منظر تاریخی
منظر رابطه ی انسان با محیط طبیعی و انسان ساخت را در گذر زمانی که به واسطه ی طول بازه اش، نام تاریخ بر آن نهاده می شود را به چالش می کشد.

تخت سلیمان
در ایرانی که کوله بار وزینی از تاریخ را به دوش می کشد، تخت سلیمان از معدود سایت هایی است که ثبت میراث جهانی شده است.با این وجود بر ایرانیان حتی در جامعه علمی هم سخت ناشناس مانده است و گناه این بر عهده آنانی است که آن را دیده اند و سخنی باز نگفته اند. هدف از این نگاشته بازگویه ی تاریخ نیست، بلکه طرح سوالاتی و تلاش برای یافتن پاسخ آن است تا شاید از این رهگذر بتوان در اندیشه انسان آن زمانی وارد شد و از منظر او جهان را نگریست. جالب توجه ترین نکته در تخت سلیمان مکان یابی آن است. از دیدگاه زمین شناسی منطقه ای که تخت در آن شکل گرفته است یکی از جوان ترین نقاط پوسته زمین است که هنوز تحولات آن تکمیل نشده. بررسی ساختار طبیعی را بر عهده منظر طبیعی می گذاریم و به طرح این سوال بسنده می کنیم که انسان عصر هخامنشی، ساسانی و ایلخانی چه ظرفیتی در مکان یافته است که آن را برگزیده است. طبق مستندات تاریخی اوج شکوه تخت در دوران تاریخی، مربوط می شود به دوره ساسانی. انسان آن عصر در پدیده های طبیعی به دنبال معنای آیینی بوده است: برگزیدن جایی مرتفع، مرکزیت چشمه با فرم دایره ای شکل و ساختن منظری ترین عنصر معماری ایران یعنی ایوان در روبروی آن( ترکیب چشمه، ایوان، چهارطاقی و حیاط بسیار به آتشکده فیروزآباد نزدیک است.)، تعریف ورودی های تخت در جاهایی با دید ویژه، تجلی فرم اژدهایی نهر منشعب از چشمه در نقوش تزئینی و . . .
تخت و عناصر اطراف آن چون زندان سلیمان، معدن سنگ ساسانی، چال تپه، گورستان و . . . همه و همه گواه چنین منظر آیینی به عناصر طبیعت و عناصر مصنوع شکل یافته در ارتباط با آن است. داستان هایی که به آنها نسبت داده می شود نیز بر این موضوع صحه می گذارد. برای مثال می توان به خاموش شدن آتش آتشکده آذرگشنسب همراه با ترک برداشتن طاق کسری و خشک شدن دریاچه ساوه همزمان با ظهور پیامبر اسلام اشاره داشت. با این نگاه سه دلیل عمده مکان یابی مجموعه را می توان چنین نام برد:
یک: ساخت طبیعی
دو: معنای آیینی
سه: سیر تحول تاریخی
این دیدگاه آیینی در شکل گیری مجموعه در فرم بناها، اتشکده، معبد آناهیتا، سازمان فضایی، سلسله مراتب و . . . نقش زیربنایی داشته است. اما پس از ساسانی در دوره ایلخانی چنین نگاه آیینی وجود نداشته است و با نگاهی کارکردی با مجموعه و عناصر آن برخورد شده است.
در زمان ما در حداقل توجه، ورودی نزدیک به پارکینگ مورد استفاده واقع می شود که در تداعی ادراک تاریخی مجموعه ناتوان است. استراحت گاه در نزدیک ترین جای ممکن( روی تخت) ساخته شده است. حتی در تعریف مسیرهای بازدید هم به ظرفیت بالای مسیرهای تاریخی عنایتی نشده است.
در این میان آنچه بسیار ارزشمند با آن برخورد شده است، ثبت شدن آقای عاشقی به عنوان قدیمی ترین راهنمای سایت همراه با مجموعه در میراث جهانی است.به امید روزی که ثبت میراث معنوی بر میراث کالبدی مقدم واقع شود.
01
تصویر1:  دورنمای تخت سلیمان از چال تپه. عکاس: بابک آتشین بار

غار کرفتو
هنوز هم که هنوز است کتاب های تاریخ هنر را که برگ می زنی همان غارهای معروف را سرآغاز زندگی غارنشینی بشر می یابی. هر چند کرفتو کشف و آثار بسیار قدیمی از زندگی بشر در آن جا یافت شده است. این غار در فاصله ۷۲ کیلومتری از شمال دیواندره در نزدیکی روستای یوزش‌باش کندی، استان کردستان قرار دارد. این غار در سال ۱۳۷۹ گمانه زنی شد و با بررسی‌های باستان‌شناختی در محوطه بیرون و داخل غار آثاری از دوران‌های مختلف به دست آمد. کشف تراشه‌ای سنگی در طبقه چهارم و محوطه بیرون غار نشانه‌ای از استفاده انسان‌ها در دوران پیش از تاریخ از این غار باشد.
به غار که قدم می نهی تاریخی تو را در خود فرو می کشد که از جنس امروز یا دیروزی که می توانی تصورش را بکنی نیست. باید اعتراف کرد نگریستن از زاویه چشم آن ها بسیار سخت است؛ رمانی که خانواده معنایی دیگرگونه داشته و مسکن نیز به گونه ای دیگر بروز می یافته است.
کتیبه‌ای یونانی بر سر در یکی از اتاقهای طبقه سوم این غار وجود دارد که از این غار به عنوان معبد هراکلس نام برده‌است. این بخش دست ساخت ترین بخش کرفتو است. ویژگی های معماری این قسمت بر آیینی بودن آن صحه می گذارد: تعریف سلسله مراتب، آستانه، دید، نقوش و تزیینات،حرکت آب در اتاق ها، عظمت و شکوه، مکان یابی و . . .
02
تصویر 2: منظر از نظرگاه معبد هراکلس. عکاس: علی عاشوری

عمارت آصف
خانه آصف واقع در بافت تاریخی سنندج مربوط به دوره صفویه می باشد كه در دوره هاي صفوي متاخر ، قاجار و رضاخان قسمتهايي بدان اضافه شد. پس از مرمت این بنای تارخی آن را به خانه کرد ( موزه مردم شناسی) تغییر کاربری داده اند و نام   «خانه کرد» بر آن نهاده اند. این کاربری در برخی نمونه ها مثلا زمانی که آداب یک خانواده کرد در مهمان خانه را نشان می دهد در ادراک تاریخی خانه به معنای سکونت گاه موثر واقع شده است اما در برخی جاها خانه کرد بودنش بر خانه بودنش ترجیح داده شده است(نمونه در قسمت نمایش صنایع دستی که صنایع بیش از خانه رخ می نماید.)

استفاده از مبلمان و نورپردازی ناهماهنگ

یکی از ویژگی های این خانه حیاط های متعدد آن است. اما متاسفانه در مرمت آنها سخت فرو گذاشته شده است و به حیاط تنها به عنوان یک کالبد نگریسته شده است. این امر در طرح کاشت حیاط اصلی بیش از همه مشهود است؛ باغچه بندی حیاط آدمی را بیشتر به یاد پارک لاله تهران می اندازد تا یک حیاط اصیل سنندجی. گویا در گیاهان هیچ ظرفیتی وجود نداشته است که بخواهند آن را حفظ کنند.
03
تصویر3:حیاط عمارت آصف. منبع www.sanandaj-city.blogfa.com

مسجد جامع سنندج
از دیدگاه منظرین آنچه در مسجد جامع سنندج بسیار حائز اهمیت است، حیاط آن است. با وجود این دیدگاه که حیاط مساجد ایرانی فاقد باغچه، گیاه و درخت بوده اند نمونه های بسیاری می توان نام برد که از این نظر تبعیت نمی کنند: مسجد جامع قزوین، مسجد ساوه، مسجد جامع سنندج و بسیاری نمونه های دیگر. طرح باغچه بندی و نظم کاشت در حیاط مسجد جامع سنندج اتفاقی یا الحاقی بودن آن را رد می کند. آنچه مشهود است طراحی ایوان، حیاط، حوض، صحن نماز و باغچه ها و نیز مکان یابی کاشت به صورت یک مجموعه می باشد.
نکته دیگر الحاق مصلی شهر به مسجد است. نیاز به فضای وسیع تر ایجاد مصلی را باعث شده است. رشد شهر نیز یک نشانه بلندتر از منار مسجد را ضروری ساخته. مصلی با منار آبی و طلایی اش در پایین ترین سطح ممکن بدون ارزشگذاری به منظر مسجد به این نیاز پاسخ داده است.
04
تصویر4: حیاط مسجد جامع سنندج. منبع: نگارنده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *