مقدمه
در خلال دهه هاي نخستين ومياني قرن 20، نوگرايي ورشد سريع فرهنگي ناشي از آن، دشواريهايي رادرقلمرو ايجاد معني وهويت بخشيدن به شهر در پي داشته است. از يکسو بانيان سبک بين الملل با محوريت اصل ساده سازي Reduction شهرها را استاندارديزه ومتحدالشکل کردند تا به روياي “شهر به مثابه ماشين زندگي” جامه عمل بپوشانند. از سوي ديگر عملکردگرايان با توجه بيش از حد به جنبه هاي کمي، معاني وعملکردهاي پنهان محيط را از ياد بردند.در اواخر دهه 60 به دنبال پي آمدهاي اين ديدگاههاي يکسويه وجدا انگاشتن انسان از محيط، گسترش انتقادات ومخالفتها منجر به تغييراتي در تفکر معماري وشهرسازي شد. امروزه توجه بيشتربه جنبه هاي کيفي شهر ومهم ترين آن هويت محيط به عنوان عاملي براي تقويت پيوند انسان با محيط وغنابخشيدن به فعاليت اش درآن مشهود است.متناسب بودن محيط شهر به لحاظ کيفي در نظر مردم سهولت در ادراک معنا وهويت محيط را به دنبال داشته وبه حس رضايت آنان از محيط منجر مي شود. [دانشپور،1383]
در جامعه معاصر ايران وعصر رواج شبه مدرنيسم وارداتي، ارتباطهاي فرهنگي وساختاري با دنياي سنتي سست شده ودر نتيجه فضاهاي بي هويتي توليد شده که نه از گذشته خودنشان دارند ونه در عداد محصولات مدرن قابل محاسبه هستند. [منصوري:1383]
براي رفع اين کاستيها ومعايب در طراحيهاي جديد لازم است ابتدا به پرسشهايي نظير موارد زير پرداخته شود:
هويت محيط به چه معناست؟ چه رابطه اي بين هويت جامعه، انسانها وهويت محيط برقراراست؟ به عبارت ديگر آيا تقدم وتاخري در شکل گيري هويت انسان و محيط موجود است؟ آيا هويت مقوله اي ثابت در طول زمان وگذر نسلهاست؟ وسوالاتي نظير اينها.
کليدواژه ها:
حس مکان، محيط مصنوع، سيماي محيط، فرهنگ، حافظه جمعي.
هويت چيست؟
هويت يا کيستي وچيستي امور درزمره يکي ازمهم ترين مفاهيم حوزه هاي مختلف بشري است که با توجه به تحولات علمي وفرهنگي چنددهه اخير بويژه درحوزه محيط زيست انسان دامنه آن به حيطه دست پرورده هاي انسان نيز کشيده شده است.[دانشپور،1383] آنچه آن را به اصطلاح با هويت ميخوانند، داراي مراتبي از اتصال به تاريخ و تحولات گذشته خود است كه عرف آن حد را با هويت ميشناسد. اگر چه تبيين اين حد، فرآيندي پيچيده است، لكن ميتوان با تكيه بر عرف، مقولات با هويت و بيهويت را از يكديگر تميز داد.[منصوري:1384] دکتر بهشتي هويت را چارچوب وافقي توصيف مي کند که بوسيله آن مي توانيم در پرسش از خوب، ارزشمند وتحسين برانگيز ونيز آنچه بايد کرد ونبايد کرد وبايد با آن به مقابله پرداخت، موضعي اتخاذ کنيم.در حقيقت، هويت، خاستگاه جهت گيري در زندگي ماست.[شايان:1387]
“کالن” هويت را چنين تعريف مي کند: توجه به شخصيت فردي هر محيط وپرهيز از يکنواختي ومشابهت در محيطهاي شهري. در تعريف “جيکوبز” هويت محيط در ارتباط با فعاليتها و زندگي در فضاها وعرصه هاي عمومي تعريف مي شود. “راپاپورت” هويت را خصوصيتي از محيط تعريف مي کند که در شرايط مختلف تغيير نمي کند ويا خصوصيتي که موجبات قابليت تميز وتشخيص عنصري را از عناصر ديگر فراهم مي آورد.تعريف “الکساندر” از هويت محيط اينست : هويت محيط حاصل ارتباط طبيعي ومنطقي فرد با محيط است واين ارتباط واحساس تعلق خاطر بوجود نخواهد آمد مگر آنکه فرد قادر به شناخت عميق محيط ودرک تمايز آن از محيطهاي ديگر باشد. به عقيده “پروشانسکي” هويت محيط زير ساختي از هويت شخص است که از شناخت هاي ذهني فرد از دنياي کالبدي که در آن زندگي مي کند تشکيل مي شود. از نظر “لالي” هويت فرد در ربط ونسبيت با محيط بدست مي آيد. [دانشپور،1383]
هويت شهر، با شکل شهر تفاوتهاي اساسي دارد.وقتي از هويت شهر صحبت ميکنيم به چيزي رجوع ميکنيم که در پس ظاهر و در بطن شهر نهفته است و ممکن است هيچ ربطي به شکل و ظاهر شهر نداشته باشد. مهم اين است که داخل شهر چه ميگذرد. [حبيبي:1384] بوجود آمدن احساس تعلق وهويت به جامعه در درون فرد بعد غير ارادي دارد. پديده اي است که در طول زمان ودر طول زندگي فرد به او القا شده وبر مبناي آن الگوهاي رفتاري فرد در بطن جامعه شکل مي گيرد.[خسرو خاور :1383]
در مورد حس مکان و هويت محيط،روانشناسان آنرا زير ساختي براي هويت فرد وگروه اجتماعي مي دانند.اما شهرسازان آنرا مستقل از هويت فرد يا گروه اجتماعي برمي شمرند. با تلفيق اين دو رويکرد هويت را مي توان در قالب نوعي “رابطه ” تعريف کرد. رابطه اي که فرهنگ به عنوان بستر وزمينه، برقراري آنرا ممکن مي سازد. هويت محيط از دسته دوتايي هاي نظير “عين – ذهن”، “قديم – جديد”، “کل – جز”، “صورت – معنا” و…است. به رغم تفاوتهاي برشمرده در نظرات، عموم صاحبنظران بر هويت به عنوان معيار اساسي کيفي محيط تاکيد دارند. از نظر آنان محيط بايد در درجه اول به لحاظ بصري واجد شخصيت و هويت بصري باشد. [دانشپور،1383]
لزوم پرداخت به مقوله هويت در منظر
تلخي حاصل از کيفيت نامطلوب، حتي بعداز گذشت زمان طولاني وفراموشي تجربيات شيرين کم ارزش، باز هم در اذهان باقي مي ماند. آنون
بحث پيرامون مقوله هويت، بحثي نوستالژيکي يا توام با نگاه حسرت بار به گذشته نيست زيرا اين تلقي به استنباط نادرستي از ماهيت بر ميگردد که آنرا امري انتزاعي وثابت در طول زمان فرض مي کند. [دانشپور،1383] هويت اجتماعي و حافظه جمعي در جايي حفظ مي شود که وقتي فرد درآنجاست، حس کند فضايي در آن مستقر است که با جاهاي ديگر فرق دارد. اگر شما احساس کنيد در جايي هستيد که در آن تداوم تاريخي وجود ندارد، يکي از ارکان مهم زندگي اجتماعي زير سوال مي رود واحساس عدم تعلق به جامعه وعدم هويت مي کنيد جامعه بايد از انسجام کافي نمادين در سيما برخوردار باشد. شهري که هيچ خياباني در آن حالت تاريخي ندارد، احساس عدم هويت را القا مي کند. .[خسرو خاور :1383] سيماي نامطلوب ميتواند در نهايت منجر به عدم تعلق محيطي شود تا آن جا كه حتي ممكن است فرد تصميم بگيرد محل سکونت خود را ترک گويد.[رضازاده:1384] بنابراين ناديده انگاشتن هويت در برنامه ريزي وطراحي منظر، مي تواند منجر به شکست طرح شود.
محيط مصنوع، زاييده انديشه انسانها
“شهر يک درخت نيست”- کريستوفرالکساندر
سکني گزيدن يعني تعلق خاطر يافتن به مکاني خاص. يعني جهاني از چيزها را به خود اختصاص دادن .درطي فرآيند سکونت ،انسان بر دنياي اطراف خود تسلط ووقوف مي يابد و سپس دريافت خود از اين جهان رابه قالب اثر مي کشاند.[شولتس:1381]
يکي از بزرگترين دستاوردهاي بشري ساختن شهر است. شکل شهر همواره شاخص درجه تمدن بشر خواهد بود. مجموعه تصميمات مردم ساکن يک شهر، شکل شهر را تعيين مي کند.بنابراين به قول بيکن “شهر هنر مردم است”.[حبيب:1385] در طول تاريخ، اگر چه تقريبا همه سکونتگاهها اهداف مشترکي از قبيل فراهم آوردن محيط ايمن وراحت براي زندگي اجتماعي انسانها را دنبال مي کنند، اما به لحاظ شکل ظاهري و محتواي دروني با هم تفاوت دارند. [دانشپور،1383]
از زمانهاي قديم شهرها در شرق وغرب صرف نظر از مشابهت هاي عملکردي تفاوتهاي اساسي در ساختار وکالبد خود به نمايش گذاشته اند.چراکه در اين دو سوي جهان، ديدگاه يکساني در مورد زندگي جمعي وزندگي خصوصي افراد وجود نداشته است.[حبيب:1385]
شهرها متفاوتند ودرواقع محل تبلور زمان، مکان وفرهنگ سازندگان خود هستند.[تيبالدر:1385] ارتباط شهر با مفاهيم و انديشهها تا بدانجاست كه به راحتي و بدون آن كه تعجبي برانگيزد ميتوان از شهر اسلامي، شهر قرون وسطي، شهر بابلي و … سخن گفت. چيزي كه در تاريخ تحولات شهرها نيز تصديق شده است.[منصوري:1384] نيروهاي اجتماعي وفرهنگي به شکل گيري توده وفضا منجر مي شوند.به عنوان مثال فضاهاي باستاني را فلاسفه، قرون وسطي را سازمانهاي محلات ، دوره رنسانس را سياست جديد شاهزاده ها، بانکداري وبازرگانان بوجود آورده اند. شهرهاي قرن 18 حاصل کار شهرداري، بورس واصناف بود وامروزه فضاهاي قرن 21 حاصل کثرت گرايي، مشارکت فعال مردم (مردم سالاري) وقانونگرايي است.
دکتر رضازاده معتقد است که پيش از آن كه سيما و منظر شهري در ايجاد فرهنگ موثر باشد، اين سيما و منظر شهري است كه متاثر از فرهنگ است.[رضازده:1384] فرهنگ مفهومي بسيار پيچيده است که واجد نمودهاي عيني است.سازه اي فکري ومجموعه اي از رفتارها، افکار، عواطف وساخته هاي انسان است که دربرگيرنده کليه آموخته هايي است که انسان به عنوان عضوي از جامعه کسب مي کند.فرهنگ واقعيتي سيال وفرآيندي خلاق ومستمر وپوياست.با اين تفکر که محيط مصنوع ادامه فرآيند تفکر ما وزاييده انديشه ونياز انسانهاست، متوجه مي شويم که فرهنگ در سرتاسرظرف کالبدي جاريست.[حبيب:1385]
ديدگاهي وجود دارد مبني بر اينكه “ساختن نوعي بيان معاني و مفاهيم است”. يعني ساختمان يك ابزار بياني است. اينكه اين معناي توليد شده تا چه اندازه توسط مردم بازخواني شود يا تداعيكننده چه مطالبي باشد موضوعي است كه در روانشناسي محيطي به آن پرداخته ميشود.[رضازاده:1384] لينچ همانند شولتس معتقد است بشر وقتي سکونت دارد که قادر به عيني سازي عالم بصورت اشيا وابنيه باشد که با معماري ايجاد مي شود.[فلاحت :59] برود بنت معتقد است که تمام ساختمانها، خوب يا بد، معنايي را منتقل مي نمايند وبه شکل نمادي از مفاهيم دروني خود براي ناظران بشمار مي آيند.جنکز عقيده دارد که همزمان باخلق يک فرم کالبدي معني آن نيز همراه با آن شکل مي گيرد واين معاني است که محيط وانسانها را با هم مرتبط مي کند.[قرائي:1387] بنابراين بايد ديد پس از ساخت يک محيط مصنوع بر اساس فرهنگ وانديشه رايج در يک جامعه، آيا رابطه منظر ومخاطب به انتها مي رسد؟ يا اينکه فرهنگ و تمدن جامعه نيز، خود تحت تاثير محيط پيرامون خود است؟
سيماي محيط ، تجربه مشترک
“تا وقتيکه انسان وجود دارد، مي بيند” – ويليام بليک
به گفته راپاپورت اگر چه موقعيت اجتماعي افراد درشيوه برخورد ورفتار آنان بسيار موثر است، ليکن نشانه هاي محيطي، معاني لازم براي تنظيم رفتارها را منتقل مي کند. محيط به نوعي ارتباط غير کلامي با ناظران برقرار مي سازد. [قرائي:1387]
ايزومي عقيده دارد قرارگرفتن در معرض هنر معماري اکثرا تحميلي است واز هنر معماري، در قياس با ساير هنرها، نمي توان دوري کرد. هنر معماران دوره هاي طولاني در معرض ديد مردم قرار مي گيرد. از آنجاييکه اين فضاها بصورت روزانه ومداوم مورد استفاده عموم مردم قرار مي گيرد، شرايط مطلوب ويا نامطلوب آن مي تواند اثرات فراوان رواني به دنبال داشته باشد. [قرائي:1387] رکن اساسي نگره جامعه شناسي تام (از بنيانگذاران جامعه شناسي در غرب) پديده تحميل کردن زندگي اجتماعي به افراد است. يعني زندگي اجتماعي، زندگي است که بعضي از ابعاد آن تحميلي است. شما مي توانيد کاملا آزادانه زندگي کنيد اما چيزهايي به شما تحميل مي شود.[خسروخاور :1383]
سيماي يك شهر بر يك تازه وارد يا كودكي كه در اين شهر به دنيا ميآيد قطعا موثر است. انسان يك موجود سه بعدي است و براي فهميدن و لذت بردن به محيطي سه بعدي احتياج دارد.[رضازاده:1384] مکان به شرط دائمي بودن، با برقراري اتحاد بين جمعي از انسانها، به آنها هويتي مشترک مي بخشد وپايه هاي جامعه را استوار مي کند.[شولتس:1381]
شهر “دست ساخته “اي است که به ثبت خاطرات مي پردازد.[شولتس:1384] خاطره جمعي و حافظه جمعي از بدو بوجود آمدن جامعه شناسي، علوم اجتماعي و حتي فلسفه وجود داشته ولي بصورت يک پديده اوايل قرن 20 توسط هالبواکس (Halbwachs) جامعه شناس فرانسوي مطرح شد.[خسروخاور: 1383] حافظه جمعي زندگي است که در طول تاريج امتداد دارد و منقطع نيست. واقعه و حادثه اي که در فضا رخ مي دهد، بر در وديوار و خلاء اين فضا نقش مي بندد و براي ما تبديل به خاطره جمعي مي شود که نقشي هم با نسلهاي بعد دارد. وقتي از حافظه جمعي شهر صحبت مي کنيم، از مکانها يا فضاهايي صحبت مي کنيم که در آنها خاطره شهري نقش داشته و وقايعي اتفاق افتاده است. اين وقايع به محيط ضخامت تاريخي داده است وجزيي از حافظه تاريخي ما شده است. [حبيبي:1383]
راپاپورت معتقد است که تغيير در برخي از خصوصيات مکان در هويت فرد اختلال ايجاد مي کند.[داوودپور: 1384] وقتي مکانهاي مرجع را از بين مي بريم، فضاي شهري را ازبين مي بريم ووقتي چنين اتفاقي افتاد، نسل آتي هيچ صورت خيالي از شهر ندارد. فضاي آشنايي برايش وجود ندارد وبنابراين بي هويت مي شود، مي تواند هر جايي مکان بگيرد و واقعه اي به زمان حال نخواهد افزود چون مکانش در اختيارش نيست.[حبيبي:1383]
محيط علاوه بر عناصر کالبدي شامل پيامها، معاني ورمزهايي است که مردم بر اساس نقشها، توقعات، انگيزه ها وديگر عوامل آنرا رمزگشايي ودرک مي کنند. [فلاحت :59] شهر تجربه اي مشترک است که مارابه عمق خود مي کشاند ودر تجربه اي درگيرمان مي سازد که همه افرادي که در آن حرکت مي کنند در آن شريکند. آرزوي قطع رابطه با ميراث گذشته بسيار کوتاه بينانه است.[حبيب:1385] دانکن شهر را به مثابه متن تعبير مي کند. منظر متني است به قدمت تاريخ حضور آن، که از طريق خواندنش مي توان به منطق مکاني و منطق مردمي سازنده آن پي برد.[عاشوري: 1387] منظر پديده اي زماني – مکاني است که بواسطه “وقوع حوادث در محيط خاص” منظري با مفهوم را ساخته است. در اين ديدگاه، منظر نزد مخاطبان واجد معناست وهويت، تاريخ وخاطرات جمعي يک جامعه در نسلهاي مختلف را روايت مي کند. [منصوري:1383]
با اين حساب احراز هويت هرگز از زندگي روزمره جدا نيست. هنگاميکه فرد درمعرض سيماي محيط زندگي خود است، ناخودآگاه با قرائت منظر پيامها و معاني آنرا دريافت مي کند و مانند اينست که انديشه وهدف سازندگان اين کالبد وفرهنگ نسلهاي گذشته مدام به شخص گوشزد شود. هويت فردي که در ابتدا در خلق فضا وهويت محيط متجلي شده بود، اکنون حين گذران زندگي در ميان آن يکي از چندين عامل خارجي است که بر هويت جامعه اثر گذار است واين چرخه ادامه مي يابد.
منظر به مثابه ظرف و مظروف
فريتز استيل معتقد است هويت محيط بستگي به ارتباط انسان ومحيط دارد : رابطه انسان ومکان تعاملي است، يعني انسانها چيزهاي مثبت ومنفي را به محيط مي دهند وسپس از آن مي گيرند. پس چگونگي فعاليتهاي مردم در کيفيت تاثير محيط بر آنها اثر گذار است. تصور مکان نه فقط کالبدي بلکه رواني يا تعاملي است.برخي از چيزهايي که انسان در مکان ايجاد مي کند، بدون او ومستقل از او بوجود نمي آيند. [فلاحت :62] حس مکان امري از پيش تعيين شده نيست، بلکه از تعامل انسان با مکان زندگي روزمره ايجاد مي شود: فرد مجموعه اي از تصورات قبلي خود را به محيط مي دهد. همين تصورات چگونگي پاسخ او به محيط را تعيين مي کند.[فلاحت :63] ارتباط بين عوامل هويت دهنده به محيط ارتباطي دو سويه است. شهر بدون عامل انساني مفهوم ندارد. وقتي از شهر صحبت ميکنيم صحبت از تعاملات انساني است. تعاملات انسان با انسان، انسان با محيط و انسان با شهر. به همين دليل،عوامل تشکيلدهنده هويت شهر، هويت انسان را نيزشکل ميدهد.[حبيبي:1384]
منظر در کنار هنرهايي چون موسيقي و شعر جاي مي گيرد که در آن هيچ جزيي را نمي توان بدون ارتباط با آنچه درست قبل يا بعد از آن مي آيد تصورکرد. لذا بايد تاثيراتي که فضاي شهر در شرکت کننده ايجاد مي کند مد نظر معمار قرار گيرد.چراکه اين تاثيرات مبناي رفتار وي با شهرش را تشکيل خواهد داد.[حبيب:1385] ماجامعه را خلق مي کنيم در عين حاليکه مخلوق آنيم. ما فضارا خلق مي کنيم در حاليکه بر هم کنشي تنگاتنگ با آن داريم وهمين فضا ذهنيت ماراشکل مي دهد. تغيير مداوم انسان وجامعه را تقريبا همه بينشهاي فلسفي پذيرفته اند.(در اسلام تحت عنوان حرکت جوهري، مارکسيستها به عنوان جبر تاريخي واومانيستها با نسبيت اخلاق) تغيير انسان وجامعه به معناي تغيير ارزشها وهنجارهاي اجتماعي است که رفتاروگرايش شهررا تغييرمي دهد واين يعني تحول دائمي کالبد.[حبيب:1385]
سيماي شهري هم به عنوان ظرف و هم مظروف عمل مي کند. ظرفي که فعاليتها، رفتارو برداشتهاي شهروندان بطور عام و تصميمات سياستگذاران را شکل مي دهد و مظروفي که از اقدامات کنشگران جامعه مانند توسعه گران وسياستگذاران شهري شکل مي گيرد. [گرجي: 1385]
ايجاد هويت در منظر، منحصر به دخالت در سيماي محيط نميشود. بلكه جنبههاي ساختاري و برنامهريزي شهر را نيز دستخوش دگرگوني ميكند كه تاثيرات آنها در مرحله بعد در منظر شهر به ديده ميآيند.شهر ما براي گريز از چهره ناشناخته و گم گشته امروزي در نخستين قدم نيازمند مطالعات فني در زمينه منظر، جنبههاي نظري هويت و نمودهاي تاريخي آن است. .[منصوري:1384]
نتيجه
“معمار بايد يک پيامبر باشد” – فرانک لويد رايت
محيطهاي امروز شهري را معماران طراحي کرده و مي سازند وگروههاي مختلف جامعه ناچار به استفاده از اين فضاها هستند. معماران وشهرسازان نقش اصلي وعمده طراحي محيط کالبدي را به عهده دارند واز طرفي اين محيط مورد استفاده کليه افراد جامعه قرار مي گيرد وتاثيرات رواني قابل توجهي بر عموم مردم دارد.
پيش ازخلق فضا بايد رابطه متقابل اين هويت و مکان را بشناسيم. ما نمي توانيم محيطمان را مجموعه نامرتبطي از اشيا مادي بدانيم و نمي توانيم فضايمان را صرفا ظرفي براي روابط اجتماعي بدون بعد فيزيکي فرض کنيم. راهکارهاي مداخله بايد هماهنگ با هويت آن مکان و پاسخگوي نيازهاي عصر حاضر باشد. فراموش شدن اين منطق در تحول شهر معاصر منجر به آشفتگي منظر شده است.
اساس سکني گزيدن رسيدن به آرامش وامنيتي بود که از آشنايي با مکان بر مي آمد. اين آرامش خاطر را طوفان سرعت تغييرات وتحولات سيماي شهر با خود برد. يک شهروند حين گشت وگذار در شهر خود، سيما ومکانهاي اندکي را همچنان پابر جا ومنطبق با تصاوير ذهني خود مي يابد. وظيفه خطير حفظ هويت محيط به عنوان ميراث به جامانده و دخل وتصرف درمکان در پاسخ به نيازهاي جديد وهدايت هويت فردي و جمعي به راهي شايسته بر عهده معماران منظر است. دستيابي به يک منظر پايدار که خاطرات جمعي و هويت نسلها را بهم متصل مي کند مي تواند هدف غايي معمار منظر باشد.
ماخذ:
1) پارسي ،حميد رضا . 1381.شناخت محتواي فضاي شهري درمجله هنرهاي زيبا . شماره 11
2) حبيب، فرح .1385.فضاي شهري بستر تعامل اجتماعي در مجله معماري وفرهنگ. شماره 24.
3) حبيبي، سيدمحسن .1383.صور خيال شهر را پاک کرده ايم در مجله رايانه، معماري وساختمان . شماره 3 ..
4) حبيبي، سيدمحسن .1384.خاطره زير بناي هويت شهر است . مجله اينترنتي فصل نو http://www.fasleno.com/archives/000646.php
5) خسرو خاور، فرهاد .1383.شهرها و خاطره جمعي درمجله رايانه، معماري وساختمان . شماره 3 .
6) دانشپور، سيد عبدالهادي. 1383.درآمدي بر مفهوم کارکرد هويت محيط انسان ساخت درمجله باغ نظر.شماره 1.
7) داوودپور، زهره.1384.سرعت تحولات شهري ومساله هويت درمجله آبادي.شماره 48.
8) رضازاده، راضيه. 1384. سيماي شهر بهانه اي براي نديدن درپايگاه اطلاع رساني شهرسازي ومعماري http://www.uan.ir/news/?id=922
9) شايان،حميد رضا.1387.معماري دردنياي چند جهاني . نامه هنر.شماره 2.
10) شولتس، کريستين نوربرگ؛ ترجمه امير يار احمدي، محمود.1384.مفهوم سکونت؛ به سوي معماري تمثيلي. آگاه. تهران.
11) عاشوري ،علي .1387.درآمدي بر قرائت منظر .نشريه اينترنتي منظر. شماره 31.
12) عبدالله خان گرجي، بهرام. 1385.سيماي شهري،بعد رهاشده سياستهاي شهري درايران.مجله ابادي.شماره53
13) فلاحت، صادق.1385. مفهوم حس مکان وعوامل شکل دهنده آن .مجله هنرهاي زيبا. شماره 26.
14) قرائي،فريبا. 1387.مقايسه ديدگاههاي طراحان محيط وعامه مردم درمورد هويت شهري ونحوه تقويت آن . نامه هنر.شماره 2.
15) منصوري، سيدامير. 1378. چشم اندازهاي شهر ايراني درمجله شهرنگار. شماره 10و9.
16) منصوري، سيدامير. 1383.درآمدي بر شناخت معماري منظر .مجله باغ نظر. شماره 2.
17) منصوري، سيدامير. 1383. نقدي بر بيانيه همايش سيما ومنظر شهري، تجارب جهاني وچشم انداز آينده .مجله باغ نظر.شماره 2.
18) منصوري، سيدامير. 1384.نسبت هويت با سيماي شهر در پايگاه اطلاع رساني شهرسازي ومعماري http://www.uan.ir/news/?id=924