چکیده:
نوش آباد از کهنترین شهر های خطه کویر فلات مرکزی ایران است. این شهر از توابع بخش مرکزی شهرستان آران و بیدگل در استان اصفهان به شمار می رود که در فاصله 7.5 کیلومتری از شهر تاریخی کاشان قرار گرفته است.
این شهر کویری 31 هکتار بافت تاریخی را در بر می گیرد که قدمت آن به دوران ساسانی می رسد. از جمله این اماکن تاریخی خانه ای است در پس کوچه های باریک نوش آباد که به تازگی توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان به ثبت رسیده است. این خانه بر گرفته از الگوی معماری بومی مناطق گرم و خشک می باشد و حیاط مرکزی که در آن قرار دارد منظر اصلی آن را تشکیل می دهد.آنچه که نوش آباد را برجسته نموده وجود معماری دستکن با وسعتی است که نظیر آن در دیگر محوطه های باستانی ایران دیده نشده است. علاوه بر این محوطه تاریخی زیرزمینی، بافت و خانه های قدیمی این شهر سخن بسیار برای گفتن دارد که در سطور زیر به توصیف و تحلیل کالبد و روح یکی از آنها می پردازیم.
در حال گذر از کوچه های کاهگلی و ساباط ها وقتی که واژه شهر را ملموس تر از همیشه در ذهنمان معنی می کردیم به نمای قرمز رنگ خانه ای برخوردیم که به گفته ساکنین آن تقلیدی از نمای خانه های ابیانه می باشد. گویا رنگ قرمز خاک ابیانه که نماد سیمای آن روستای معروف است مورد پسند ساکنین نوش آباد قرار گرفته و آن ها با رنگ کردن نمای کاه گلی خانه های خود سعی در تصویرسازی آن در شهر خود دارند.
01
وارد دالان تاریکی شدیم. این دالان ورودی خانه عامری ها بود. ورودی که بنا بر دلایل اقلیمی و محرمیت کاملاً غیر مستقیم طراحی شده بود و با چرخش 90 درجه ما را به سمت حریم درونی خانه هدایت می کرد. بعد از تیرگی، عناصر چشم آشنای حیاط سنتی ایرانی از جمله حوض آب، کاج بلند و خنکای فواره ای که کنار آن می شد روح را طراوتی دوباره و هر روز داد، خود نمایی می کرد. حوض با شکل مربع که گوشه های آن به صورت یک ربع دایره بریده شده بود با فواره ای در وسط، در فضای میانی دو باغچه مربع شکل قرار گرفته بود. باغچه هایی که البته کفشان از خاک عریان بود و به دلیل خشکی منطقه فقط بوته ها و درختچه هایی در آن کاشت می شد و اثری از چمن نبود. درخت کاج بلند قدیمی در وسط یکی از باغچه ها خود نمایی می کرد که به همراه بوته گل رزی که در کنار آن قرار داشت منظره حیاط را زیباتر کرده بود. پوشش کف حیاط آجر ختایی بود که در تناسب کامل با رنگ نمای داخلی بود. امروزه فقدان این ظرایف ما را به گمشدگانی در  حفره های بی هویت شهر تبدیل نموده است و ما بار دیگر به راستی این جمله را ستودیم که خانه باید خانه باشد.
سکوهای آجری در دل جداره های حیاط و سایه بان قوسی شکل که بر فرازش بود دقایقی استراحتگاهمان شد. علاوه بر آنها دو تخت چوبی در دو گوشه حیاط نیز برای استفاده از هوای مطبوع آن در نظر گرفته شده بود. در بعضی از اتاق های منزل زندگی هنوز برقرار بود.

02

 ضلع جنوبی حیاط که اتاق های تابستان نشین را دربر می گرفت، پنجره ها و درهای وسیع جهت بهره بردن از خرده اقلیم معتدل حیاط مرکزی را داشت. از پشت در پیرزن مهربانی، که ساکن خانه بود با لهجه شیرین یزدی به ما خوش آمد گفت و با آب گوارایی از ما پذیرایی کرد.
در این قسمت از حیاط ایوانی نیز در جلوی اتاق ها تعبیه شده بود که می توانست در عصر تابستان پذیرای ساکنین خانه باشد. در دو سوی آن دو قطعه چوب استوانه ای به حالت افقی و البته به صورت طبیعی با حفظ زواید و شاخک ها در دیوار کوبیده شده بود. در زیرزمین این اتاق ها نیز فضایی برای استفاده در ظهر گرم تابستان در نظر گرفته شده بود که خنکای دلچسبی را علی رغم گرمای طاقت فرسای بیرون به ارمغان می آورد.
فضای زمستان نشین با پنجره های تنگ تر و کوچکتر در سمت مقابل دیده می شد که کاملاً از تابش آفتاب در طول روز بهره می برد. فضایی در دل زمین نیز در زیر اتاق ها در نظر گرفته شده بود که مکانی گرم را در دل زمستان سرد برای ساکنین فراهم خواهد کرد. با وجود سرمای این منطقه در فصل زمستان، آنچه از ظاهر اتاق ها و پنجره های قسمت زمستان نشین به نظر می آمد، سالها ست که متروکه شده و موریانه تمام پنجره های چوبی آن را خورده بود.
از نکات برجسته و قابل تأمل اشکالی بود که بر دیوارها نقش بسته بودند. در مرکز قاب نماهای قوسی فرو رفته دیوارها (قسمت فوقانی سکوهای آجری) دایره هایی با رنگ قرمز و حاشیه سفید نقاشی شده بود. ساکنین معتقد بودند که این اشکال تقلیدی از نمای خانه های ابیانه است. از دیگر نقش های تزیینی می توان به قسمت تحتانی دیوارهای ورودی (تا ارتفاع 1 متری از کف) اشاره نمود که نقش های برگ مانند و بدوی روی آنها دیده می شد.
03
04

برای وارد شدن به صحن حیاط از ورودی دیگر خانه باید از تعدادی پله آجری که به صورت دو سویه و مقابل هم در اتصال با ایوان بود می گذشتیم. نحوه اتصال این پله های آجری با بنا و نحوه قرارگیری شان تداعی کننده پله های برخی از بناها و کاخ های ساسانی و هخامنشی بود. درست در نقطه ای که پله ها به آخر می رسید در چوبی آغاز می شد که با شیارهای باریک و میخ های برجسته و کوبه فلزی اش همچون دیگر عناصر چشم آشنا بود.
از در چوبی که خارج می شدیم دربی در مجاورت آن دیده می شد که محل عبور چارپایان به اصطبلی بود که در مجاورت خانه قرار داشت. البته از ظاهر اصطبل این طور به نظر می امد که آن هم مانند قسمت زمستان نشین سال هاست که متروکه شده و خرابه ای بیش از آن به جای نمانده بود. در گوشه اصطبل تنور پخت نانی دیده می شد که تبدیل به انبار شده بود.

05

نتیجه گیری:
در گذر از نوش آباد حال و هوای شهر های کویری در نظرمان زنده شد. کویری با آفتاب داغ در روزهای گرم تابستان و سرمای خشک در شب های سرد زمستان . کویری یک رنگ با خاک که گویا خلوص خود را این گونه نمایش می داد. خانه های اقلیمی مناسب ترین مکان برای تامین آسایش ساکنین این کویر بود که نمونه ای از آن را در معماری بومی خانه عامری ها بررسی کردیم. حریم داخل خانه با اتاق هایی اطراف حیاط مرکزی کاملاً حفظ شده بود و درختان همراه حوض و فواره وسط آن خرده اقلیم مطلوبی را برای ساکنین به ارمغان داشت. گویا با این تمهیدات می شد در دل این کویر سخت به آسایش به زندگی ادامه داد و طبیعت را در کنار زندگی احساس کرد نه مانعی برای زندگی.

06

پلان همکف

07

پلان زیرزمین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *