چکیده رساله:
حركت جزء لاينفك زندگي انسان است و بواسطه آن ميتواند دنياي اطرافش را بشناسد و نيازهايش را تامين كند. حركت، ريتم و آهنگ زندگي است و هرگاه كه خاتمه يابد ريتم زندگي نيز به پايان ميرسد. حركت عامل آشنايي با موضوعات تازه و برقراري ارتباط با ساير انسانهاست. در واقع بدون آن هيچ اتفاقي در زندگي انسان معني و مفهوم واقعي پيدا نميكند. در زندگي روزمره هر روز با حركت سروكار داريم و بايستي هر لحظه در زمان و مكان جابجا شويم تا به مقاصدمان برسيم.
در گذشته بواسطه عدم گستردگي شهرها ميزان جابجاييها كمتر بود. اما امروزه شهرها ما را مسخّر بزرگي خود كردهاند و چنان فاصلهها را برايمان زياد كردهاند كه بخش عمدهاي از زمانمان را بايد در اين جابجاييها صرف كنيم. در واقع اقتضا دنياي امروز سفرهاي بيشتر و طولانيتري است. انسانها خواه و ناخواه با اين سفرها درگير ميشوند و درآنها زندگي ميكنند. مسئلهاي كه امروزه بسيار مهم مينمايد اين است كه؛ فارغ از موضوع كميت، كيفيت اين سفرها چگونه برگزار ميشود؟
مردم عادت كردهاند كه در طول راه، نظاره كنند. شهر در مقابل چشمانشان مثل يك فيلم سينمايي ميگذرد و هر روز هزاران موضوع تازه را به آنها عرضه ميكند. از ديدن برخي لذت ميبرند و وقت بيشتري را با آنها سپري ميكنند و از ديدن برخي ناراحت و خسته ميشوند و به سرعت روي برميگردانند. طبيعت و شهر بستري هستند كه زمينه اين عبور را ايجاد كردهاند و ابزار ارتباطشان با عابر «منظرِ» آنهاست.
منظر به عنوان عاملي كه تاثير شگرفي بر افزايش كيفيت عبور دارد، مطرح است. منظر فرصتي را براي عابر فراهم ميكند تا بهجاي اينكه صرفاً از طول راه بهرهمند شود از عمق آن نيز لذت ببرد و گذر زمان برايش سودمند باشد. متاسفانه به دليل توسعههاي بيبرنامه و بدون ضابطه، بيتوجهي به منظر در شهرهاي ما رايج شده و مفهوم «لذت بصري» از جامعه ما رخت بربسته است و ديگر هدف عابران در شهر، صرفاً رسيدن به مقصد است بدون اينكه چگونگي رسيدن، اهميت داشته باشد. بدين منظور پژوهش حاضر در صدد است با تكيه بر شناسايي نيازها و شرايط مختلف انسان در منظر عبوري و بررسي تجارب موفق و ناموفق دنيا، راهكارهايي را در اختيار طراحان قرار دهد تا بواسطه آن فضاهايي خلق شود كه مفهوم عبور را از جنبه كمّي صرف خارج كرده و با تكيه بر فاكتورهاي منظر، كيفيت عبور را ارتقاء دهند. تا جايي كه عبور چه از ميان شهر باشد، چه از ميان طبيعت، لذت بخش گردد و صرفاً وسيلهاي جهت رسيدن به مقصد نباشد. بلكه عبور از منظر خود هدفي باشد براي بهرهبردن بيشتر از زمان و مكان. لازم به ذكر است پژوهش حاضر در نهایت راهنمایی را برای ارتقاء كيفيت منظر عبوري در خیابان شهری ارائه میدهد.