شوش
شوش وامدار میراثی کهن است.
آپادانای شوش
” به این کشور نیایید، نه دشمن، نه خشکسالی، نه دروغ.” با رنگ بر دیوار اتاقک نگهبانی کاخ آپادانا، که مثل دکه ی روزنامه فروشی است، نوشته اند.
ورودی مجموعه در یکی از اضلاع میدانی به نام یا زهرا قرار دارد که آن قدر با مجموعه ی تاریخی مجاورش غریبه است که حتی نمی توان نام وصله بر آن نهاد.کاخ آپادانا به دستور داریوش بزرگ، پادشاه هخامنشی، در حدود سال های 521-516 ق.م بر بقایای معماری ایلامی بنا نهاده شده است. کاخ شامل قسمت های مختلفی از جمله تالار بارعام، دروازه، کاخ پذیرایی، ایوان های ستون دار و سه حیاط مرکزی است.
برای این مجموعه مانند هر بنای تاریخی دیگری صحبت های زیادی می توان کرد، اما آنچه بیش از همه ارزشمند می نماید ایوان است. ایوان از ابداعات هخامنشیان می باشد که در معماری و باغسازی از آن دوره تا به امروز بسیار تاثیر گذار بوده است؛ به گونه ای که محور باغ ها در امتداد ایوان ها شکل می یافته اند. ایوان به عنوان یک عنصر معماری که منظره ی گزیده ای را کادر می کند، به دلیل جهت و ارتفاعش در قیاس با پنجره موفق تر عمل می کند و ارتباط بین توده و فضا را برقرار می کند و این گونه است که معماری از منظر و چشم انداز متاثر می شود.
قرار گرفتن آپادانا بر تپه این دید را قوی تر برقرار می کند.
ویژگی دیگر این مجموعه وجود سه حیاط مرکزی است که باز هم معماری در ارتباط با منظر گزینش شده ای، این بار در داخل، شکل می گیرد.
آجر فرش 50 در 50 حیاط از هخامنشی تا به امروز باقی مانده است.
قدمت آپادانای شوش 8 سال بیشتر از تخت جمشید است.
شهر پانزدهم شهری است که پانزده بار تخریب شده است.
قلعه ای که دمورگان، سرپرست تیم باستان شناسی، دستور ساخت آن را می دهد و گریشمن ساختش را ادامه می دهد.
تالار 72 ستونه
تخت شاه و آکس ورودی کاخ عمود بر محور ایوان( احتمالا در امتداد محور اصلی یک باغ)
تاریخ در گود حفاری فرانسوی ها فرو غلتیده است.
قرار گیری بنا بر روی تپه برای تسلط بر دید و منظر
مقبره دانیال نبی
در نزدیکی کاخ آپادانا مقبره ی دانیال نبی واقع است که مردم سخت بدان اعتقاد دارند تا حدی که در روز بازدید که مصادف بود با عید غدیر خم جمعیت تا به حدی بود که به سختی می شد به ضریح دست سایید.
سه گانه ی مهری این جا هم صادق است؛ سه گانه ای که سخت با منظر عجین شده است.
زیگورات چغازنبیل
در بیابانی سخت تنها زیگوراتی ایلامی سر را نیمه از خاک بیرون آورده است.همرنگ خاک است چرا که از همین خاک است.گنبد نیلی آسمان در برش گرفته است.
در دور دست روستایی به چشم می خورد. پیرمردی الاغش را می چرخاند. آیا پیرمرد هرگز به این فکرکرده است که زیر ریشه ی علفی که الاغش می خورد شاید مجسمه ی الهه ای خفته باشد؟
اگر راهنمای صبورش نمی بود هرگز نمی شد بهترین مسیر بازدید را حدس زد. شاید راهنمایی بصری اگر می بود و یا تک عناصری هدفمند که آدمی را به دنبال خود می کشاند، این همه سردرگمی نمی ماند.
روی برخی از آجرفرش ها ردپای کودک انسان و گربه سانان به چشم می خورد؛ این سوال پیش می آید که آیا اتفاقی بوده است یا قصه ای پشت آن است؟
آنچه روی آجرها نگاشته اند به نفرین نامه می ماند.
موقعیت قرارگیری سایت در بیابان و محدودیت های امکان حفاظت آن دلیل اصلی محدودیت کاوش هاست. اما آیا در گذشته نیز چنین بوده است؟ در کتیبه ای که از آشور بانی پال، پادشاه آشوری، باقی مانده است آمده است که ” من جنگل ها، دشت ها، رود ها و بیشه ها را پشت سر گذاشتم تا به اینجا رسیدم و زیگورات را نابود کردم.” هر چند امروز از آنها خبری نیست اما دلیل مکان یابی آن را به دست می دهد.
هر چند حرف برای گفتن بسیار است اما با اشاره ای ظریف سخن به پایان می رسد که در مشاهده این آثار آنچه از درک جزییات ارزشمند تر است، قطعی است که آدمی با زندگی روزمره ی خود برقرار می کند و لحظه ای به خود می اندیشد …
"دانلود فایل های پیوست مطلب" ----------------------------------------------------------------------------------------- گزارش سفر علمی- پژوهشی خوزستان – قسمت سوم (204.3 KB)      تعداد دانلود: 1      زمان آخرین دانلود: چهارشنبه, 2 آوریل 2014 ------------------------------------------------------------------------------------------