بر اساس يكي از تعاريف، معماري منظر، حرفه اي است كه نقش اجتماعي آن تركيب علم و هنر به منظور مديريت برنامه ريزي و طراحي محيط و منظم فيزيكي و فرهنگي شامل طبيعت بكر و شهر رشد يابنده است. در اين گزارش آنچه مورد بررسي قرار مي گيرد جنبه هاي فرهنگي منظر است و شيوه هاي طراحي آنها در بافت فرسوده شهر شيراز.
طبق آمار شهرداري شيراز هشتاد درصد بافت تاريخي شهر شيراز را بافت هاي فرسوده شهري تشكيل مي دهند كه به دليل وجود كوچه هاي تنگ و باريك و عدم وجود زير ساخت هاي شهري در اين منطقه ارائه خدمات شهري به ساكنين اين بافت با محدوديت هاي زيادي مواجه است. بر اساس همين كمبودها مسئولين وقت شيراز در دهه هفتاد به منظور رفع محدوديت در اين منطقه و زيبايي بخشيدن به چهره هاي اطراف حرمين اقدام به خريد خانه ها و در مسير حرمين به وسعت 8 هكتار كرده و با تخريب آنها فضاي باز وسيعي را بين حرم آستانه و حرم شاهچراغ به وجود آوردند. اين پروژه با زير بناي 11 هكتاري خود فضاهايي از قبيل فضاهاي فرهنگي، تجاري،اقامتي و خدماتي و … است و معماري آن طبق گفته مسئولان مطابق با معماري سنتي ايراني طراحي شده است. طبق تعريف كارل سوئر منظر فرهنگي يك منظر طبيعي است كه به وسيله گروهي از انسان ها شكل يافته است كه در آن فرهنگ نقش عامل را دارد و طبيعت نقش واسطه را و ماحصل اين تعامل منظر فرهنگي است. آنچه در اين تعريف به عنوان نقطه عطف محسوب مي شود، معرفي فرهنگ است كه به عنوان عامل منجر به شكل گيري منظر فرهنگي مي شود، حال اگر فرهنگ را به نوعي وابسته به انسان و محيط زندگي وي قلمداد كنيم.
در بازسازي شهري نگاه به بافت هاي تاريخي كه عمدتاً در رده بندي بافت هاي فرسوده نيز قرار مي گيرند، بايد مبتني بر جريان فرهنگي غالب بر اين مناطق تعريف شود. به اين صورت كه ساكنان و مخاطبان اين فضاها در طول ساليان دراز با تكيه بر فاكتورهاي فرهنگي اجتماعي زندگي خود نوعي از فضاهاي شهري را در محدوده هاي اطراف زندگي خود شكل داده اند و موجب رشد و بالندگي آن شده اند كه منطبق است بر فضاي هاي ذهني و خاطرات جمعي مردم منطقه.
حال تخريب اين بافت ها به صورت حذف تنها منجر به از بين رفتن فضاهايي مي شود كه به قاعده عامل بودن فرهنگ در شكل گيري آنها مناظر فرهنگي شناخته مي شوند. آنچه موجب اين تخريب ها مي شود عدم امكان خدمات رساني به اين بافت ها است و فرسودگي بناها و سازه اي آنها است كه موجب عدم امنيت و آسايش ساكنين مي شود . اما برخورد حذفي با بخشي از اين بافت تنها مشكل جابجايي و عدم هماهنگي با بستر فرهنگي را در ساكنين بخش تخريب شده ايجاد مي كند و مشكل چنداني از بافت فرسوده حل نمي كند. جايگذاري فعاليت هاي نامتناسب با بافت ريز و يكدست غالباً مسکونی در این مناطق منجر به نوعی از عدم هماهنگی با بافت می شود که نمونه هایی از آن را در كوچه هاي شيراز به صورت فضاهاي بي پناه مشاهده مي كنيم فضاهايي كه از آنجا كه در عدم هماهنگي با منظر فرهنگي بافت اطراف پديد آمده اند كاركرد مناسبي در حل مشكلات بافت فرسوده ندارند و خود به يكي از معضلات ساكنين تبديل شده است.
اين فضاها بستري براي فعاليت هاي روزانه ساكنين بافت محسوب نمي شوند و به همين دليل يا مهجور واقع مي شود يا مورد مخالفت ساكنين قرار مي گيرند، در حالتي ديگر نيز به مرور زمان با ايجاد رفتارها و فعاليت هاي جديد به واسطه حضورشان منجر به تغيير بافت فرهنگي و به تبع آن منظر فرهنگي اين محدوده مي شود. تنها در نمونه هاي موفق پروژه هاي بازسازي بافت فرسوده است كه اين تغييرات منجر به شكل گيري مناظر فرهنگي بهتر مي شوند و نيازی فرهنگي و اجتماعي را از ساكنين بافت برآورده مي سازند.
"دانلود فایل های پیوست مطلب" ----------------------------------------------------------------------------------------- منظر فرهنگي در بافتهاي فرسوده (231.9 KB)      تعداد دانلود: 8      زمان آخرین دانلود: یکشنبه, 20 می 2018 ------------------------------------------------------------------------------------------