مقدمه
اين شرح بي نهايت که از زلف يار گفتند/حرفيست از هزاران کاندر عبارت آمد.
اين نوشتار که به جستجوي رد پاي باغ ايراني در اشعار حافظ مي پردازد، مشتمل بر دو بخش است:

بخش اول به بررسي ويژگي هاي شعر حافظ به صورت کلي و شيوه هاي مختلفي که او کلمه باغ را مورد استفاده قرار داده (از نظر لغوي) مي پردازد. بخش دوم ساير فضاهاي بيروني از ديدگاه حافظ، عناصر سازنده باغ و رابطه آنها با حواس انسان و تغيير فصول را معرفي مي کند. در پايان فهرست کامل ابياتي که در آنها موضوعات مورد بحث بيان شده، به پيوست ارائه مي شود.

 شعر حافظ، اوج غزل فارسي:
کس چو حافظ نگشاد از رخ انديشه نقاب/تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
شعر حافظ آيينه تمام نماي روح و عقيده و نگاه او به انسان و جهان و طبيعت و ماوراي طبيعت است. در اين چند نکته ترديدي وجود ندارد که او:
مسلماني معتقد و راسخ در علم است؛ چه علم را به معناي ايمان بگيريم و چه به معناي معارف و دانش هاي گوناگون به خصوص معارف ديني و علوم قرآني. ايمان حافظ آميزه اي از معنويت و رهيافت شريعت- طريقت- حقيقت است.
طبعي حساس در برابر زيبايي و ظرافت و ناز و نوازش هاي زندگي دارد. او زهد را فقط در مناعت نفس و طهارت روح مي داند نه در رياضت کشي هاي بيمارگونه و رهبانيت هايي که با ريا آميخته است.
هنر حافظ، هنر براي هنر و دنيوي مفرط نيست. هنرش هنر قدسي است. اما از آن وحدت وجودي هاي غرق در سکر مثل بايزيد و حلاج نيست. انديشه هاي توحيدي او صريح تر و افزون تر از بعضي از مضمون پردازي هاي وحدت وجودي اوست. او علاوه بر طريقت، بيش و پيش از آن اهل شريعت است و با انتقادهاي هوشيارانه از سالکان هر دو جوياي حقيقت و هر سه را يکسان و به اعتدال دوست دارد. او طريقت را راه مي داند و نه هدف.
براي شعرشان و اصالت مستقل قايل است. او غزل ها و ابيات غير عرفاني نيز دارد. ديوان او مثل ديوان شيخ محمود شبستري سراپا عرفاني نيست، اما بينش عرفاني و حکمت ذوقي او بر شعرش پرتو افکنده است. او براي زيبايي هاي دنيوي و شعر و سخن و سخنوري و ظرايف لفظي و صنايع ادبي اصالت قايل است.
مقام شعري و هنري اش شامخ تر از مقام عرفاني صرف اوست. او شاعر عارف است نه عارف شاعر. حافظ بهترين شعر را عرفاني ترين شعر نمي داند. او غزل فارسي را به اوج خود رسانده نه عرفان اسلامي- ايراني را. براي او لطف طبع و سخن گفتن دري اصل است.

 وجوه امتياز و عظمت شعر حافظ

  1. اسطوره سازي
  2. سخنوري و صنعتگري
  3. انديشه مندي و فلسفه ورزي
  4. رندي
  5. فضل و فرهنگ و مقام علمي
  6. عرفان و اخلاق
  7. انقلاب در غزل
  8. تاويل پذيري
  9. مضمون گرايي و معني گرايي

نخستين وجه امتياز و اهميت هنري حافظ در اسطوره سازي اوست، در آفريدن عوالم و احوال و اشياء و اشخاصي که نه واقعي اند، نه غير واقعي، بلکه فرا واقعي اند. موجودات نمونه واري که شعرش را جاودانه مي کنند. پير مغان (از ترکيب پير طريقت و پير مي فروش)، دير مغان (از ترکيب خانقاه و خرابات)، مي (با سه چهره در هم تنيده ادبي، عرفاني و انگوري)، رند (از ترکيب انسان کامل صوفيه و گداي راه نشين درد نوش يک لاقبا)، مغ بچه و شاهد و ساقي و زاهد و صوفي و صومعه و خانقاه و مسجد و خرابات. حتي جام و ساغر و لعل و مشک و گوهر و نافه و باد صباي شعر او هم ابعاد اساطيري دارد. رنگ ها و بو ها، طعم ها،ديدني ها، گفتني ها و شنيدني هاي ديوان حافظ با دنياي خارج تفاوت دارد. نه اينکه مخالف با آن باشد، بلکه آرماني تر، مثالي تر و ابدي تر است. او از همه وجوه زندگي اسطوره مي سازد و ما از وراي منشور معجزه نماي شعر او زندگي مان را رنگين تر و زيستني تر، شادي هاي مان را ماندگارتر، اندوه مان را سبک تر و آرزوهامان را برآمدني تر مي يابيم.

کمتر شاعري قواعد بلاغي را اينقدر طبيعي و نامحسوس در شعر خود به کار برده است. شعر او مالامال از ايهام و تشبيهات بديع و کامل است. يکي از اضلاع مهم سخنوري حافظ سلامت نحو در جملات شعر اوست. جملات او تا آنجا که مقدور است از جاي خود جابجا نمي شود. به همين دليل بيشتر اشعار او رديف فعلي دارد نه رديف اسمي.
حافظ غزل عارفانه مولانا و غزل عاشقانه سعدي را پيوند مي زند. اما تنها به اين اکتفا نمي کند. او ابيات غزل را استقلال مي دهد. منظور از انقلاب او در غزل همين است که به ميزان بسيار زيادي تحت تاثير سوره هاي قرآن است. او اولين شاعري است که نسبت به حجم شعرش تک بيت هاي درخشان و خوش مضمون دارد، يعني ابيات غزلش مستقل و پر مضمون هستند.
شعر حافظ مثل تمام هنرهاي راستين عميق و چند وجهي است و قابليت تفسيرها و تعبيرهاي چندگانه دارد. مثل لبخند ژوکوند يا مجسمه مشهور بودا. شعر حافظ بسيار تاويل پذير است. باده هاي او را هم مي توان به انگوري تعبير کرد و هم به عرفاني. حتي بعضي از شعرهاي او که اينک و از بيرون عارفانه مي نمايد در اصل و با توجه به شان نزولش در مدح امير و اميرزاده اي بوده است. علت اصلي اينکه به ديوان او تفال مي زنند همين تاويل پذيري است.
وجه امتياز مهم ديگر حافظ در تلقي اوست از شعر. شعراي فارسي به يک تعبير قديمي به دو دسته لفظ گرا و معني گرا تقسيم مي شوند اما تقسيم بندي ديگري نيز مطرح است و آن تقسيم شاعران به مضمون پرداز و معني پرداز است. فرق مضمون با معني اين است که مضمون عبارتست از معني جزيي منکي به مناسبات لفظي و رايج در سنت شعر و با موجودات و روابط شعري سروکار دارد. معني عبارتست از فکر و فرهنگي که لزوماً شاعرانه نيست ولي در شعر بيان مي شود. به عبارت ديگر ما به ازاء آن فقط در عالم تخيل و مجازي شعر و سخن نيست بلکه ما به ازاء غير شعري هم دارد و راه به زندگي مي برد. عظمت هنري حافظ اين است که در عين رعايت لفظ، جانب معني را فرو نگذاشته بلکه مقدم داشته است. به جرأت مي توان گفت که جهان شعري هيچ شاعر ايراني به اندازه حافظ، زنده، مرتبط با واقعيات و آکنده از نازک انديشي هاي روانشناختي و تنوع تجربه نيست.

 باغ به روايت حافظ:
 باغ در معناي بهشت
آن زمان که “آدم” بهشت را گم مي کند، لذت بازگشت به اصل و ريشه و تعالي او در بهشتي که متعلق به اوست، همواره او را براي به تصوير کشيدن تصور گمشده اش مي کشاند و انسان رانده شده با تصوري که از باغ و حياط و درختان ميوه و غرفه هاي بهشتي در ذهن و ذات و درونش- به عنوان تنها يادگار او از لحظات شادماني و متنعم شدن در نزد پروردگار مهربان- شکل گرفته او را به احداث صورتي ازخانه بهشتي اش ترغيب مي کند و او بر روي زمين باغي آسماني مي آفريند؛ به سان آنچه در اعماق وجودش مي شناسد.
درختاني با سايه هاي بلند و دلنشين به خرمي و شادماني طبيعت که صداي حرکت باد در لابه لاي شاخ و برگ شان صفابخش دل است.
گل هاي معطر و هزار رنگ با ترکيبي موزون و زيبا که بوي بهشت خدا را مي دهند و هر آينه انسان را سرمست مي کنند.
چشمه هاي روان که از چهار سو در زير پاي او جاري شده اند با آبشره ها و آبگردان ها و جوشگاه هايي که آدمي را تا عمق خود فرو مي برد و فواره هايي که در تلألو نور خورشيد همچون مرواريدي مي درخشند و آبي که در مصاف سينه کبکي ها به بازي بالا و پائين مي روند.
ميوه هاي فراوان و رنگي و خوشبو از هر نوع براي تمام فصول سال، که تا کنار دست او پائين مي آيد.
ديوارها و چينه هايي که گرداگرد باغ را به استواري محصور کرده و از چشم نامحرمان در امان داشته و تاج گستر درختان بر فراز آن لبخند تبسمي است که به رهگذران خسته مي زند.
عمارت ورودي با سايه روشن هاي ديوار مشبکي که منظر خيال انگيز پرديس زمين را در برابر چشم ناظرين قبل از ورود به تماشا گذاشته است و درهاي منقوش به تصاوير بهشتي از درخت و حوري پُر است و کوبه هاي مزين آن که صداي به خدمت طلبيدن خادمان است.
کوشکي در طبقات و چشم انداز عالي در مرکز و بالاي باغ و مشرف بر همه باغ براي زندگي در سايه روشن رنگ، فضا و معماري و هندسه اي بديع، متين و الهام بخش براي آرامش براي ساکنان و تخت هايي براي نشستن و نظاره صنعت پروردگار و معرفت کبرياي او.
و آواي روح نواز هَزاران که تسبيح حضرت احديت را زمزمه مي کنند.
… و ذوق و احساس پاک ايراني در اوج نظم و تناسب، تعادل طبيعي جماد و نبات و حيوان و انسان را به تصوير مي کشد.

بزرگترين آرزوي ازلي و ايده آل ذهني بشر زندگي در بهشت است که در طول تاريخ دوام يافته و هر تمدني متناسب با فرهنگ خود به آن عينيت بخشيده است. از لحظه اي که انسان به زمين خاکي فرستاده شد، همواره در حسرت بهشت موعود بود. از اين رو بخشي از تلاش وي در طول تاريخ به يافتن پاسخي براي اين آرزو معطوف گشت. در طي اين مسير تجسم و تحليل به کمک انسان آمد تا بهشتي زميني براي خود بسازد و اميد به بهشت موعود را در دل خود حفظ کند. در اقليم ايران باغ با آب روان و سايه خنک درختانش پناهگاهي در برابر غبار و گرماي بيابان پيرامون خود پديد مي آورد و در فرش و مينياتور ايراني و اشعار فارسي به بهشت روي زمين تشبيه شده است. حافظ نيز در غزليات خود تعابير باغ جنان و باغ خلد را در معناي بهشت به کار برده است.
ورنه با سعي و عمل باغ جنان اين همه نيست/دولت آن است که بي خون دل آيد به کنار
دفتر نسرين و گل را زينت اوراق بود/شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد

باغ در معناي جهان
باغ در فرهنگ ايراني فضايي متعين به شمار مي رود که تصوير کلي کيهان را در خود منعکس مي کند. عده از صاحب نظران چهار صفه باغ ايراني را نماد چهار عنصر تشکيل دهنده جهان؛ آب و باد و خاک و آتش؛ مي دانند. از ديدگاه آنها همانطور كه جهان به چهار بخش تقسيم شده و چهار عنصر اصلي منشاء پيدايش جهان مي‌باشد، پس باغ‌ نيز با تقسيم ‌بندي چهارتايي خود در حقيقت باغ‌ نمادي از عالم يا جهان كوچك گشته است.
در غزليات حافظ نيز جهان چندين بار به باغ (يا کلمات مترادف با آن) تشبيه شده است.
هر که غارتگري باد خزاني دانست/مي بياور که ننازد به گل باغ جهان
در سايه تو بلبل باغ جهان شدم/اي گلبن جوان بر دولت بخور که من
به دست مردم چشم از رخ تو گل چيدن/مراد دل ز تماشاي باغ عالم چيست

باغ نظر
باغ به عنوان فضاي منفي در معماري ايراني نظر عقل را به ذات، به ساحت باطني مستتر در فضاي مثبت متوجه مي کند. فضاي خالي تيرگي را از ماده مي زدايد و آن را در برابر نور الهي شفاف مي سازد و به روح اجازه تنفس و انبساط مي دهد. باغ ايراني فضايي تفکر برانگيز است.
اين معني از باغ در اشعار حافظ به صور گوناگوني به کار رفته است. علاوه بر اين او در چند مورد تمام جهان قابل رويت توسط انسان را به باغ تشبيه کرده است که در اين موارد مي توان گفت که او از اين تعابير و تعبير باغ جهان معناي تقريباً مشابهي را اراده کرده است. (باغ ديده، حديقه بينش، گلشن چشم)
چمن آراي جهان خوشتر ازاين غنچه نیست/جان فداي دهنش باد که در باغ نظر
که هرگل کزغمش بشکفت محنت بارمي آورد/من آن شکل صنوبر را ز باغ ديده برکندم
سر چرا بر من دلخسته گران مي داري/چون تويي نرگس باغ نظراي چشم وچراغ

باغ در معناي عارض ساقي
در ادبيات فارسي روي معشوق بارها به باغ تشبيه شده است. وجه شبه در اين موارد زيبايي و آراستگي است.
ز باغ عارض ساقي هزار لاله برآيد/چو آفتاب مي از مشرق پياله برآيد
چون شيشه هاي ديده ما پر گلاب کن/بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
چيست طاووس که در باغ نعيم افتادست/زلف مشکين تو در گلشن فردوس عذار

باغ در معناي فضاي عيش و تفرج
شعر و ادب و هنرهاي تزييني ايران در طول تاريخ هميشه سرشار از علاقه و احترام به طبيعت است. باغ ايراني نه تنها جايي امن و آرام است، بلکه جايي است براي تفکر آرام يا مذاکرات فلسفي، جايي است که روح خسته آدمي مي تواند تازه شود و آرامش يابد و منظرهاي تازه بر او مکشوف گردد.
ساقي کجاست گو سبب انتظار چيست/خوشتر ز عيش و صحبت و باغ و بهار چيست
که تا چو بلبل بيدل کنم علاج دماغ/سحر به بوي گلستان دمي شدم در باغ
ز جام وصل مي نوشم ز باغ عيش گل چينم/گرم از دست برخيزد که با دلدار بنشينم
تا خواجه مي خورد به غزل هاي پهلوي/مرغان باغ قافيه سنجند و بذله گوي

در کل با بررسي ديدگاه حافظ در مورد باغ نمي توان اين پنج معنا را از هم جدا دانست. باغ حافظ فضايي است ايده آل، زيبا و کاملاً آراسته که ياد آور بهشت موعود است، فضايي است که کليتي از جهان هستي را در خود منعکس مي کند و فضايي است که در عين اينکه نياز ما را براي تفريح و تفرج برآورده مي کند، نظر ما را به باطن معطوف مي دارد و شاکله حقيقي ما را مخاطب قرار مي دهد.

"دانلود فایل های پیوست مطلب"
-----------------------------------------------------------------------------------------
Icon of باغ ايراني در شعر حافظ – قسمت اول باغ ايراني در شعر حافظ – قسمت اول (77.9 KB)
       تعداد دانلود: 10
       زمان آخرین دانلود: دوشنبه, 28 آگوست 2017
------------------------------------------------------------------------------------------

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *