فرضیه:
هنر مینیاتور هنری سمبلیک است و نمی تواند هنری مقدس باشد.

چکیده:
يك موسيقيدان صدا‌ها را از رودخانه، پرندگان، غرش آسمان و … مي‌گيرد و در نت ‌هاي خود مي‌آورد. استادان مينياتور ايراني همواره براي رنگ آميزي، از زيبايي‌ هاي طبيعت و محيط زيست استفاده كرده ‌اند. اين رنگ‌ آميزي به ‌خاطر تصوير زيباي واقعي طبيعت بوده و در بعضي مواقع استادان از اصول تصوير نگارگري طبيعت هم استفاده كرده ‌اند، اصولاً نگاه هنر و فرهنگ ايراني به طبيعت نگاهي معنوي است كه فرهنگ ايراني از نخستين روزهاي ظهور آن، رويكرد قدسي به طبيعت داشته است، از زمان زرتشت كه هر درخت به مثل بشر بود، تا دوران بعدي كه شكلي اسلامي گرفت.
مثلاً در مورد گل لتوس (نيلوفر آبي) مي ‌گفتند اين گل نماد عالم تجلي است كه روي آب هاي تيره ظهور مي ‌كند و بعد شكوفه و گل نيلوفر به وجود مي ‌آيد يا در مورد درخت سرو كه به نام درخت «پارسيك» مي‌ شناسند، اينطور گويند كه سرو پنج‌ هزار ساله ‌اي در ابركوه است كه به ‌دليل عمر درازش به غار جاودانگي تبديل شده و سرو به ‌خاطر پايداري و ايستايي ‌اش نماد آزادگي است.
کلید واژه:
طبیعت، محیط زیست، نگاه معنوی، رویکرد قدسی، نماد، لوتوس، درخت سرو

شکل گیری مینیاتور ایرانی:
آنچه در وهله نخست مورد نظر ماست، مینیاتور ایرانی نه مینیاتورهای بین النهرین که در مجموع آنها را تحت عنوان مینیاتورهای “مکتب بغداد” قرار داده و گاهی آنها را “نقاشی عربی” به مفهوم مطلق تلقی کرده اند. این مینیاتورها خیلی با کیفیت مینیاتورهای ایرانی فاصله دارند و به هر جهت نمی توان نام عرب را بر آنها اطلاق کرد، جز تا آن حدي كه عنصر نژادي عرب يكي از اجزاء در شهر پهناور بغداد به شمار مي‌رود كه تا حمله‌ مغول در اواسط قرن هفتم شهری جهانی بوده نوعی اغراق و مبالغه در حرکات، علاقه مفرط به اسليمي‌ هاي خطي و نوعي طنز نيش ‌دار كه گاهي به ابتذال کشیده می شوند؛ اينها شايد از خصوصيات مينياتورهاي عربي است، به ويژه آن‌ كه صورت‌ هاي ترسيم شده آشكارا جنبه سامي دارد، ولي اين خصوصيات عربي در مرحله‌ پائين ‌تر قرار دارد و در محیطی کاملاً شهري به وجود آمده است. منشاء اين مكتب به طور خلاصه ترجمه‌ کتاب های مصور علمی در طب، گیاه شناسی یا جانورشناسی به زبان عربی بوده، بدان گونه که در کشورهای یونانی وجود داشت و تصاویر با متن تلفیق یافته بود. ناسخان اولیه این کتب باید مسیحی یا صائبی بوده باشند. بعدها مسلمانان عربی یا ایرانی کار آنها را از سر گرفتند و به تدریج فن جدید خود را برای مصور ساختن داستان های عامیانه مانند “مقامات حریری” از سر گرفتند.
در دوران امپراطوري سلاجقه كه براي نخستين بار بغداد را در سال (1055 م.) فتح کردند، تاثیرهایی از آسیای شرقی و میانه به مرکز خلافت رسید و این امر سبک دست نبشته هایی چون کتاب التریاق را که در سال 1119 میلادی تحریر شده است، توجیه می کند. برخی از این مینیاتورها که خطوط آن از نوعی ظرافت برخوردار است دارای علائم احکام نجومی هستند که در فلزکاری این دوره نیز دیده می شود و به طور ضمنی وجود سنت هایی که منشاء غیر اسلامی دارند را اثبات می کند.
در دوران سلجوقي نقاشي ‌هايي با موضوع ‌هاي تمثيلي كه داراي ویژگی های ترکی – مغولی هستند در همه هنرهای فرعی در ایران و تا حدی عراق به چشم می خورد. هنر واقعی مینیاتور كه بي ‌گفت ‌و‌ گو کامل ترین هنر تمثیلی در اسلام است فقط پس از فتح ايران به دست مغولان و به طور دقيق ‌تر در دوران حکومت ایلخانیان (1256 م.) به وجود آمد.
مينياتور ايراني بر پايه نقاشي چيني با تلفيق كامل خط و تصویر بنا نهاده شده است و به تبع آن تبدیل فضا به سطحی ساده و هماهنگ ساختن تصویر انسانی با چشم انداز، همه در مینیاتور ایرانی حفظ شده است ولی نوازش های ظریف و گستاخانه قلم موی چيني جاي خود را به خطوط دقيق و پیوسته قلم می دهد. درست به همان شیوه ای که در خطاطی عربی مشاهده می شود و در عین حال سطح های درون خطوط محیط با رنگ هایی به هم پیوسته پر می شوند. پیوند میان نوشته و تصویر برای مینیاتور ایرانی امری اساسی است. همه مینیاتوریست های معروف پیش از آنکه نقاش شوند، خطاط و خوشنویس بودند. در اسلام فن خطاطی تا حدودی جایگزین هنر شمایل نگاری شده است.
از طريق فن كتاب ‌سازي بود كه نقاشي بالاخره با خطاطي توام گردید. آنچه به مینیاتور زیبایی تقریباً بی نظیری می بخشد، آنچنان که گمان می رود صحنه ای که به تصویر می کشد نیست، بلکه سادگی و شکوهمندی جو شاعرانه ای است که در سراسر آن جریان دارد. این جو یا این مقام اگر بخواهیم واژه ای را که معنای دقیقی در موسیقی سنتی دارد به کار بریم، گاهی به مینیاتور ایرانی یک حالت بهشتی می بخشد و این امر اهمیت دارد، زیرا یکی از موضوع های اصلی که ریشه های عمیق ایرانی دارد، چشم انداز تغییر شکل یافته ای است که رمز و تمثیل “بهشت زمینی” و “وطن آسمانی” است و در حالی که از چشمان بشریت پایین آمده و پنهان مانده است، در عالم اشراق معنوی وجود دارد و استوار است که برای اولیای خداوند آشکار است. آن چشم اندازی است بی سایه که در آن هر چیزی از جوهری به غایت لطیف و پرارج ساخته شده و در آنجا هر درختی و گلی در نوع خود بی نظیر است. درست مانند گیاهانی که دانته در بهشت زمینی خود بر کوه اعراف قرار داده است، به طوری که بذرهای آنها به وسیله بادی جاودانه که بر قله کوم می وزد، به اطراف برده می شود تا همه گیاهان روی زمین را به وجود آورد.
نقش اسليمي و ختائي از رشته ‌هاي مينياتور ايراني است. ختائي طرح ساقه گل است و نموداري است از شاخه درخت يا بوته گل و برگ و غنچه. در ختائي خط مستقيم كمتر وجود دارد.
خطوط مستقيم در هنر پخته ايراني كمتر ديده مي‌ شود. ساقه‌ ها در طرح ختائي داراي پيچ و خم موزونند. تركيبي هستند از حركت دلربا و طناز خطوط منحني و موارد نادر خطوط مستقيم. گاهي دوايري مارپيچ گل ها و برگ ها را با خود مي‌كشانند. گاه نيز يك منحني شكسته و گاه درست عرصه جلوه‌ گل ها و برگ ها مي‌شود. طرح ختائي عين طبيعت نيست و بسته به كار هنرمند است. ختائي طرحي است كه بايد گل ها و غنچه ‌ها و برگه ا و بندها را در برگيرد و ميان آنها وحدتي ايجاد كند.
اما نقش اسليمي نموداري است از طرح درخت كه تجريد يافته است. …
پايه و اساس طرح ختائي و اسليمي از قانون خلقت گرفته شده، در صورتي كه هيچ شباهت به طبيعت ندارد. يعني نقش قاعده را از اصول خلقت گرفته و به صورت زيبايي در آورده است و در تمام رشته ‌هاي مينياتور اين قاعده حكمفرماست.
اين چشم ‌انداز تمثيلي در ذات با چشم ‌اندازي كه نقاشي چيني از آن حكايت مي‌كند، تفاوت دارد و برخلاف این یک، غیر مشخص نیست و به نظر نمی رسد که از خلاء که در حکمت چین یک اصل غیر تفضیلی و بسط همه اشیاء است به ظهور رسیده باشد. آن درست مانند جهانی است نظام یافته که گاهی در معماری بلورینی که آن را در پوشش سحرآمیزی احاطه کرده است، پوشانده شده و صحنه را بدون آنکه مادی جلوه کند، نشان می دهد.
به طور کلی مینیاتور ايراني – كه در اينجا بهترين مراحل آن مورد نظر ماست- در صدد تصوير جهان خارج، بدان‌ گونه كه با همه ناهماهنگي‌ ها عوارض آن به ‌طور معمول مورد ادراك ما قرار مي‌گيرد، نيست. چيزي را كه مينياتور به نحو غیرمستقیم توصیف می کند ماهیات ازلی و اعیان ثابت اشیاست، به ‌طوري كه در آن یک اسب صرفاً فرد خاصی در این نوع هنر نیست، بلكه اسب به مفهوم مطلق است. هنر مینیاتور در صدد فهم و ادراک صفات نوعی است. اگر اعیان ثابت یا ارباب انواع اشیاء را نمي‌ توان به دليل اين كه وراي صورت هستند، ادراك كرد، ولي با وجود اين تخيل شهودی ما منعکس می شوند. از اينجاست كيفيت رويا مانندي كه به اكثر مينياتورهاي زيبا تعلق دارد و به ‌طور مسلم خيالبافي واهي و از اضغاث احلام نیست. آنچنان خوابي روشن و شفاف است که گویی از نور درون اشراق یافته است. به علاوه نقاشی معمولی بر نوعی بینش درونی یا حدس متکی است، به طوری که تجربه حسی را گرفته و آنگونه مشخصاتی را که از ویژگی های شیء یا موجود خاصی است از آن بیرون می کشد و آنها را با عناصری که با فضای دو بعدی یعنی خط و سطوح رنگی مناسبت داشته باشد، مبدل می سازد. هنرمند شرقی هرگز در صدد منتقل کردن تمامی ظواهر و نمود اشیاء نیست. او از عبث بودن چنین کوششی سخت وقوف دارد و از این جهت سادگی تقریباً کودکانه آثار او عین خردمندی است.
بار ديگر چشم ‌انداز را كه تاريخ هنر به ‌طور كامل به غلط با دید “عینی” اشیاء عالم مترادف فرض می کند، مورد بررسی قرار می دهیم و بار ديگر تأكيد می كنيم كه چشم ‌انداز به هيچ وجه از عوارض ذاتي اشياء في ‌نفسه نيست، بلكه از عوارض فرد مدرك يا فاعل ادراك است. امور ادراك شده طبق “نقطه دید” ادراك‌ كننده در ترتيب خاصي قرار مي‌ گيرند. نظام اشياء في ‌نفسه عبارت از مرتبه وجودي آن در نظام كلي عالم است و اين نظام وجودي، ظهور و بروز كيفي دارد، نه كمي. علم مناظر و مرایای ریاضی نخست عقل گرایی و سپس فرد گرایی را وارد هنر كرد. سپس این گرایش جای خود را به فردگرایی عاطفی داد و در هنر “باروک” اضطراب و تشویش درونی در قالب اشکال و صور بیرونی ظهور كرد و اين هم بالاخره در امر غيرمعقول مضمحل گرديد. مینیاتور ایرانی بر خلاف این گسترش هنر جدید اروپایی و علی رغم ضعف ‌هاي نادر آن نمودار یک وجه نظر طبیعی و واقعی از اشیاست. آن به معنای سنتی کلمه واقع گراست. به این معنی که ظواهر حسی، برای آنان به شدت بازتاب ذات حقیقی اشیاء هستند.
مينياتور ايراني به دليل خصوصيات معياري آن می تواند برای بیان شهود عرفانی مورد استفاده قرار گیرد. این کیفیت خاص تا اندازه ای ناشی از جو شیعی است که در آن حد فاصل میان شریعت و الهام به مراتب کمتر از عالم تسنن است. نظر ما در اينجا مينياتورهاي خاصي است كه موضوع ديني دارند، مثلاً مينياتورهايي كه علي ‌رغم ضوابط سنتي، معراج پيغمبر (ص) را به آسمان نشان مي‌ دهند. ولی زیباترین و روحانی ترین مينياتوري كه تاكنون در اين زمينه به‌ دست آمده است، آن است كه جزء نسخه‌ خطي خمسه‌ نظامي است و ميان سال ‌هاي 1529- 1543 ميلادي در دوران صفويه نوشته شده است اين مينياتور با ابرهاي پيچ در پيچ به سبك مغولي و فرشتگان مجمر به يادآور آپشاواش ‌هاست تلاقي اعجاب برانگيز ميان دين بودا و اسلام را نشان مي‌دهد.

باغ و بهشت در مینیاتور ایرانی:
بهشت بهاري است جاودانه، باغي است پيوسته شكوفا که از آب های زنده پر طراوت می شود. بهشت همچنین مقامی است فساد ناپذیر و نهایی. هنر ایرانی و به ویژه تزئینات مساجد دوران صفوی این صفات بهشتی را با یکدیگر تلفیق کرده و بهار آسمانی آن در گل ها و رنگ های تازه شکوفه می کند.
توصیف هنرمندان ایرانی از باغ توصیفی است بهشت گونه، هنرمند برای توصیف باغ و شکوفه های بهار باغ طبیعت را می بیند و سپس عناصر و نقش های زیبای آن را از صافی ذهن عاشق خود عبور می دهد تا باغ و بهاری زیباتر از آنچه که خود در طبیعت دیده است به تصویر بکشد، بنابراین بینش عارفانه و عالمانه هنرمند ایرانی تصویری بهشت گونه از باغ و بهار و طبیعت به دست می دهد. باغ بزرگی که گاه در اندازه صفحه کوچک مینیاتور می گنجد. ما حتی از آثار به جا مانده از مانی نقاش کتاب ارژنگ گل و برگ و شکوفه هایی که بر صفحه کاغذ نقش بسته و نشانه بهار زیبا و دل انگیز است را به وضوح می بینیم. این همان هنر الهام گرفته از طبیعت زیبای ایران است که بهار سر آغاز همه فصل ها و آفرینش آنها توسط خداوند خالق زیبایی است و نقاشی از این بهره جسته و آن را روی صفحه بی جان، جان داده تا بهاری جاودانه بسازد. از این رو در می یابیم نگارگری ایرانی دارای جهان بینی خاص هنرمندان ایرانی است. جهان بینی که طبیعت و ماورای آن را به صورتی برای ما بیان می کند که پی به تجلی روح بلند هنرمند ببریم. نقاش ایرانی از دیرباز با داستان های مختلفی همراه بوده به عنوان مثال تصاویر شاهنامه فردوسی که هر برگ از آن در گوشه و کنار صفحه با سروی بلند و درختی در کنار آن پر از گل و شکوفه تصویر بهار را تداعی می کند. نقاش ایرانی با تبحری خاص با پردازهای دلنشین روی شکوفه های بهاری چنان وانمود می کند که هر کدام از شکوفه ها مانند جواهری درخشان روی شاخه ها و برگ ها نشسته و خودنمایی می کنند. مینیاتور ایرانی هر چند در ابعاد کوچک به تصویر کشیده می شود، روح بزرگ و متعالی هنرمند را نشان می دهد. آنچه نقاش ایرانی در بهار و آنچه به تصویر می کشد، در واقع تصویر دو باغ است؛ دو باغ بهاری؛ نخست باغی که در ذهن شاعر شکل گرفته و سپس باغ و بهاری که در طبیعت هویدا شده است.

وصف طبیعت در مینیاتور ایرانی و نمادها:
طبيعت نه تنها در نقاشي، بلكه در تمام هنرهايي كه نياز به قوه خلاقه و استعدادهاي فردي دارد تاثير به سزايي مي‌گذارد.
در هنر ایرانی توصیف طبیعت و بهار نمونه واقعی خیال ناب هنرمند است. از باغ و بهار در مینیاتور ایرانی، هنرمندان ایرانی زیباترین گل ها و شکوفه ها و مرغان خیال خود را به نقش در آورده اند و از ذهن خود طبیعتی را ساخته و پرداخته اند که گاه از واقعیت هستی زیباتر و بهتر است. این نوع خیال پردازی هنرمندان ایرانی پایه و مایه خود را از ذهنیت و بینش پاک و عاشقانه نقاش و نگارگر وام می گیرد. نقاشی ایرانی پر از زیبایی سحرگونه است. گویی در بهشت قدم گذارده ای. بهشتی با رنگ های الوان و سیمین و زرین فام که باغ های آن روح از سر بینده می برد. گویی در باغ بهشت جاودانی سیر و سیاحت می کند با رنگ های درخشان و ناب و پرواز پرنده که پرواز پرنده تجلی آرزوهای اوست و حرکت را در صفحه کاغذ تداوم می بخشد، حرکتی پر رمز و راز که حرکت جهان هستی را تداعی می کند و چرخش و گردش گیتی و سپری شدن بهار و آمدن بهاری دیگر را؛ پس از طی سال ها و مروری بر نگارگری ایرانی به آثار پر توانی چون استاد هادی تجویدی بر می خوریم که در آثارش برگ های درختان برگ های زرینی هستند که درخشش طلا و اشعه خورشید را در ذهن زنده می کنند. او در کنار هر مجلسی که آفریده، در گوشه ای از کار با طراحی تک درختی پر از شکوفه های زیبا و سروی سبز و بلند قامت خلق کرده که از بزرگی و منش خود سر تعظیم در برابر خداوند خم کرده و به نوعی ستایش همه زیبایی های طبیعت را گواه می دهد. باغی به وسعت همه باغ های جهان در اندازه ای گاه کوچکتر از کف دست … .
گل لتوس يا نيلوفر آبي مظهر پاكي و تقدس در تمامي اديان بوده است و يكي از عناصر مورد استفاده در سبك و هنر ماني است. اما در دوران سلجوقي تزئين درختان، آرايش گل‌ ها و ملائكه و فرشتگان كه بال‌ هاي گشوده دارند وجوه مشتركي است كه تاثير هنر مسيحي را در اين آثار به نمايش مي‌گذارد.
در سبك تبريز اول، آوردن اژدها در شاهنامه دموت از عناصر چيني است كه وارد نگارگري ما شده است، البته با دو برداشت متفاوت. در چين اژدها جزء نيروهاي كيهاني است كه در طبيعت آشكار است اما در ايران يك عنصر منفي معرفي شده است كه در يكي از نگاره ‌هاي ما اژدهايي است كه به دست بهرام شكست خورده است.
در سبك شيراز، طبيعت با درختاني پرشكوه معرفي شده است كه گاهي از چارچوب اثر فراتر رفته و از اين به بعد به‌ عنوان عنصري محبوب تقريباً در تمام مجالس از ضروريات كار محسوب شده و به ‌طور مكرر اجرا شده است. بسياري از محققان بر اين باورند كه چنين حالتي در ارائه درختان و شكست كادر كه در آثار اين مكتب بسيار چشمگير است، از مكتب شيراز است.
هنر مينياتور بيش از يك ‌بار بر اثر تماس مستقيم با نقاشي چيني احياء گرديد، يك ‌بار در آغاز آن زمان نخستين سلطه‌ مغولان بر ايران در دوران ايلخانيان (1256-1336) و بار ديگر در دوران تیموریان و بالاخره در دوران صفویان که با وجود آنکه ایرانی بودند و کشور خود را از یوغ مغولان رهایی بخشیدند روابط حسنه ای با چین برقرار کردند. هنر مینیاتور ایرانی، مینیاتور ترکی را به وجود آورد که در مقایسه با مینیاتور ایرانی، خام و کلیشه مانند و قالبی است جز در موارد خاصی که مانند نسخه سیاه قلم مربوط به قرن پانزدهم میلادی تاثیر نقاشی مغولی را از خود نشان می دهد ولی مینیاتور ایرانی بعدها در نقاشی گورکانیان هند ادامه یافت و به صورت هنر درباری درآمد.
تاثیر محیط هند یعنی یعنی جنبه خاصی از زیبایی انعطاف پذیر در این نقاشی با سبک تحمیل شده دوره رنسانس اروپا تلفیق شده است. هنر مغولی هند برخی از مکاتب مینیاتور را تحت تاثیر قرار داده است. در حقيقت، اين تاثير نمي‌تواند چيزي بيش از يك انگيزه صرفاً خارجي و فني باشد. زیرا مینیاتورها به طور عمده صحنه هایی از زندگی کریشنا را ترسیم می کنند. به طور مستقیم از میراث سرشار و غنی هنر مقدس هندوان مایه می گیرند و درست به همین دلیل به نوعی زیبایی معنوی دست می یابند که هنر صرفاً دنیوی مغولی هند یارای رسیدن به آن را نداشته است. هنر مینیاتور ایرانی در دوران صفویه به طور دقیق تر از اواسط قرن شانزدهم به بعد راه انحطاط را پیمود. در حالی که به دلیل ارتباط پیرامونی آن با اسلام و ویژگی مخصوص درباری آن پایه های محکمی نداشت و با اولین برخورد خود با هنر اروپایی آن دوران، تسلیم شد و مانند آیینه جادوگران در هم فرو ریخت.

نتیجه گیری:
در معارف اسلامي تمام آفرينش الهي به بهترين وجه است و از طبيعت درس خداشناسي، اثبات وجود خداوند، توحيد و وحي گرفته مي‌شود. اهميت طبيعت از نظر قرآن به‌ گونه‌اي است كه همگان را به سير و نظر در دانشگاه طبيعت فرا خوانده است. يكي از عناصر طبيعت در نگارگري ايراني باغ است و باغ تمثيلي از بهشت گم شده خداوند در زمين است. باغ در فرهنگ ايراني مفهوم گسترده‌ اي دارد. در بسياري از هنرهاي اين سرزمين مفهوم باغ متجلي شده است چه در مضامين فرهنگ عامه و چه در معماري و نقوش حجاري شده.
در آثار مينياتور هم توجه ويژه ‌اي به آن شده است، در واقع نوعي حكمت نهفته است. به‌عنوان مثال مينياتوري مي‌ بينيد كه هر كس در تكه ‌اي از آن مشغول به كاري است، عده ‌اي درحال ساز زدن و خواندن هستند، يا بچه ‌اي از لانه ‌اي جوجه بر مي ‌دارد و عده‌ اي ديگر در حال صحبت هستند، اما در جايگاهي خاص باغباني در حال رسيدگي به درختان و سبزه باغ است، بنابراين در مفهوم آن حكمتي نهفته است و آن بهشت گمشده خداوند در زمين است، در دوران ماني شاخ و برگ‌ هاي گياهي به ظاهر بر گونه ‌اي بيان تصويري خيالي استوار شده است.
به اعتقاد ماني، مدارج تكامل روح بسيار متنوع است و همچنين نفوس از خورشيد به آسمان و فضاي لايتناهي با ستوني از نور فاخر و با شكوه مي ‌پيوندند و در اين سير، خورشيد به ‌عنوان نمادي از منزلگاهي براي تزكيه به شمار مي‌رود. آوردن درخت سه تنه در نقاشي ‌هاي ماني، نمادي از قرينگي، حيات و زندگي است.

منابع و ماخذ:

  1. حکمت و هنر معنوی (مجموعه مقالات دکتر غلامرضا اعوانی).
  2. ugo monerret de Villard ، تاریخ مینیاتور و طراحی.
  3. دایره المعارف هنر، رویین پاکباز.
  4. مانی و تعلیمات او، نزهت صفای اصفهانی.

"دانلود فایل های پیوست مطلب"
-----------------------------------------------------------------------------------------
Icon of مینیاتور ایرانی مینیاتور ایرانی (90.0 KB)
       تعداد دانلود: 0
       زمان آخرین دانلود: دوشنبه, 30 نوامبر -0001
------------------------------------------------------------------------------------------

مینیاتور ایرانی
مینیاتور ایرانی
مینیاتور ایرانی.pdf
حجم فایل: 90.0 KB
نویسنده: مهرانه رعیتی
تعداد دانلود: 0 بار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *