Jeld
تهران، شهر چنارها … ولیعصر، خیابان خاطره ها…
اکثر ما از اساتید خود قصه پایه ریزی این خیابان منظرین شهر را شنیده ایم که چگونه همگان به احداث راهی عریض و طولانی در میان تپه های بایر تهران به سمت ییلاقات شمال شهر می خندیدند. امروز پس از گذشت 80 سال این خیابان محله های سر راهش را مثل دانه های بی ربطی به نخ کشیده و بهم وصل کرده، آنچنان که تصور شهر بدون آن غیر ممکن است. خیابان ولیعصر امروز یک مکان با هویت برای شهروندان است که مطابق تعریف مکان، یک پا بر زمین و یک سر در اذهان مردم دارد. به جز بستر طبیعی وکالبد دست ساز انسان، لایه لایه تاریخ و خاطره آنست که با گذر زمان و رفتار آدمی آنرا به شکل امروزش در آورده است. اما در شهر ما بی توجهی به این میراث شهری از سالهای پیش آغاز شده و همچنان ادامه دارد:
ظرفیت طبیعی آن هنگامی نادیده گرفته شد که پای درختان نازنینش را با سنگ و سیمان زنجیر کردند کسی صدای هشدارکارشناسان محیط زیست را نشنید تا اینکه 10 سال بعد قامت مرده و پوک شده شان در زیر سنگینی برف شکست ! پنج سال پیش وقتی تردد به صدا و سیما آنچنان مهم شد که شهردار وقت تصمیم به تعریض خیابان گرفت، تنها دیوار گوشتی دانشجویان به دور این تندیسهای زنده، آنها را از خطر نابودی نجات داد!
در زمینه کالبد مصنوع، در ولیعصر هم مثل تمامی شهر، بلندمرتبه سازیهای افسار گسیخته پرده آبی آسمان و پهنه کبود البرز را درنوردید و هنگامیکه می شد با نظر اهالی فن وهنر، پروژه بهسازی پیاده رو را، به حرکتی ماندنی وکاری جاودان تبدیل کرد، در یک حرکت نمایشی و سریع حال وهوای دهها محله متفاوت و گاها متناقض، زیر قطعه سیمانهای پیش ساخته رنگی، همچون کاغذ کادویی سبز و قرمز دفن شد !!!
نفس درختانی که خاطره خش خش پاییزی برگهایشان ما را به پدرها و مادرها و آنها را به نسل قبل از خودشان پیوند می دهد به شماره افتاده، ستیغ دماوند سالهاست که پشت دیوارها جا مانده و حالا همسایگی و بافت محله های این خیابان هم درخطر است : متاسفانه به تازگی در تصمیمی غیر کارشناسی برای یکطرفه شدن این گذر شهر ، باید نابودی همه جانبه تعریف ولیعصر را شاهد باشیم.
چگونه باید برای یک مدیر ترافیک توضیح داد که حیات بدنه تجاری این شاهراه بی فروغ شده؟ دیگر آن ویترینهای پرزرق وبرق مثل همیشه تماشاچی ندارد، معجون فروشی پارک ساعی بی مشتری مانده؟… تردد مسافربرها از کوچه های باریک اطراف، امان ساکنان قدیمی را بریده؟ تا آنجا که عزم ترک محله های پدری خود را کرده اند؟…اما از طرفی همین طرح ارزش زمینها را نیز تنزل داده…و تمامی اینها یعنی تغییر در بافت مسکونی، تغییر درکاربریهای بدنه، تغییر سریع و ناخواسته هویت محله ها، و این یعنی بی هویتی…
با چنین روندی بیم آن می رود که از خیابان ولیعصر جز نامی باقی نماند و البته نمی توان انتظار داشت که مسوولان به اهمیت ثابت باقی ماندن نام مکان واقف باشند. پهلوی به مصدق و مصدق به ولیعصر تغییر کرد. در سالهای آینده …ولیعصر به چه؟!….
….
یازده هزار چنار ولیعصر در اغما …
ترافیک سنگین ولیعصر در اولین روز اجرای طرح تردد…
تجمع کسبه خیابان ولیعصر مقابل شورای شهر…
زنجیره انسانی به طول 17 کیلومتر در بلند ترین خیابان خاورمیانه …
چند تیتر اول از روزنامه های این روزها لازم است تا بتوان ادعا کرد درمدیریت وبرنامه ریزی برای ستون فقرات پایتخت جای معماران منظر خالی است؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *