با نگاهي به گذشته به اين مهم پي خواهيم برد كه گذشتگان ما پيوند عميقي با آسمان داشته اند در بسياري از افسانه ها و داستان هاي قديمي صحبت از تاثير ستارگان در سرنوشت افراد است. اعتقاد و باور مردم باستان به قلم زدن سرنوشت آنان توسط ستارگان بخشي از فرهنگ و هويت جمعي ما محسوب مي شود. در دنياي امروز شب هاي پر ستاره آسمان جاي خود را به نور افكن هاي آسمان خراش ها داده است و نور اتومبيل هاي در حال حركت در اتوبان ها جايگزين شهاب باران ها شده است. سفر به كوير و گذراندن دقايقي همراه با سكوت به دور از هياهو و نورانيت شهر ها، باعث شد كه بار ديگر اين منظر فراموش شده كوير را به ياد آورم، اين نگارش توصيفي است از زيبايي هاي فراموش شده كوير و به ياد آوردن مضاميني از زيبايي، همچون تاريكي كه امروز مطرود است.
خورشيد آرام آرام بار و بنديل خود را ميبندد تا براي ساعاتي گرماي دل انگيز و روشنايي خود را با سردي و تاريكي جابجا كند تا آنهائيكه از گرماي طاقت فرسا و نور آن عاصي شده بودند براي ساعاتي از نور ماه و سوسوي ستارگان و صداي خش و خش خارها و وز وز حشرات و زوزه گرگها و شغالها و … شب كوير را هم تجربه كنند . در دنياي امروزيه اديسون ها، هرگز مجالي براي ديدن و لمس زيبايي هاي اين پهنه وسيع از زيبايي و شكوه و قدرت خداوند وجود ندارد و اين تجربه اي است كه تنها رصد گران امروزي به عشق ديدن و لمس آن كيلومترها از خانه و كاشانه خود فاصله مي گيرند تا بتوانند آن چه را كه ابوريحان ها از پنجره اتاق خود مشاهده مي كردند را ببينند .
غروب خورشيد در كوير وصف ناپذير و رويائي است كسانيكه غروب خورشيد در كوير را از زواياي گوناگون و مكانهاي مختلف به نظاره نشسته باشند ميدانند كه اين دقايق و ساعات تكرار ناشندني است و رنگ دلنواز و اشعه هاي در حال افول خورشيد زيبا و لطيف و عميق است. بايد در موقعيت اين منظره باشي تا درك كني كه غروب خورشيد در كوير چقدر زيبا و غريب است …
غربتي كه ساعاتي بعد آنچنان در اعماق كوير حس ميشود كه همه موجودات براي طلوع دوباره خورشيد وگرماي آن لحظه شماري مي كنند.
01
در تمامي باور ها از تاريكي به نام ظلم و از روشني به خوبي ياد مي شود غافل از اين كه تاريكي معناي روشني است و بدون ظلمت شب هاي كوير و به دور از آلودگي هاي نوري شهرها و روستاها هرگز امكان ديدن اين شاهكار آفرينش در پهنه آسمان وجود نخواهد داشت . بله،” آلودگي نوري” اين اصطلاحي است كه رصدگران دلباخته زيبايي هاي آسمان كوير، به نور، به الكتريسيته، به تكنولوژي امروز دنيا نسبت مي دهند و براي بازگشت به گذشته و گرفتن سهم خود از زيبايي و سكوت كوير هيجان و سكوت و آرامش و دلهره و اتفاقات پرمخاطره كوير را با جان و دل پذيرا مي شوند. انسان وقتي در زير آسمان شب كوير قدم ميزند، گويي در عالمي ديگر است. كوير، كسي را كه يك بار افسونش شده باشد، هرگز رها نخواهد كرد. در اين عالم تاريكي چيزهايي نمايان مي شود كه ما هيچگاه نمي توانيم آن را در جاي ديگر بيابيم. گاهي رد شدن يك شهاب از دل آسمان چنان نوري را در انسان ها روشن مي كند كه هرگز در روشني صبح اتفاق نخواهد افتاد. همه چيز در شب هاي كوير رنگ و بويي ديگر دارد. حسي از خلا در زير بمباران ستارگان آسمان كه هريك با سوسوي خويش حرفي تازه براي گفتن دارند. ساكت ترين سكوت دنيا، سكوتي كه در كوير نهفته است، سكوتي عميق است كه در تمام وجودش نهفته است. جالب اينجاست كه اين سكوت هيچگاه شكستني نيست و هيچ موجودي جرات اين را ندارد كه اين سكوت را بشكند. اگر در كوير مي خواهي زندگي كني ناگزيري كه تو نيز غرق اين سكوت شوي ، و لب بدوزي و كلامي بر زبان نياري، كه اين خاصيت كوير است. در تاريكي شب هاي كوير تنها تو هستي و آسمان و خدا به دور از تمامي دغدغه هاي دنياي مدرن به مشابه بودن در يك فضاي مقدس، با هر قدم بر روي شن هاي كوير حس مي كني كه خدا نيز با تو قدم ميزند. در سكوت بي همتاي كوير با تمام وجود عطش شنيدن را حس مي كني هميشه احساس مي كنم كه خدا نيز كوير را بيشتر دوست دارد، زيرا در شلوغي و هياهوي دنياي امروزي بشر هيچگاه حرف او به گوش ما نمي رسد و اين سكوت فرصت خوبي است كه گفته هاي او را كه در جاي ديگري نمي توان شنيد، بشنويم. واي كه چه حسي است اين حس زيبا. حس قدم برداشتن و گذاشتن در سينه كوير و شنيدن خاموش ترين و بلندترين صداي دنيا.
خوبي بدون بدي معنا ندارد. سفيدي در سياهي ديده مي شود و زيبايي و تلالو و درخشش ستارگان تنها در ظلمت شبهاي كوير. بايد دل را به كوير زد و در عمق تاريكي نفوذ كرد تا روح آزاد گردد. قلب به تپش افتد و فكر مبرا از هر تنشي جريان يابد. تا خدا ديده شود هستي لمس شود. ديدگان باز شود و انسان آزاد شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *