نارفته ره رونده به جایی نمی رسد / ناچار رفته اند ره ،آنگه رسیده اند
تاریخ جبران کوتاهی عمر آدمی است و مقدمۀ حال. اگر تاریخ نتواند مشکلی از حال کند بی فایده و بی حاصل است.
آثار برجای مانده از هر عصر با خود در مدّت هزاران سال ، پاره ای از زمان خود را حمل می کنند.با این نگرش هر اثر با هر موضوعی باز محملی از تاریخ است.به تعبیری تاریخ “آزمایشگاه درس جامعه شناسی” است که در آن آزمایشهایی بامقیاس یک به یک باآثار و نتایج مختلف مورد بررسی قرار می گیرد.اگر از نتایج این آزمایشگاه نتوان در انجام پروژه های آینده بهره جست، تبعاً ملزم به تکرار تجربیات گذشته در این آزمایشگاه پر خرج خواهیم بود.
همانگونه که انجام پروژه های ملی پر هزینه ، ایراد و اشتباه را برنمی تابد و نیاز به مطالعات اولیه و کارشناسانه دارد، بسیاری از طرحهای به ظاهر معمول که در سطح جامعه در حال انجام هستند و با نامهایی چون “فضای سبز” و “بوستان” جای جای شهرمان را اشغال کرده اند نیز از این قاعده تبعیت می کنند.
یک نمونه از این پروژه ها ، طرح بهسازی اراضی عباس آباد با وسعت 550 هکتار است که در تیر ماه سال جاری از یک قسمت از این طرح با نام “بوستان آب وآتش ” پرده برداری شده است.
بوستان حضرت ابراهيم عليه السلام (آب و آتش) ، در شمال مجموعه تفريحي اراضي عباس آباد، در تقاطع خيابان ديدار و بزرگراه آفريقا واقع شده است و داراي چهار برج آتش در محدودهاي از چند آب نما است.
اگرچه این طرح حرکتی قابل توجه و گامی مثبت و رو به جلو در عرصه منظر شهری تلقی شده و در مقام مقایسه با دیگر طرحهای همتای خود هم از عظمت و هم از پیشرفتی شگرف برخوردار است، لکن همین وسعت طرح ذهن منتقد را مشغول به خود می کند به گونه ای که این سئوال پیش می آید که چنین پروژه وسیعی شایسته مطالعات کارشناسی عمیق و دقیقتری نبوده است؟
شاید به نظر برخی مسئولان ، درست بودن مطالعات کارشناسانه یعنی استقبال عمومی مردم از هر نوع فضای سبز احداث شده و کپی عین به عین طرحهای اجرا شدۀ موفق پارکهای اروپا و امریکا بدون هیچ گونه تلاش برای تبدیل به نوع ایرانی خود، حال آنکه شاید اولین مطلبی که همچون گذشته از ذهن طراح و مسئول پروژه وطنی به دور مانده ، عدم تطابق اقلیمی و فرهنگی جزء فضاهای نمونه برداری شده و نیز وحدت رویه طرح است.
گرادیان درون پارک، یک رویکرد منسوخ شده به فضای جمعی در شهر!
شاید حتی با یک مرور کلی بتوان به معضل عدم وجود پارکینگ و خیابان کندروی مناسب برای پذیرش مراجعین که بالتبع باعث سنگینی ترافیک در هنگام پیک عبور و مرور در نواحی چهارراه جهان کودک و بزرگراه حقانی می شود و یا غیر قابل استفاده بودن پارک تا قبل از غروب آفتاب به دلیل در نظر نگرفتن طرح کاشت مناسب و ایجاد سطوح وسیع سنگ و بتن در عرصه پارک و یا به وجود آمدن محیطهای بی دفاع در کناره های غربی بزرگراه مدرس به دلیل دیده نشدن سطوح درخت کاری شده در این نواحی به عنوان جزئی از طرح پارک اشاره کرد ولی این هم نگاه به جزئیات و بی توجّهی به یک نگرش کلی دیگر است.
عرصه های وسیع سنگ و بتن و نامناب بودن طرح کاشت، عدم استقبال از پارک در ساعات گرم روز
نگرشی که در سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای مولّد اصلی همین طرح ها به عنوان یک راهکار مدنظر قرار گرفته، “تبدیل پارک ها از لکّه های سبزپراکنده درون شهر به فضاهای گسترش یافته درون شهر .با این هدف که هر جای شهر یک پتانسیل خاص و یک منظر شهری منفرد است.به جای آنکه انسان را به پارک ببریم ، پارک را درون شهر بگسترانیم.”
با گسترش پارک به درون شهر آبفشانها باید یک مبلمان شهری به حساب آیند نه یک عنصر الحاقی به پارک
در بخشی از این پارک چادري 700 متري برپاست که روي به گرادیانی 370 نفري دارد و بخش آمفي تئاتر اين بوستان را تشکيل مي دهد. هفت پرده داستان حضرت ابراهيم دورتادور اين بوستان قراردارد و نقال در جايگاه که مقابل آمفي تئاتر قرار دارد ، به پرده خواني مشغول مي شود.
این در حالیست که چنین تعاریفی از فضاهای جمعی تقریبا منسوخ شده است.امروزه سازه های چادری پلازاها و محل های تجمع عمومی و پارکینگ ها رامسقف می کنند نه اینکه جای آلاچیق مصفای درون پارک را بگیرند.
در مجاورت این پارک، بوستان “بنادر” با 18000 مترمربع در ضلع شرقي ساختمان بنادر و کشتيراني جمهوري اسلامي قرار دارد که هنوز تکمیل نشده است. قرار است پل 3هزارو 600 متري از مرکز اين بوستان با مسير دوچرخه و کالسکه بدون هيچ مسير تکراري تا پارک طالقاني امتداد یابد.
بنا به گفته “آموزنده”؛ قائم مقام شرکت نوسازي اراضي عباس آباد، اين پل بصورت دوطبقه است که در يک طبقه آن بايد پياده روي کرد و طبقه ديگر آن محل دوچرخه سواري و کالسکه است و حتي امکان اسب سواري دارد. 15هزار مسير پياده رو ، 42 هزار مسير درشکه و دوچرخه، چادرهاي تفريحي و نمايشگاهي از خصوصيات اين بوستان است.
با تعاریف جدید منظر و فضاهای شهری، دیگرکالسکه ها درون شهر حرکت می کنند و نه درون مسیر عابرین پیاده پارک. مجسمه ها و مونومنتال ها درون فضای شهر پراکنده می شوند و نه اینکه بستر مناسب کشت درختان را که به عنوان ریه های شهری عمل می کنند، بارگاه خودنمایی یک مجسمه سوزان فلزی کنند.
فضاي داخلي پارك پس از ورود قصد جلب توجه بيننده به ستونهاي منقوش با مفاهيم اسلامي- حماسي را دارد .ستونهايي كه با تناوب هجمههايي از آتش را براي بيان داستاني برگرفته از تاریخ شعله ور ميسازد و آبي جاري با نماد تطهير كوه در ميان اين داستانها جاري است.
این در حالیست که در نگرشهای نوین منظر، نقاشیهای دیواری و فرفورژه ها و سنگ نبشته ها بر سطح دیوارهای خشک شهر می نشینند تا شهر را از یکنواختی و بی توجهی برهانند، نه اینکه خود دیواری جلوی افق دید به بیکران منتهی به شهر شده و کریدورهای دید را همچون سدی ببندند و در نهایت اینکه :
پارکها به کمک شهر می آیند نه اینکه شهر به کمک پارک!