چکيده
در شهر امروز با فروريزي حصارها هر چند كالبد شهر نسبت به قبل و مرزهاي آن تغيير شكل داده اما نيز هستند كه هنوز نقش خود را به همان سنت گذشته با تعريف امروزي تر ايفا مي كند .اين مكان ها همواره تداعي كننده خاطره جمعي و مبيين هويت مدني شهروندان هستند و از اين جمله اند دروازه هاي شهر، فضاهاي واسطي ميان درون و بيرون كه اولين برخورد مسافران و شهروندان دور از ديار در اين آستانه ها صورت مي پذيرد. دروازه ها در شهرهاي قديمي بعنوان مكانهاي آستانه اي براي عبور و گذار مطرح بودند.
از آن جمله است دروازههاي شيرازو بخصوص دروازه قرآن در تنگه الله اكبر كه سده هاي متواليست كاركرد خود را بعنوان يكي از اصلي ترين آستانه هاي ورود به شهر حفظ كرده و اكنون علاوه بر آن به عنوان نشانه اين شهر در بدو ورود به آن رخ مي نمايد.
اين مقاله مي كوشد در حد بضاعت خود مختصري در مورد جايگاه دروازه قرآن و تنگه الله اكبر در شكل گيري منظرين شهرشيراز تامل كند.بدين ترتيب ابتدا به چگونگي شكلگيري شهر شيراز و دروازه هاي آن سپس جايكاه دروازه قران در شهر شيراز بپردازد.
“اين شهر چند صباحي زود گذر بهره مند از فر شاهان و سالياني ديرپاي نگران دور افتادگي و بي قدرتي خويش بوده است. شيراز را از آن مايه ياد نيست كه خاطرهء دولتهاي پايدار عدالت گستر ما را نكته اي آموزد يا آنكه از سياست هاي بركت آور و نظام اجتماعي دلخواه تر در پيشگاه ما سخني آرد. در ميراث اين شهر از ماديات خبري نيست بلكه همه يكباره معنويت است و هنر. و كجا رواست كه اين اندك مايه كوتهي را كاهنده قدر عزيز بشمريم. ” 1
واژه های کليدی: شيراز ، دروازه های شيراز ، تنگه الله اکبر ، مکانهای آستانه ای
دروازه هاي شهر نقش آستانه و محل گذار بيرون به درون را ايفا مي كردند . بسياري از فعاليتهاي اجتماعي اقتصادي و آييني در كنار آنها شكل مي گرفت .گذرهاي اصلي شهر عموما ” از دروازه اي شروع و به دروازه اي ديگر ختم مي شد. در اين ميان دروازه هايي بسته رو به كدام راه و شهر دارند ارجح از باقي مشابه و معروفتر و پرترددتر مي نمايند.
نخستين ساختار اصلي شكل گيري شهر شيراز به دروره رونق آن در زمان آل بويه در قرن چهارم هجري مربوط مي شود .قبل از اين دوره مسجد جامع عتيق احداث و بازار شهر تا دروازه اصطخر امتداد داشت در زمان آل بويه عناصر شهري در مسير قنات عضدي استقرائ يافتند. بناي باروي شيراز را بر خلاف ديگر شهرها تاكنون حصاري گرد خود نداشت از صممام الدوله ديلمي آل بويه دانسته اند. قطر ديوار در اصل هشت آرنج و طولش به دوازده هزار آرنج مي رسيد و شمار دروازه ها نيز كم از يازده نبود . كه از هشت دروازه به نام هاي اصطخر- شوشتر-فسان-سلم-كوار-مندرودومهندر يادشده است. الگوي ساختار كالبدي و استخوان بندي اصلي شهر خطي-شاخه اي بوده با حصاري دايره اي شكل نيزهندسه آن حكايت از شهري تك مركزي كه رشته اين نوع شهرسازي به نوعي به تمدن هاي پيشين ايران باز مي گردد دارد.
*تصوير از مقاله دروازه هاي قديمي در خاطره جمعي شهر معاصر مهسا شعله ،نشريه هنرهاي معاصر، پاييز 85
در سده هاي بعد نيز با گسترش شهر مركزيت آن كماكان حائز اهميت بوده و نقش خود را در تعيين ساختار شهر حفظ كرده بود. در عصر صفوي محور اصلي شهر گسترش پيدا مي كند و ستون فقراتي در امتداد شمال شرق به جنوب غرب عمود بر محور شرقي غربي كشيده مي شود كه اين شاهراه به سمت دروازه قرآن تنگه الله اكبر و راه اصفهان (پايتخت)است .
طي دوره هاي زندو قاجار استخوان بندي شهر حفظ شده و ايجاد فضاي حكومتي و مردمي در خصوصيات اصلي ساختارگذشته را تغيير ايجاد نمي كند.با بررسي احوال و گزارشات سير تكويني دروازه قرآن را مي بايست در راستاي دروازه اصطخر دوران آل بويه و اتابكان و دروازه اصفهان صفويه به بعد دانست .دوران پس از قاجار با گسترش بيشتر شهر به خصوص به سمت شمال غرب و خيابان كشي در باغستان ها و بافت قديم گرچه بر شهر صورتي جديد حاكم شد ، ساختار قبلي خود را حفظ كرد.
دروازه رو به اصفهان همچون گذشته اما بيشتر ، از توجه خاصي برخوردار مي شود . در امتداد محور اصلي شهر كه از دوازه هاي جنوبي شاه دايي و شاهزاده قاسم شروع و پس از گذشتن از مركز شهر و بازار به روي به بلندي هاي شمال شيراز و تنگه الله اكبر دارد. در اين ميان نقش محيطي و خاطرسازي اين مكان با توجه به موقيت جغرافيايي خاصي كه دارد چنانكه در ادامه اشاره مي شود .
ادوارد جي براون(Edward G.Brown) استاد دانشگاه پمبرگ(Pembroke) در كتابش يكسال ميان ايرانيان(A year beyond Iranian) در مورد نخستين چشم اندازي كه هنگام ورود به شيراز در برابر ديدگانش قرار ميگيرد چنين مي نويسد : ” ناگهان از گوشه ايي پيچيديم و در آن دم – لحظه ايي كه يادش در دلم هركز نخواهد مرد – چشم اندازي در برابر ديدگان شادي زده ام پيدا شد كه نمونه اش را هرگز نديده ام به نقطه ايي رسيديم كه نامش بر همه مشتاقان كلام حافظ آشناست و آن تنگ الله اكبر است، زيرا آنكس كه از اين نقطه ديده به شهر شيراز افكنده از مشاهده آن همه زيبايي چنان به هيجان خواهد آمد كه بي اختيار خواهد گفت : الله اكبر. درست در پيش پاي ما بر دامن دشتي سرسبز و بارور در ميان كوهستانهاي نيم پوشيده در آغوش باغستانهاي سرشار از سروبن هاي سر به فلك كشيده كه درون شاخسارهاي انبوه بي دريغ جلوه فروشي مي كردند.”
“چنان ديده بر اين ديار دوخته و آنقدر محو جمال آن شده بودم كه از چشم اندازهاي ديگر تقريبا چيزي در چشمانم نمي آمد. پايم لذتي گرفته بود كه گفتني نيست چون بعد از آنهمه راه پيمايي هاي خستگي آور سرانجام نگاهم بر آن حقيقتي افتاده بود كه سالها آرزوي زيارتش را در دل داشتم.”
چونان كه در سفرنامه هاي ديگران نيز منقول است و نيز با بررسي وضع موجود در راه رسيدن به شهر پس از گذشتن از بلندي هاي شمالي هنگام عبور از تنگه منظره شهري زيبا و دلفريب در ميان باغهاي خرم و بناهايي آباد در برابر ديدگان قاب گرفته مي شود كه رنج سفر را از تن مسافران بدر و شوق ديدار از زيبايي ها را بيدار مي كند.
در جريان توسعه شهر و از بين رفتن حصار تاريخي در توسعه ها ، گذرهاي اصلي كماكان باقي مانده اند و بجاي حصار شهر و بسياري گذرهاي اصلي ، خيابانها و بلوارها كشيده شدنند وكماكان به عنوان محورهاي ارتباطي بين بافت قديم و جديد شهر عمل ميكنند و از جايگاه ويزه مكاني برخوردارند. بطوري كه بسياري از نقاط در محل دروازههاي ديروز ،فلكه، ميدان و چهارراه ايجاد شده ، در اين ميان دروازه قرآن اصفهان كماكان جايگاه خود را حفظ كرده و با كاركردي افزون بر گذشته با توجه به ساخت و سازهاي اخير اطراف آن(پاركها و تفرجگاههاي شهري) برخوردار شده است.
توجه به اين مسئله ضروريست كه در اين امر ما با فضا روبرو مي شويم نه كالبد و عناصر كالبدي به همراه عناصر تاريخي خاطره ايي خود سازنده فضايي با حس مكاني چون موضوع مورد بحث قرار خواهند گرفت .در عصر ماشين كه سرعت را بهمراه داشته و مردم در سفر در اتاقكي فلزي مبحوسند حظهايي از گذشته از ما دريغ شده كه از آنجمله اند ادراك مستقيم محسوسات در طي طريق سفرتا رسيدن به مقصد ، اما هنوز هم هستند آناني كه بعد از گذشتن از تنگه الله اكبر و نظر به شهر شعر و عرفان و خرمي هايش زبان به مدح آفريننده زيبايي مي گشايند و زير لب الله اكبر زمزمه مي كنند.
نتيجه
معاني نمادين محيط مصنوع و عناصر نمادين آندر هر يك از تمدن هاي بشري گوياي معنايست كه از محيط به ذهن انسان متبادر نموده است و بالنتيجه بر ادراك او از محيط و بر رفتارش در محيط تاثير گذاشته و در نهايت فرهنگ او را شكل داده است . حال اگر اين عناصر شاخص ، همچون دروازه ورود به شهر با عناصر محيطي و منظري چونان چشم انداز و نحوء ديد ، سير حركت بسوي مقصد و ارتباط بين آن دو همراه شود حس مكاني خاص در خاطره شهروندان و مسافران بر حسب تجربه عبور شان بهمراه خواهد داشت كه دروازه قرآن شيراز در تنگه الله اكبر از آن جمله است.
منابع:
آربری.ا.ج “شيراز مهد شعر و عرفان” ترجمه منوچهر کاشف. بنگاه ترجمه و نشر کتاب .تهران 1346
نصر. طاهره”معماری و شهر سازی شيراز در دوره پهلوی” نشر روزنه کار 1383
افسر کرامت الله”نظری اجمالی به شهرنشينی و شهرسازی در ايران” به کوشش محمد کيانی،تهران 1635
مقله “دروازه های قديم در خاطره جمعی شهر معاصر ريشه يابی رشته خاطره ای”مهسا شعله.نشريه هنرهای معاصر پاييز 85