مقدمه
ايران با تاريخ بلند شهرنشيني داراي كهن شهرها وسكونت گاه هاي باستاني متعدد و متنوع در زيست بوم هاي گوناگون سرزميني است. بافت هاي تاريخي دربسياري از اين شهرها در آستانه ويراني وامحائ بوده ونياز اساسي به برنامه ريزي براي مرمت شهري دارند.
مفهوم مرمت شهری، به خصوص از دهه 80 میلادی قرن بیستم دگرگونی بسیاری یافته است. با عبور از مفهوم آینده ای برای گذشته در سالهای 70 به مفهوم گذشته ای برای آینده در سال های 80 و با تکیه بر هر آنچه دستاورد اقدامات و مداخله های شهری در قرن های نوزدهم و بیستم میلادی بوده است، مرمت شهری امروزه مفهوم “بازگشت به خانه” را طرح می کند، مفهومی که خانه را نه یک مکان، شهر، بنا، بلکه آن را در معنای “به یاد آوردن”، “به حال آوردن”، و “در حال زندگی کردن” در نظر می گیرد. بازگشت به خانه، بازگشتی به خویشتن خویش است، بی آنکه غم غربت و هجرت در آن نهفته باشد، بازگشتی به خویش برای حرکت به سوی آینده است. آینده ای که شهروند به عنوان عضوی فعال در همه امور مربوط به خود و شهر مشارکت و مداخله خواهد داشت. از این سبب مرمت شهری امری خواهد بود که مشارکت و اقدام شهروندان در آن امکان پذیر و حتمی است.
واژه های کلیدی: مجموعه کریم خان زند، باززنده سازی، معاصر سازی، احیا، کالبدی، خاطره ای، هویتی، بافت تاریخی

تعاریف
باز زنده سازی: مجموعه اقداماتی متنوع و تکمیلی برای بازگرداندن حیات مجدد به مجموعه یا بافت کهن شهری باززنده سازی نام دارد.
معاصرسازی: خلق فضاهای جدید با حفظ ویژگی های اصلی فضایی ( کالبدی و فعالیتی ) قدیم را معاصر سازی یا باز آفرینی گویند.
احیا: اقداماتی که سبب یگانگی بخشیدن به همه بخش های از میان رفته سازمان فضایی می گردد، به گونه ای که بتوان کلیت خدشه دار شده را مجددا ایجاد کرد و به وضعیت شناخته شده قبلی بازگرداند.
مرمت شهری سعی در پیوند خلاق بین گذشته و آینده دارد. هدف مرمت شهری، چیزی فراتر از اقدامی کالبدی و فضایی است. مرمت شهری عملی فرهنگی است که می تواند فرهنگ ساز نیز باشد. مرمت شهری، سعی در انتقال ارزش های کالبد یافته در مکان، به آینده دارد و این انتقال همراه با اضافه نمودن ارزش های معاصر به ارزش های پایدار کهن است. در این انتقال ارزش ها، آنچه معنا می یابد، حفظ مادی و معنوی ارزش های مستتر و مستقر در اثر تاریخی پایدار است. مرمت شهری تکوین خاطره های جمعی جدید در شهر را نیز پی می گیرد و سعی می کند از طریق ایجاد فضاهای شهری نمادین و نمایشی قوی به حدوث واقعه های شهری مدد رساند و بستر لازم را برای شکل گرفتن بیش از پیش خاطره جمعی فراهم سازد. مرمت شهری می تواند خاطره جمعی نسل کنونی را با حافظه تاریخی او پیوند بزند و این پیوند سبب می شود تا حافظه تاریخی در متن جامعه معاصر حضوری فعال یابد و نه به عنوان گذشته ای از تاریخ، بلکه به عنوان جزء لاینفک آن مطرح گردد.

روش های مرمت شهری
روش های مداخله از منظر مرمت شهری می تواند به روش های متفاوتی صورت پذیرد و می توان آن را در 5 دسته کلی به شرح زیر تعریف کرد:
1. روش حفاظتی- بهداشتی
2. روش حفاظتی- تزئینی
3. روش باز سازی شهری
4. روش مداخله موضعی- موضوعی
5. روش جامع مرمت شهری
در روش های حفاظتی- بهداشتی و حفاظتی- تزئینی، تاکید بر کالبد بیش از فعالیت فضای شهری مورد توجه قرار گرفته است. با این تفاوت که اولی، بیشتر از حیث امکانات بهداشتی و رفاهی تاکید دارد و دومی بیشتر از حیث زیبایی شناسی و بصری به شهر می پردازد. روش بازسازی شهری از این لحاظ دقیقا عکس روش های حفاظتی عمل می کند. بدین معنا که در روش بازسازی، تاکید بر فعالیت بیش از کالبد فضای شهری است. البته گاهی ممکن است مداخلاتی در کالبد فضای شهری به منظور احیای فعالیت شهری جایز باشد. با وجود این، اولویت اول به فعالیت فضای شهری داده می شود. روش مرمتی موضعی- موضوعی برای فضاهای محدود، به کالبد و به فعالیت توجه دارد. در واقع، این روش را می توان تلفیقی از روش های حفاظتی و بازسازی شهری دانست. با این تفاوت که این روش، به صورت موضعی و موردی اقدام به مرمت فضاهای شهری می کند. در روش جامع مرمت شهری، باید به بافت مرمتی مورد نظر به صورت جزئی از یک کل نگریست، یعنی باید به زمینه بافت توجه داشت. بافت را با توجه به شرایط موجود مورد بررسی قرار داد و بر اساس ارتباطی منسجم میان بافت و سایر قسمت های شهر، به تدوین راه حل ها پرداخت.

تاریخچه بافت قدیم شهر شیراز
بافت قدیم شهر شیراز به مساحت تقریبی 350 هکتار در قلب شهر جای دارد. این محدوده هسته اولیه شکل گیری شهر را در خود جای داده است و طی دورانهای مختلف توسعه و تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است. مهمترین مراکز مذهبی شهر و قسمت عمده ای از بناها و مجموعه های با ارزش تاریخی در این محدوده واقع است. حفظ و نگهداری و مرمت این آثار و مجموعه ها علاوه بر این که حیات دوباره ای به این آثار می دهد، از نظر اقتصادی و اجتماعی نیز هویت تاریخی – فرهنگی شهر را احیا می کند.
نخستین صورت شکل گیری ساختار شهر شیراز به دوره رونق آن در زمان آل بویه مربوط می شود. پیش از این دوره مسجد جامع عتیق احداث شده بود و بازار شهر از کنار آن تا دروازه استخر امتداد داشت. در زمان آل بویه عناصر شهری در مسیر قنات عضدی استقرار یافتند. ابنیه حکومتی در غرب و عناصر مذهبی در شرق محور بازار قرار گرفت. در این دوره عناصر مذهبی مهم شهر همچون مقبره شاهچراغ، سید میر محمد و سید علاءالدین حسین شکل گرفته و محور دیگری به موازت محور قنات عضدی (بازار بین الحرمین) ایجاد شد. مرحله بعدی در تحول تاریخی شهر مربوط به دوره صفوی است، در این دوره با باز شدن تنگه الله اکبر، محور جدیدی برای توسعه شهر گشوده شد و زمینه را برای ایجاد و تحکیم محور شمالی – جنوبی شهر فراهم کرد. ایجاد محورهای جدید چهار باغ اول (از دروازه قرآن تا پل علی بن حمزه) و چهار باغ دوم از دروازه دولت تا باغشاه و توسعه باغات از دیگر فعالیتهای انجام شده در این دوره هستند. سومین محور قرارگیری عناصر شهر در شیراز که در این دوره به وجود آمد از مدرسه خان در شرق شروع و به بازار داودخان در حد فاصل دو شاخه بازار می رسید و به میدان شاه صفوی که قصر دارالشفاء و مسجد صفوی در اطراف آن بودند منتهی می شد.
در مرحله بعد به شکل گیری بافت تاریخی شیراز در دوره زندیه می توان اشاره کرد. تا پیش از این زمان شهر از مجموعه ای از محلات بنا شده بود که متفقا وحدت آن را تضمین می کردند و نقاط عطف بزرگ ( از جمله شاهچراغ، مسجد نو، مسجد عتیق و برخی باغات و دروازه ها ) مکمل این استخوان بندی یا شالوده کالبدی بودند. پس از این عمده ترین تحولات شامل احداث انواع ابنیه های حکومتی، نظامی، بازار، حمام، کاروانسرا، مدرسه، میدان و … بوده که بسیار متنوع و عمدتاً درشت مقیاس و بزرگ بوده است. از میان این اقدامات احداث بازار وکیل موجب تحکیم و تقویت ساختار محور شمالی جنوبی بافت بوده است. قابل ذکر است که محدوده بافت تاریخی بر محدوده حصار زندیه منطبق می باشد. در دوره قاجاریه تحولات ساختاری چندانی دربافت به وجود نیامده بلکه اقدامات عمرانی خاندانهای اصیل شیرازی با احداث ابنیه خدماتی و تجاری در محلات و احداث مجموعه باغهای خصوصی در خارج از حصار شهر که بعدها به صورت هسته های اولیه توسعه های جدید شهری در آمدند، شایان ذکر می باشد.در دوره پهلوی اول با احداث خیابان های زند و لطفعلی خان زند و ایجاد خیابانهای طالقانی، شاپور، نمازی و احمدی عمود بر آنها بافت ارگانیک شهری شیراز از هم گسسته شد. این خیابانها هم اکنون هم عمده ترین محورهای حرکتی سواره داخل بافت می باشند. گسترش محدوده شهر به خارج از مرزهای بافت، برچیده شدن حصار زندیه، احداث ابنیه مهم حکومتی و خدماتی در منطقه و ارتقاء و تقویت نقش خدماتی و فعالیتی منطقه در شهر از خصوصیات این دوره می باشد.
01

تصویر شماره 1: شیراز، روند رشد شهر در دوره های مختلف تاریخی

امروزه بافت کهن شیراز از شمال به دروازه اصفهان وخیابان فردوسی، از جنوب به خیابان قاآنی و سیبویه، از شرق به خیابان های کشاورزی و کشتارگاه و از غرب به خیابان های سعدی و توحید (داریوش سابق) محدود است. این بافت سیصد و پنجاه هکتاری را دو خیابان سرتاسری و اصلی شهر یعنی کریم خان زند و لطفعلی خان زند قطع می کنند.
بلوار کریمخان زند (نامیده شده به وکیل الرعایا) در شهر شیراز از مهمترین خیابان های شهر می باشد که از دروازه سعدی آغاز و تا فلکه نمازی به پایان میرسد . این خیابان شاهراه اقتصادی شهر شیراز می باشد که اهم امور اقتصادی شهر در آن جریان دارد. از انتهای این محور نیز باغات معروف قصرالدشت آغاز می گردند.
احداث این خیابان در دوره پهلوی اول موجب قطع بازار وکیل و دو قسمتی شدن بازار شده بود. در واقع مهم ترین پی آمد احداث این خیابان این بود که نظام کهن راهیابی و ارتباطی ( اجتماعی- شهری- تجاری ) را دچار نارسایی کرد بی آنکه سیستم بهتری را عرضه کند که، سوای عبور دادن متناسب اتوموبیل ها و خدمات رسانی های مشروط و محدود، هدفی قابل قبول داشته باشد. سپس شهرداری در صدد اجرای طرحی بر آمد که دو قسمت بازار مجددا پیوسته شود و مسیر خیابان از زیر بازار عبور کند، بنابراین اقداماتی برای ساختن زیرگذری به طول هشتصد متر صورت گرفت و برنامه ریزی بر این اساس صورت گرفت که در طرح مورد نظر مجموعه آثار کریم خان زند (ارگ کریمخانی، باغ نظر، باغ دیوانخانه، مسجد وکیل و بازار وکیل) در یک مجموعه بزرگ مجتمع شوند زیرا پیش از ساخت و سازهای غیراصولی که در پنج دهه ی اخیر صورت گرفت، بناهای مجموعه ی زندیه از به هم پیوستگی، برخوردار بودند و در میدان کریم خان زند جای داشتند.

02

تصویر شماره 2: شیراز، گسستگی و دو قسمتی شدن ساختار بازار با احداث خیابان زند

در این طرح با احداث زیرگذر و پیاده گذر کردن مجموعه، تلاش شده است زندگی فراموش شده به آن برگردانده شود، لیکن علی رغم تمامی اقدامات انجام شده این مجموعه نه تنها حیات گذشته خود را باز نیافته بلکه در عمل این اقدامات موجب مرگ حیات شهری در قسمتی از بافت نیز شده است به طوری که حتی احداث زیرگذر موجب رکود اقتصادی و در نتیجه تعطیلی بخشی از مغازه های این راسته شده است.

نقاط ضعف
از دلایل عدم موفقیت اقدامات صورت پذیرفته جهت باز زنده سازی بافت می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. عدم وجود الگوی مناسب اجرا شده جهت باز زنده سازی بافت: به این معنا که روش مناسبی از مرمت شهری برای باززنده سازی استفاده نشده است.
2. ناهمخوانی طرح های اجرا شده با انتظارات مردم: این خود به علت عدم انطباق و ارتباط میان طرح و معنای فضاست.
3. عدم توجه به روح حاکم بر فضا در گذشته و تنها ساماندهی کالبدی آن: در این مورد حتی ساماندهی کالبدی نیز همخوان و هماهنگ با صورت اولیه فضا نیست.
4. عدم تعريف الگوی مناسب زندگی متناسب با کالبد اولیه بافت: بدین گونه که تعریف های انجام شده انسجام کالبدی بافت را به مخاطره انداخته است، به عنوان مثال برنامه ریری های نادرست موجب عدم تداوم دسترسی مناسب پياده از بازار وکیل به محور فرهنگی- تاريخی زند شده است.
5. سازمان نيافتگی تسهيلات توريستی و عدم پاسخگويي آنها به نيازها: این مورد کاهش انگيزه گردشگران خارجی و داخلی را در پی داشته است.
6. تداوم گرايش نگاه اقتصادی – تجاری: این امر به معنای غفلت از توسعه پايدار و عدم وجود نگاه فرهنگی- هویتی به منطقه می باشد.
بر اساس نکات یاد شده در باززنده سازی این بخش از بافت تاریخی شهر از روش های حفاظتی استفاده شده است یعنی ساماندهی محیط شهری از طریق بهبود کارکرد و سیما با تخریب کالبد و نیز تشدید آهنگ دگرگونی و مداخله سریع، وسیع و یکباره در بافت. این به معنای تاکید بر معاصرسازی، گسترش باززنده سازی به محیط های پیرامونی، تبعیت شکل از عملکرد، هندسه گرایی، معیارگرایی، جدایی حرکت سواره از پیاده، ارزش نهادن به شواهد هنری و نه الزامات تاریخی و همچنین تاکید صرف بر سیما و منظر بافت است که مجموع این عوامل موجب مرگ حیات در قسمتی از بافت و در نتیجه عدم موفقیت طرح شده است.

راهکار ها
در این میان نکته اساسی و حائز اهمیت چگونگی امکان بازگرداندن سرزندگی و حیات دوباره به این بافت است. این در حالی است که با کنکاش در انواع روش های مرمت قابل استفاده در این مجموعه، می توان به این نکته پی برد که با به کارگیری روش جامع مرمت شهری، که موجب حفظ و ارتقای کمی و کیفی میراث فرهنگی- تاریخی از طریق معاصرسازی می گردد، بازآفرینی ارزش های پویا و بومی برای حفظ خاطره های جمعی شهری امکان پذیر است. در واقع در روش جامع مرمت شهری، تنظیم توسعه فضایی- کالبدی بافت قدیم در ارتباط با کل شهر مطرح می گردد، در عین حال معاصرسازی عملکردهای شهری بافت نیز صورت می گیرد. اما این معاصرسازی و تجدید حیات با تعریف مجدد عملکرد کهن بافت در کل شهر و انطباق کاربری های موجود در بافت قدیم با نیازهای کل شهر ( تعریف شده در طرح های بالادست ) صورت می پذیرد که این امر خود، موجب حفظ و احیای پویایی بافت قدیمی در کل شهر و عدم مرگ حیات شهری آن در طول زمان می گردد.
به این ترتیب با در نظر گرفتن اصول حاکم بر این روش، موارد زیر به عنوان راهکارهایی جهت تجدیدحیات و باززنده سازی بافت قابل ذکر است:
1. تزریق محتوای جدید در کالبد قدیم: این به معنای وارد کردن زندگی و حیات به فضا با تعبیه فعالیت هایی است که در ضمن با روح فضا نیز همخوانی داشته باشند.
2. تاکید بر فرصت های موجود در مکان: منظور استفاده از ظرفيت های مذهبی و فرهنگی قوی این منطقه به عنوان قلب تاریخی – فرهنگی – مذهبی شهر به هنگام احیای دوباره آن است. در این راستا ظرفيت ها و استعدادهای گردشگری و سياحتی بالفعل و بالقوه این بخش از بافت تاريخی نیز می تواند راهگشا باشد.
3. تاکید بر بی زمانی مجموعه از طریق تداوم خاطره های جمعی شهری: خاطره جمعی مردم شيراز نسبت به این بخش از منطقه تاريخی آن را به تکيه گاه هويتی شهر تبدیل کرده است. این موضوع فرصت مناسبی است جهت تبدیل مجموعه به بستر گفتگوی گذشته، حال و آینده.
4. تقویت استخوان بندی کهن مجموعه و فضاهای عمومی آن در ارتباط با کل شهر: به کارگیری روش هایی برای تقویت میدان و خیابان زند به عنوان پیوند دهنده مجموعه
5. تاکید بر ارزش تاریخی و ارزش زیبایی شناختی بافت به هنگام احیا: این موضوع مستلزم حفظ کالبد تاریخی به همراه بهبود محیط شهری، حفظ سازمندی کالبدی به همراه پاسخ به نیازهای معاصر و حفظ تداوم کالبدی- فضایی بافت کهن همراه با خوانایی و سرزندگی است. این مورد می تواند دربرگیرنده حفظ سیما، چهره و پیکره با ارزش بافت برای ارتقای کیفیت و هویت مناظر شهری نیز باشد.
6. ارتقای احساس مسئولیت نسبت به مجموعه در میان مردم شهر: این موضوع موجب حفظ جنبه های مثبت مجموعه و روز آمد کردن ارزش های کهن آن می گردد.
7. باززنده سازی در جهت ساماندهی درک ساکنین شهر از بافت: شهر شیراز را با دو عنصر سمبلیک شناخته می شود، یکی درخت سرو و دیگری معماری سنگی و نقش برجسته ها. این دو مورد از عناصر قوی خاطره ای و آشنایی هستند که تا به امروز همچنان موجب اثرگذاری در آثار خلق شده در این ناحیه اند. به عنوان مثال زیر ازاره ایوان اصلی نارنجستان قوام نقوش تخت جمشید به زبان روز تقلید شده است و یا معماری مسجد عتیق که با الگو گیری از معماری تخت جمشید به صورت سنگی بنا شده است، همچنین درخت سرو که بر بدنه سنگی تخت جمشید نقش زده شده است. از آنجایی که به کارگیری دو عنصر فوق به عنوان عناصر خاطره ای موجب خوانایی سیمای شهر می گردد، جهت برقراری نسبتی میان طراحی و معنای فضا استفاده از آن ها به عنوان منبع الهام برای شبیه سازی از منظره های سنتی، آشنا و خاطره ای در فضاسازی می تواند مفید واقع شود.

نتیجه گیری
با بررسی و کنکاش در بافت قدیم شیراز می توان پی برد که به مرور زمان و به دلیل تمرکز کانون زندگی و سازندگی در بافت نوین، به یک باره بر بافت کهن، گرد فراموشی و ناسپاسی افشانده شده است. باززنده سازی این بخش از شهر به آن چهره و هويت ويژه اي خواهد بخشيد كه علاوه بر استفاده ساكنين، پتانسيل جذب سياح و توريست را از سراسر كشور و فراتر از آن افزايش خواهد داد؛ كه اين خود در رشد و توسعه اجتماعي ـ اقتصادي شهر سهم به سزايي خواهد داشت.
خیابان کریم خان زند و مجموعه کریم خانی نیز بخشی از منطقه تاريخی است که مسائلی از جمله گرايش به ترافيک عبوری در راستای شرقی و غربی در قلب منطقه تاريخی- فرهنگی با احداث زيرگذر، حیات آن را به مخاطره انداخته است. از آنجایی که این قسمت از شهر به طور قطع بیانگر بخش اعظمی از هویت تاریخی و فرهنگی آن است، بنابراین می بایستی روش های نگهداری و احیا آن به طور روشن و سنجیده ارائه گردد. در این میان وجود عناصر ارزشمند تاریخی – فرهنگی واجد هویت، وجود خاطره تاریخی_ مذهبی و عملکرد هویتی و یادمانی ابنیه و فضاهای موجود در این بخش از منطقه تاریخی و نیز وجودستون فقرات و مرکزیت تاریخی بافت قدیم شهر شیراز ( مجموعه زندیه ، بازار و سراهای مهم تجاری ) و همچنین ارزشهای عملکردی بافت به عنوان مرکز مذهبی، فرهنگی- توریستی (گردشگری) شهر به علت وجود بازار و راسته های تجاری موجود در بافت می تواند به عنوان نقاط قوتی در احیا و باز زنده سازی این بخش از بافت تاریخی لحاظ گردد.
باید توجه داشت، در باززنده سازی بافت های کهن شهری، امر مرمت به عنوان یک هدف غایی، نهایی و تمام شده تلقی نمی شود. زیرا مرمت شهری، امری آئینی است که باید به صورت بطئی و پیوسته، در طول زمان و لحظه به لحظه صورت گیرد و در نهایت، آن حیات جمعی که به واسطه امر مرمت شکل می گیرد، مد نظر خواهد بود و از این سبب مرمت شهری امری خواهد بود که رسیدن به نتیجه ای کامل در آن نمی تواند بی مداخله مستقیم و غیر مستقیم شهروندان امکان پذیر باشد. در آخر ذکر این نکته الزامی است که طی باز زنده سازی صحیح و اصولی، ارتقای کمی و کیفی حیات مدنی موجب نهادینه ساختن میراث فرهنگی بافت قدیم به عنوان میراثی همگانی و تبدیل آن به ثروت فرهنگی می گردد. این نوع از مرمت شهری، بازگشتی به خویش برای حرکت به سوی آینده است. آینده ای که حیات شهری با حیات مدنی در هم آمیخته می شود و شهروند به عنوان عضوی فعال در همه امور مربوط به خود و شهر مشارکت و مداخله کرده و در سرنوشت شهر سهیم خواهد بود.
فهرست منابع و ماخذ
1. افسر، کرامت اله. تاریخ بافت قدیمی شیراز، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، 1353.
2. حبیبی، سید محسن؛ ملیحه، مقصودی. مرمت شهری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1381.
3. فلامکی، محمد منصور. سیری در تجارب مرمت شهری، انتشارات وزارت مسکن و شهرسازی، 1357.
4. کریمی، بهمن. راهنمای آثار تاریخی شیراز، تهران، نشر اقبال، 1344.
5. www.wikipedia.org
6. www.eshiraz.ir/zone8

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *