پايداري و طراحي منظر
برای رسيدن به يک معماری منظر، بايد يك سري جنبه هاي اصلي را مدنظر قرار دهيم؛ که از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
– از لحاظ بصري دلبذير باشد
– از لحاظ اقتصادي به صرفه باشد
– عملكردي باشد
– قابل نگهداري باشد
– از لحاظ محيطي سالم باشد
اين جبنه هاي جديد نيستند بلكه وجود داشته اند ولي به آنها توجه نمي شده است. به هر حال زمانيكه يك سري از جنبه ها فراموش شوند مشكلاتي به وجود مي آيد واين تا زماني ادامه مي يابد كه فرآيند طراحي به درستي و كامل شروع شود. پايداري در فرآيند طراحي بر اساس يك سلسله مراتبي بايد مدنظر قرار گيرد. داشتن يك منظر خوشايند از نظر بصري معمولا مهمترين جنبه است ودر فرآيند طراحي در اول قرار مي گيرد. اغلب مواقع عملكردي بودن، قابل نگهداري بودن و از لحاظ محيطي سالم بودن خيلي كم مورد توجه قرار مي گيرد و تقريبا كنار گذاشته مي شوند تا اينكه به يك مشكل بر مي خوريم. پس بهتر است :
در يك فرآيند طراحي پايدار منظر، خوشايندي بصري و از لحاظ اقتصادي به صرفه بودن بايد درانتها در نظر گرفته شوند.
يك ترتيب پايدارتر براي طراحي منظر به اين صورت است :
1. عملكردي باشد
2. قابل نگهداري باشد
3. از لحاظ محيطي سالم باشد
4. از لحاظ اقتصادي به صرفه باشد
5. از لحاظ بصري دلبذثر باشد
نكته اي كه در اينجا بايد مدنظر قرار داد اين است كه هيج يك از اين جنبه ها به تنهايي در فرآيند طراحي مدنظر قرار نمي گيرند. بلكه در يك روند رفت و برگشتي هر جنبه را باتوجه به ساير جنبه ها بايد مدنظر قرار داد.
يك طراحي پايدار بايد عملكردي باشد. يك منظر عملكردي اجازه مي دهد تا حركت، كار، خلق مجدد و تفريح در اطراف و يا داخل اين منظر به راحتي انجام بپذير.د. اين عملكردها به فعاليتهايي كه با خانواده، كار و يك فضاي عمومي در تعامل است مرتبط مي شود.
مثال هايي از عملكردي بودن :
پله ها و رامپها با شيهاي نامناسب حركت را سخت و ناامن مي نمايند.
سرويسهاي خيابانها خيلي باريك است.
علفزارها روي شيبهاي تند قرار مي گيرند كه نگهداري آنها مشكل است.
جنبه هاي عملكردي بودن و قابل نگهداري بودن بسيار به هم نزديكند. يك طرح عملـــكردي با كاربر خود رابطه خوبي برقرار مي كند و درحالي كه يك منظري كه قابل نگهداري باشد نگهداريش براي مديريت منظر ساده تر است. به زباني ديگر، يك منظر مي بايست در هر دو جنبه از ديدگاه استفاده و نگهداري عملكردي باشد.
يك منظر قابل نگهداري در مواقعي كه نگهداري خاص موردنياز است نگهداري را كاهش مي دهد. اين كاهش از لحاظ اقتصادي به نفع ماست و فرآيند نگهداري را ساده تر مي نمايد.
يك منظر پايدار نياز به حاصلخيز كردن، دفع آفت، تجهيزات، آب و …. را كاهش مي دهد. ذكر يك نكته ضروري است كه اين امر اين نيازها را كاهش مي دهد ولي هيچگاه از بين نمي برد.
باريک بودن عرض پياده روها، نگهداری آنها را در روزهای برفی مشکل ميسازد.
قابليت نگهداری چمن کاری باريک و طولانی کنار پياده رو، کم ميباشد.
يك طرح منظر سالم محيطي مي بايست درابتدا عملكردي و قابل نگهداري باشد. به علاوه طراحي مناسب گياه كيفيت منظر را در طول زندگي آن افزايش مي دهد. مثلا نظرياتي نظير گياهان بايد در جاي خود كاشته شوند و يا گياهان بايد با هدف درست كاشته شوند مي تواند فشارهاي محيطي، بيماري و …. كه يك گياه با آن درگير است را كاهش دهد. گياهي كه در استرس باشد نياز به نگهداري بيشتري دارد. اين بدين معني است كه حاصلخيز كردن، دفع آفت، تجهيزات، آب و …. افزايش می يابد و اين خود، از دلايل افزايش هزينه است
قرار گرفتن علامت ها در گياهان ممکن است آنها را از لحظ مصرف کود و آفت زدگی دچار مشکل نمايد.
در طراحي يك منظر پايدار، جنبه اقتصادي و به صرفه بودن با گياهان و اشياي مصنوعي كه در آن منظر به كــار مي رود و كيفيت هر يك از آنها ارتباط زيادي دارد.
جنبه از لحاظ اقتصادي به صرفه بودن نبايد به زور به يك منظر عملكردي، قابل نگهداري و سالم خورانده شود. اين جنبه بايد باتوجه به بودجه مدنظر قرار گيرد. به زبان ساده تر يك منظر از نظر اقتصادي كم هزينه ميبايست به اندازه يك منظر از نظر مالي پرهزينه پايدار باشد. در اكثر مواقع، هزينه شروع يك منظر پايدار ممكن است كم باشد.
مطمئنا هزينه هاي درجريان نگهداري يك منظر عملكردي، قابل نگهداري و سالم كمتر خواهد بود كه به معني صرفه جويي فراوان در طول زندگي منظر است.
برنامه ريزی نامناسب و فضاسازی اشتباه باعث بالا رفتن هزينه ها می شود
از نظر بصري دلپذير بودن جنبه اي است كه همه ما براي آن تلاش مي نماييم. جنبه هاي عملكردي بودن، قابل نگهداري بودن، از لحاظ محيطي سالم بودن و از نظر اقتصادي به صرفه بودن قالب اصلي موردنياز براي يك منظر دلپذير است براي. طراحي يك منظر پايدار لازم است تا جنبه هاي بسيار زيادي مدنظر قرار گيرد اما نبايد جنبــــه هاي زيبايي شناسانه منظر را تحت شعاع قرار دهد. نكته اي كه در اينجا بايد مدنظر قرار داد اين است كه هيج يك از اين جنبه ها به تنهايي در فرآيند طراحي مدنظر قرار نمي گيرند. بلكه در يك روند رفت و برگشتي هر جنبه را باتوجه به ساير جنبه ها بايد مدنظر قرار داد.
اما مسئله اي كه در اين ميان بسيار نمود پيدا مي كند و مشكل روز دنيا نيز مي باشد، هويت منظر پايدار است و چيزي كه به آن معنا مي بخشد جنبه فرهنگي آن است. مسلما معماري گذشته ما و آنچه كه بدان هراز چندگاه دست مي اندازيم، چيزي جداي معماري و منظر پايدار نبوده است، چراكه هنور هم مي توان از آن استفاده بهينه و لازم را برد و اگر بخواهيم مثال بزنيم مثالهاي آن فراوان است.
پس فكر ميكنم براي رسيدن به منظر پايدار، رويكرد به گذشته و تحليل آنچه داشته ايم و اضافه نمودن تكنولوژي روز (در صورت تضاد نداشتن با مفاهيم پايداري) به آن، مي تواند رهگشاي ما در اين زمينه باشد. يكي از نقاط تاكيد منظر پايدار، توجه به طبيعت و اكولوژي هر منطقه و ويژگيهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مردم است و اين امر ناخودآگاه يادآور مفاهيمي نظير «بوم آور بودن» و «مردم واري» مي باشد. و مرحوم پيرنيا اين مفاهيم را در تبيين اصول معماري ايران به كار مي برد.
به نظر مي رسد به نوعي همنوايي بين مفاهيم و الگوهاي «منظر پايدار» و «منظر سنتي» و «منظر بومي» ما وجود دارد كه خود به نوعي موضوع اين تحقيق است. درست است كه نگاه منطقي و مقتصدانه «منظر پايدار» و «طراحي پايدار» به بهره برداري از منابع طبيعي و آسيب نزدن به ساختارهاي طبيعي، ظاهرا از روي ناچاري و به صورت انفعالي شكل گرفته است، اما به هر صورت با مباني اعتقادي و اصول فرهنگي و اخلاقي جوامع شرقي همساز و هم نوا مي باشد. مطمئنا نگاهي به گذشته ما، نشان دهنده اين موضوع است.
دشت گيلان نيز كه از مناظر طبيعي و ناياب ايران مي باشد، در طول ساليان سال استفاده اقوام مختلف از آن هنوز هم پاسخگوي نيازهاي مردم منطقه مي باشد كه اين خود ذات پايداري است. موقعيت مناسب استقرار اين منطقه و آب و هواي آن، باعث شده اســــت كه در اين محدوده پوششهاي گياهي غنــــي داشته باشيم. با مطالــعه در اين منطقه مي توان دريافت كه اين ويژگيهاي مســـاعد جغرافيايي چگونه با اصول اكولوژيــــكي و استفــاده از چوب و مصالح گياهي پيش رفته است.
ازجمله موارد ديگر، باغهاي ايران مي باشند كه با نگاهي اجمالي به آنها به راحتي مي توان دريافت كه هنوز هم اين باغها مي توانند جوابگوي نسل حاضر و آينده باشند، بدون اينكه لطمه اي به منابع طبيعي بزنند.
پس براي رسيدن به منظر پايدار، نگاهي به گذشته مي تواند دستمايه اي قوي براي نيل به اين هدف را فراهم نمايد. اما مساله مهم ديگر كه دراين ميان رخ مي نمايد، استفاده از مشاركت مردم است، چراكه يكي از محورهاي اصلي تفكر پايدار، انسان مي باشد.
منظور از مشاركت مردم استفاده ابزاري از آن جهت قانونمند ساختن اقداماتي كه متخصصان يا نمايندگان منتخب برآنها صحه گذاشته اند، نيست. بلكه هدف آن است كه متخصصان به عنوان مشاوران اجتماع عمل كرده و زمينه كمكهاي تخصصي لازم را براي تحقق آرمانهاي جامعه با راه حلهاي عملي و مناسب فراهم كنند.
براي اينكه اين رويكرد موفقيت آميز باشد، فرآيندهاي جديد مشاركتي موردنياز است. اين فرآيندها بايد وراي نظرهاي كلي و مذاكره با مردم باشند، هرچند اين كار در مراحل اوليه مسائل و انديشه هاي مرتبط با منظر بررسي مي شوند. اگر مردم قبل از آگاهي كامل ازحقايق و گزينه هاي ممكن طراحي و برنامه ريزي، جبهه ثابتي را اتخاذ كنند، ارائه رويكردهاي خلاقانه و فارغ از قيد وبند، غيرممكن است. در اينجا نياز به افراد آموزش ديده اي است كه با كسب مهارتهاي لازم براي برقراري ارتباط مردم با فرآيندهاي طراحي و برنامه ريزي بتوانند جامعه محلي را براي رسيدن به راه حلهاي مناسب راهنمايي كنند.
مساله آخر و نهايي يراي دستيابي به راه حلهاي جامع و پايدار منظر، برقراري ارتباط بين رشته هاي حرفه اي و علمي محيط و منظر مي باشد. رويكرد به گذشته و استفاده ازمشاركت مردم مي تواند تنها بعد فرهنگي منظر پايدار را عهده دار باشد. امابه طور قطع در جامعه اي كه تبادل اطلاعات آن به صورت بمباران اطلاعاتي صورت مي گيرد، ناديده گرفتن تكنولوژي و علم روز مي تواند به مثابه جنگ گلادياتور با شيرهاي گرسنه باشد كه شايد پايان آن مشخص باشد.
همانطور كه مي دانيم رشته هاي مختلفي در مديريت، برنامه ريزي و توسعه منظر پايدار نقش اساسي دارند كه اين مي تواند گستره اي ازمتخصصان رشته هاي علوم طبيعي مانند زمين شناسان، ريخت شناسان زمين، زيست شناسان، اكولوژيستها و هيدرولوژيستها باشد كه هر يك مي توانند نحوه فعاليت فرآيندهاي طبيعي را توضيح دهند. جغرافي دانان فرهنگي، باستان شناسان و مورخان منظر قادرند نحوه توسعه مناظر انساني را توضيح دهند. طراحان منظر، مهندسان سازه، مديران منظر، جنگلداران، برنامه ريزان كاربري زمين مي توانند خط مشيهاي كلي برنامه هاي مديريتي را بسط داده و تكميل كنند.
اين فهرست اگرچه طولاني است، ولي كافي نيست. در عين حال هر رشته درعين همپوشاني با برخي ديگر ممكن است تنها به يك جنبه نسبتا كوچك و تفصيلي منظر پايدار مربوط شود.
نتيجه گيری
در همه دورانهای زندگی بشر، معيارهای نقد و ارزشيابی معماری بسيار مهم بوده است0 تا قبل از صدوپنجاه سال پيش قضاوت در مورد معماری و طراحی محيط، مبتنی بر چارچوبی بود که معمار روم قديم، ويتيرويوس بنياد کرده بود و همه در سطح وسيع پذيرفته بودند. با اوج گيری پست مدرنيسم ديگر فضاها بواسطه بيان سمبليک و ميزان فاصله گيری از معيارهای مدرن ارزيابی می شدند. اما در قرن بيست و يکم، هيچ نوع معيار و ضابطه توافق شده ای در مورد اينکه چگونه ميتوان ارزشمندی يک اثر معماری را شناخت، وجود ندارد و در مورد معماری منظر نيز به سبب اينکه اين معماری با محيط طبيعی اطراف خود پيوند خورده است، معماری پايدار جزء جداناشدنی آن می باشد؛ چراکه هردو با طبيعت درآميخته اند از طرف ديگر پايداری معماری منظر با فرهنگ آن جامعه نيز در ارتباط است؛ چراکه اگر اينگونه نباشد ديگر پايدار نيست و کنار گذاشته می شود ،برای مدنظر قرار دادن بعد فرهنگي جامعه که از ملزومات رسيدن به منظر پايدار است :
– نگاهي به گذشته كه چه بوده ايم، چه مي كنيم و چه خواهيم كرد.
– استفاده از مشاركت مردم
– برقراري ارتباط بين رشته هاي حرفه اي و علمي محيط و منظر سودمند خواهد بود.
به خاطر آنچه به ارث مي گذاريم، بشر وظيفه دارد دلسوزي كند، براي جهاني طبيعي، براي خواسته هاي خود، براي خواسته هاي ديگران و براي نسلهاي آينده. (تام ترنر، شهر همچون چشم انداز)
منابع
1. شهر همچون چشم انداز، تام ترنر، مترجم فرشاد نوريان، نشر شرکت پردازش و برنامه ريزی شهر تهران
2. منظر شهری، گالن گوردون، مترجم دکتر منوچهر طبيبيان، نشر دانشگاه تهران، 1377
3. منظر،الگو،ادراک،فرآيند، سایمون بل، مترجم دکتر بهناز امين زاده، نشر دانَگاه تهران
“What is a sustainable design”, www.Csbr.Umn/sustainability-defire.html.2001
Landscape and Sustainability, Maggieh. Rse
http://www.arcspace.com