در جلوی دروازه قرآن بوجود بیاورد که معمار آن مهندس مهرداد ایروانیان به خوبی از این عنصر جهت گسترش سه بعدی بافت واحد و عقب و جلو آمدن فضاها در این عارضه و عامل مناسبی جهت دید به سمت آرامگاه خواجوی کرمانی بهره برده است. سکوهایی برای نشستن فراهم شده همچنین که در فرهنگ گفتاری شیراز به آنها بنگاه میگفتند.
شکل 40: پروژه مهرداد ایروانیان سایت دروازه قرآن شیراز (مرجع عکس نگارنده، آبان 86)
در این پروژه معمار از سنگ که شاخصة معماریهای هخامنشی و ساسانی است به عنوان مصالح قالب و طاقهای ساسانی در بالای کار به صورت مجرد بهره جسته و بستر طرح کوهی است، که با نورپردازی در شب خوش نمایان است.
شکل 41: پروژه مهرداد ایروانیان سایت دروازه قرآن شیراز (مرجع عکس نگارنده، آبان 86)
پروژه مبلمان شهری مناسبی دارد. گسترش این پروه در فضای آرامگاه خواجوی کرمانی فضای جامع و پویایی تفریحی در مقیاس کوچکتری را فراهم آورده است.
جمعبندی:
چه در شهرهای جدید و چه در بافتهایی که معماری آن در فضاهای شهرهای قدیمیتر تازه شکل گرفته است، احتیاج به فضاهایی برای جمعیتهای عمومی داریم. این فضاها از لحاظ لزوم شکلگیری معمارانه بررسی و به این نتیجه رسیدیم که برای یک شهر هویت عامل تعیین کنندهای است که شهر را از انجماد و کالبد صرف رها میکند.
در اینجا یک پرسش مطرح میشود. آیا یک شهر با یک فرودگاه تفاوت دارد؟ خواننده مقاله در ضمن مطالعه آن باید بتواند تشخیص دهد عاملی که باعث میشود که پاسخ منفی به این سؤال داده شود همان هویت خاطره ساز شهر است و جمع این خاطرهها ایجاد تعلق خاطر در یک فضای شهری مینماید.
همان طور که از اسم مقاله برمیآید این لزوم برای ایجاد فضای عمومی یا فضای همگانی شهری نشانه ساخت درست فرهنگی اجتماع موردنظر است و باید دانست جهت این فضاها کیفیتهای خاصی باید با توجه به اقتصاد شهری و بافت و کالبد فیزیکی و مشخصات فرهنگی رعایت شود تا شهر بتواند به عنوان یک شهر عمل نماید. در واقع بهرهگیری از عناصر (Element) و تهیة عوامل خاصی (Fuctors) برای رسیدن به هدف و نه یک کالبد فیزیکی صرف که جهت خوابگاه در کنار شهرهای دیگر مورد مطالعه است.
بسط و گسترش این مطلب در شهرهای کوچک نیز نشانة هویت این شهرها و پویایی فعالیتهای کشاورزی و خدماتی مناسب در جهت توسعة پایداراست. همین طور این گسترش در مقیاسهای مختلف کلان شهرها و بخشها و مراکز محله و همین طور همسایگیهای آپارتمانی و …
شکل 42: محیطهای کوچک آپارتمانی (مرجع عکس از نگارنده، بهار 86)
محیط شهری یا نیمه شهری با فضای سبز مناسب مجتمع زیتون اصفهان
امید است دانشجویان مخاطب این نشریه در ادامة دوران دانشجویی با آگاهی صحیح از این فضاها در شهرهای مختلف ایران وتجربة قرارگیری در چنین فضاهایی در ایران و خارج از ایران به خصوص ایتالیا و فرانسه بتوانند در آینده در درسهایی چون تحلیل فضاهای شهری و طرح 5 معماری از تجربیات گرانبهای خود توشهای برای خود جهت خطهای معمارانة خود بردارند.
منابع و مأخذ:
1ـ زارعی، محمد ابراهیم. آشنایی با معماری جهان.
2ـ قبادیان، وحید. بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران.
3ـ عبدالنعم آمر، وفامحمد. ترجمة خادمی ، حمید. مقاله معضلات و توانهای تعامل اجتماعی در شهرهای جدید. چاپ در مجموعة مقالات شهرهای جدید، اردیبهشت 84.
4ـ اسماعیلپور، فاطمه. مقاله شهرهای جدید و خاطرات جمعی. چاپ در مجموعه مقالات شهرهای جدید، اردیبهشت 84.
5ـ باقری بهشتی، شیدا. مقالة عرصههای عمومی، عرصههای فراموش شده در شهرهای جدید. چاپ در مجموعه مقالات شهرهای جدید، اردیبهشت 84.
6ـ حبیبی، محسن. از شار تا شهر.
7ـ وایت هاوس، روث. ترجمة سحابی ـ مهدی. کتاب نخسیتن شهر.
8ـ کولهاس، رم. ترجمة رئیسی، ایمان. تحلیل آثار اندیشهها و دیدگاهها.
9ـ رنجبر، احسان. جزوة درسی تحلیل فضای شهری. بهار 86.