مقدمه
بنای تخت جمشید در دامان کوه مهر یا رحمت جای گرفته است.دشتی وسیع به نام مرغدشت یا همان مرودشت در جلوی این بنا پهن بر زمین آرمیده است.آنچه ویته(S.Viteh) در مورد این بنا اظها داشته شاید شگفت انگیز به نظر آید. او چنین می گوید “تخت جمشید و مجموعه بناها و آثار آن محصول اندیشه و توانایی های انسان نیست ، بلکه ساخته دست طبیعت است و بر اثر اتفاق و به دنبال بعضی حرکات آتشفشانی و زمین ساختی به وجود آمده است.”شاید این گفتار شگفت انگیز به نظر آید ، اما او چنان می اندیشید که اگر باور بداریم ساخت و ساز بناهای تخت جمشید بدست انسان صورت گرفته است بسی شگفت انگیزتر از آنست که باور کنیم این آثار عالی ساخته دست بشر است.این گفتار ما را به این نکته مهم متوجه می سازد که در تخت جمشید ما با آثار خارق العاده ای روبه رو می شویم.ولی نکته دیگذی نیز از این سخن قابل استنباط است و آن میزان عجین شدن این بنا با طبیعت خود است ،چنان که به نظر می آید بخشی از همان طبیعت است.
تخت جمشید کجاست؟
تخت جمشید در استان فارس و در دامنه کوه رحمت یا مهر و در شرق دشت مرودشت یا مرغدشت قرار گرفته است. دشت مرودشت سرزمین حاصلخیزی است که رودهای کر و پلوار یا سیوند و همچنین چند رود کوچک دیگر آنرا سیراب می کنند و سرانجام به دریاچه بختگان می ریزند.این سرزمین به لحاظ موقعیت ممتاز جغرافیایی و آب و هوای معتدل و وجود آب فراوان و خاک مناسب از دیرباز محل توجه مردمان مختلف بوده است ؛ به طوری که در دشت مرودشت شاهد حضور تپه های پیش از تاریخی بسیاری هستیم که یکی از مهمترین آنها به نام تل باکون در دو کیلومتری جنوب تخت جمشید واقع است و کهن ترین لایه های مسکونی آن به 6000 سال پیش می رسد.
تصویر1 ،جای گیری و جهت گیری بنای تخت جمشید،دید به دشت مرودشت و جایگیری در بستر کوه مهر یا رحمت ، مأخذ google earth
عملیات آغاز ساختمان تخت جمشید در حدود سالهای 520 پیش از میلاد و به فرمان داریوش بزرگ هخامنشی آغاز شد وبخش اعظم آن پس از 70سال در حدود 450 پیش از میلاد در زمان پادشاهی اردشیر یکم ساخته شد و به پایان رسید ، اما عملیات ساختمانی بخشهای دیگری از تخت جمشید تا پایان پادشاهی هخامنشیان کماکان ادامه داشت.
مجموعه ای که به نام تخت جمشید می شناسیم یک غلط مصطلح است و صرفا استفاده فراوان از این نام آنرا به یک نام مشهور درآورده است.این جایگاه چنانکه از سنگ نبشته خشایار شاه بر دروازه ملل بر می آید ،به نام “پارسا” می خوانده اند که امروزه در کتابها به شکل متداول “پارسه” نوشته می شود.
تخت جمشید چه بوده است؟
اینکه تخت جمشید چه بوده یکی از پیچیده ترین و پرگفتگوترین مجهولاتی است که صدها سال نظریه های گوناگون درباره آن ابراز شده است.نظریه های مختلفی در این باره ابراز شده است ؛ قلعه نظامی ، پایتخت حکومتی ، نیایشگاه ، سکونتگاه ، جشنگاه نوروزی. اینها کاربریهایی است که به این مجموعه نسبت داده اند و همگی به گونه ای مردود شده هستند. اما نظریه دیگری نیز در این باره وجود دارد:
تخت جمشید بنای نمادین ملی ایرانیان و انجمن همپرسگی ملی
تخت جمشید بنای نمادین ملی ایرانیان و نشانه اقتدار و شکوه آنان و نماد توانایی های علمی و فنی و هنری نیاکان ما بوده است .تخت جمشید مظهر همبستگی ملی و سرزندگی و بالندگی روح ایرانیست و به نوعی سمبل ملی ایران محسوب می شود.
اما با این حال تخت جمشید صرفا بخاطر خاصیت ظاهری و تماشایی درست نشده بودو هنر ایرانی همیشه هنری کاربردی بوده است.این بنا ساختمانی عام المنفعه بوده که توسط یکی از نهادهای ملی کشور بهره برداری می شده است و بهترین نهاد ملی کشور برای چنین امری چیزی نبود جز “انجمن همپرسگی ملی ” یا “انجمن بهان” یعنی همان که امروزه آنرا مجلس شورا و پارلمان یا در گستره ای وسیع تر سازمان ملل می نامند.
صفه یا سکو
سکویی که مجموعه ساساختمتنهای تخت جمشید بر آنها ساخته شده است ، چهار ضلعی مضرسی است که میانگین عرض آن 300 متر و میانگین طول آن 420 متر است که مجموعا بالغ بر 12500 متر مربع یا بیش از 12 هکتار مساحت دارد. این سکو از یک پشت به کوه رحمت دارد و از سه سوی دیگر دشت فراغ مرغدشت یا مرودشت را نظاره گر است.چه اندیشه زیبایی! تکیه به کوه سخت و روان بر دشت بیکران.
برای احداث این سکو سنگهای بخشهای وسیعی از دامنه کوه را کندند و با آوار آن ، بخشهای فروتر سطح دشت را بالا آورده اندتا سطحی صاف و تراز برای احداث کاخها فراهم گردد.
جناح اصلی سکو و تبع آن تمام ساختمان روی آن به روی جنوب غربی متمایل است.(تصویر 1) این شیوه تعیین سمت ساختمان که در اکثر بناهای باستانی دیده می شود ، توجیهی منطقی دارد و آن اینکه بر ساعات تابش آفتاب به داخل ساختمان افزوده می شود و اینکه هر چهار ضلع ساختمان و هر کدام در ساعتی از روز در معرض تابش پرتو آفتاب قرار می گیرد.
تصویر 2 ، صفه تخت جمشید و موقعیت جایگیری آن پشت به کوه رحمت و رو به دشت مرغدشت ، مأخذ:کتاب فال فارس صفحه36
تصویر 3 ، نقشه مرغدشت و آثار هخامنشی موجود در آن مأخذ:راهنمای مستند تخت جمشید صفحه 27
موقعیت تخت جمشید در بین دشت مرغدشت و کوه رحمت
جلگه مرودشت(در اصل مرغ دشت به معنی دشت خرم)درازیش از غرب به شرق 60 کیلومتر استو پهنایش تا 70 کیلومتری شیراز می رسد.رود کورش(کر) رود مادی یا پلوار(پر آب) این دشت را سیراب می کنند.در حاشیه شرقی مرودشت کوهی وجود دارد که امروزه آن را “کوه رحمت” می خوانند ؛ این نام ظاهرا ترجمه “کوه مهر” یا کوه میترا است.خود این نام بسیار کهن ، دلالت بر جنبه ایزدی و تقدس آن در نزد ایرانیان باستان دارد.در الواح عیلامی تخت جمشید ، تقدس کوه و حتا دادن فدیه بدان آمده اگرچه از خود این کوه مهر نامی نرفته است.تخت جمشید در دامنه اید کوه بنا شده که تا حدود دویست سال پیش آن را کوه شاهی می نامیدند.
جلگه مرودشت از روزگاران کهن از تمدن و فرهنگ های بومی و عیلامی برخورداری داشته و اکنون می دانیم که شهر معروف انشان که کورش بزرگ و نیاکانش خود را پادشاه آن خوانده اند ، نزدیک همین مکان یعنی جلگه بیضا بوده است.
تصویر 4 ،دید از دشت مرودشت به بنای تخت جمشید مأخذ:کتاب فال فارس صفحه60
آیین و مسلک
یکی از آیین هایی که پیش از دین زردشتی در ایران رواج داشته ، آیین مهرپرستی بوده است. آیین مهرپرستی یا میتراییسم منشا طبیعی دارد. انسان دوهزار سال پیش وابسته به عواملی است که منشا طبیعی دارد . در واقع خود طبیعت به ذات برای آنها دارای اهمیت و تقدس است . حتی برخی از کلمات نیز پس از دین زردشت برخاسته از اعتقاد پیشین به مهر است. کلماتی مانند مهرابه که جای گودی بوده که در دل کوه می کندند و مکانی برای پرستش مهر بوده.
نتیجه گیری
با توجه به تمام عوامل ذکر شده در این مقاله مبنی بر سابقه تاریخی دشت مرغدشت ، کوه مهر ، آیین مهر پرستی و جایگاه طبیعت در نزد ایرانیان باستان ، مکان یابی این مجموعه دا دامنه کوه مهر و رو به دشت مرغدشت امری بسیار نیکو و پسندیده است و از لحاظ منطق مکانی و تاثیر از طبیعت در حد اعلایی از اندیشه و زیبایی است.
منابع و مآخذ:
1.تخت جمشید؛بنای میهنی ایرانیان و انجن همپرسگی ملی/رضا مرادی غیاث آبادی/انتشارات نوید شیراز/تهران 1379
2.فال فارس/سازمان ایرانگردی و جهانگردی استان فارس/شیراز؛بهار 1382
3.راهنمای مستند تخت جمشید/علیرضا شاپور شهبازی/بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد/انتشارات سفیران/تهران فروردین 1384
4.جزوه درس مبانس معماری منظر/سید امیر منصوری/پردیس هنرهای زیبا؛دانشگاه تهران/تهران 1378
بسیار مطلب خوب و مفیدی برای همه است.