Jeld
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت / با من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام من دیوانه زدند (حافظ)
از روزی که برای اولین بار با  Manzar.wsبه عنوان خواننده آشنا شدم و سپس اولین گزارش خود را ارائه دادم تا روزی که قرعه سردبیری به نام من افتاد و فرصتی ناچیز داشتم برای جمع کردن نشریه … و تا امروز که دوره خود را با یک شماره اضافه به پایان می برم، فاصله زیادی نیست. در این زمان تجربیاتی کسب کردم و دوستانی یافتم ماندگار. گاه احساس می کردم که کار آسان تر از آنست که پیشتر می اندیشیدم و گاه از گره ای در کار بی تاب می گشتم.
اما به لطف پروردگار و با همکاری دوستانی خوب از سه دانشگاه، این دوره را در آستانه سومین سال نشریه به پایان رساندیم. امید که لحظات پس از این برایمان عید شکوفایی و پیشرفت باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *