چکیده:
ارج و منزلت آب در آیین و تفکرات ایران باستان محدود به حسرت و دشواری دسترسی به آن در خشکبوم نمی‌باشد چرا که اگر نقش معنوی و سمبلیک بر آن قائل نباشیم نقش پررنگی که از آن بر منظر باغ‌های نواحی معتدل با  در دسترس داشتن آب بیشتر زده شده است قابل توجیه نمی‌باشد. با وجود این نباید از ذهن به دور داشت که بخش وسیعی از اراضی ایران زمین واقع در خشکبوم آن است که مشکل کم‌آبی و کارکردهای عملکردی حیاتی آب در آن، می‌تواند عامل اولیه مهمی برای تقدس آن بوده باشد که به تدریج و به دنبال تسری اعتقادات دینی، آئینی تا سرحدات خطّه ایران باستان که مناطق معتدل را نیز شامل می‌گشته، تبدیل به عنصری معنوی و غیرقابل تفکیک از زیبایی‌شناسی باغ ایرانی شده است. با ورود اسلام و با وجود شالوده‌شکنی اعتقادی به دلیل محترم و آیه شمرده شدن طبیعت و عناصر منظر طبیعی تقدس آب دوچندان شده در پی نزدیک‌تر شدن هرچه بیشتر باغ ایرانی به فضای آرمانی جدید (بهشت قرآنی) و ارائه گردیدن الگوی دقیقی از آب‌های بهشتی در قرآن کریم، به تدریج تبدیل به سمبل و نمادی از آنچه که وصف آن گذشته است می‌گردد.

کلمات کلیدی: خشکبوم، فضای آرمانی، امر مقدس، خاطره نوستالژیک، اشراق، آناهیتا

مقدمه:
آب به عنوان اصلی‌ترین عنصر منظره‌پرداز باغ ایرانی باری بس فراتر از تأمین شرایط آسایشی بر دوش دارد و منزلت معنوی آن تا حدی است که با وجود مشکلات دسترسی به آن در اکثر نواحی ایران زمین حضوری نمادین ـ که متناقض با اصل پرهیز از بیهودگی معماری ایرانی است ـ از آن به نمایش گذارده شده است و هر کجا که آب بیشتری در دسترس بوده نقش پررنگ‌تری از آن بر منظر باغ ایرانی زده شده است. اینها فقط درآمدی بر دلایل رد عملکردی بودن صرف آب در باغ ایرانی می‌باشد.

طرح مسئله
در گامی فراتر گذاردن از بررسی تک‌بعدی کارکردهای حیاتی آب و رسیدن به کنه وجودی علت حضور آن در باغ ایرانی سعی در مطالعه هویت و تقدس آب، مجرد از نمونه باغ‌ها گردیده است. با بررسی جایگاه آب در تفکر ایران باستان، پی‌بردن به شأن آن در بنیاد فرهنگ باستانی دشوار نمی‌باشد، شأنی آنچنان والا که حتی در ترتیب خلقت جهان آب را در مقامی برتر و مقدم‌تر از زمین داخل در گردونه هستی می‌نماید و مصونیت زمین و زمینیان از شرّ ازلی اهریمن را از آن می‌پندارد. همچنین با مطالعه در تعاریف وابسته به آب در توضیحات باغ بهشت قرآنی، سعی در مقایسه و پیدا کردن اشتراکات معنایی در تعاریف و تلقی از این عنصر حیاتی در دو دوره پیش و پس از اسلام گردیده است.

فرضیه
تقدس پرقوت‌ترین علت حضور آب در باغ ایرانی، به مانند هر امر قدسی دیگر ابتدائاً ریشه در کارکردهای حیاتی آن در زندگی بشر داشته است. با وجود سهل‌تر شدن رفع نیازهای اولیه در روزگاران بعد و کمرنگ‌تر شدن عوامل پایه‌ای شکل دهنده تقدس آن، به جهت عمق معنویتی که کسب کرده است بعد معنایی باغ ایرانی را بارور می‌سازد. پس از توضیحات مکرر قرآنی از باغ بهشت و نهرهای جاری در آن، باغ ایرانی به دنبال ارائه تصویر مثالی نزدیک‌تری به واقعیت باغ بهشت جدید بوده، آب موجود در آن با شکلی تمثیلی که از نهرها و چشمه‌سارهای بهشتی به خود می‌گیرد بعد سمبلیک قوی‌تری می‌یابد. پس جایگاه آب در باغ ایرانی پیش از اسلام بیشتر مبتنی بر بعد معنوی بوده است تا سمبولیک و بعد سمبولیک آب در باغ ایرانی اسلامی قوت بیشتری نسبت به بعد معنوی آن دارد.
01

جایگاه آب در طبیعت مثالی بهشت باستانی
هنر ایرانی یکی از والاترین نمونه‌هایی است که در آن، خلق طبیعت مثالی به مدد قوه‌ی خیالی، هنر تصویری را در مسیر تجربه دینی قرار می‌دهد. [ناطقی‌فر، 1384: 40]
هنرمند ایرانی موجودات طبیعی را “مظهر” می‌داند و جویای رازی است که در پس کثرات عالم متجلی است. درست بر خلاف هنرمند یونانی که می‌کوشد دنیایی شبیه دنیای محسوس بسازد و آنچه می‌آفریند به درجه بداعتی که دارد تقدس می‌یابد.
هنرمند ایرانی برای تجلی مکشوفات شهودی خود همواره نیازمند یک جغرافیای مثالی بوده است با صفای بهشتی در پرده‌ای از نقش کوهساران و آب‌های آسمانی با نشو و نمو گیاهانی جاودانه که پیوند صورت و معنا را در سیر از آئین مزدا تا به اسلام به وجهی رازآمیز و ملکوتی در برگرفته باشد. [ناطقی‌فر، 1384]
“پئیری دزه” یا “پردیس” جغرافیایی مثالی و خاطره‌ای نوستالژیک از فضای لطیف و اثیری باغ بهشتی می‌باشد که بی‌واسطه‌ترین عامل وصل آن به عالم بالا آبی است که چون گوهری در میان باغ در راسته‌ای طولانی با پرسپکتیوی تشدید شده جاری گردانیده شده است، به واسطه ذات پاکیزه و شفافی که دارد و در پی اسطوره‌ها و تقدسی که با خود در فرهنگ اساطیری باستانی ایران به یدک می‌کشد (وام‌دار نطفه زرتشت و فرّ کیانی است و نگاهبانی چون آناهیتا دارد،…) مقدس‌ترین عنصر طبیعت مثالی باغ ایرانی را شکل می‌دهد. و به مانند دیگر عناصر باغ ایرانی نماینده نیست بلکه غایت و هدف است. شکل تنزل یافته عنصر کمالی خود که در عالم بالا در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته باشد نیست، هرچه هست همان است و بس و دست بشر برخلاف دیگر عناصر باغ ایرانی کمترین دخالتی در خلق آن ندارد، چه به واسطه نزول از بالا که نشانه رحمت است و چه به واسطه ایفای نقش به مثابه نور قدسی فلسفه اشراق در باغ ایرانی ـ با توجه به تشابه نسبت شفافیت و پاکی آب به محیط اطراف با نسبت نور اشراقی به جهل و تاریکی همچنین با توجه به این که نگاه کردن به آن، با شکلی که در باغ ایرانی به خود گرفته است، موجب تفکر شهودی و سیر و سلوک در عوالم و گذر از مراتب وجودی و اتصال به “نورالانوار” است ـ موجب غنای بعد معنوی باغ ایرانی می‌شود.
تشبیه به نور نزدیک‌ترین تشبیهی است که تفکر ایرانی برای تجلی امر قدسی می‌یابد. [ناطقی‌فر، 1384: 39]
به دلیل عدم ارائه الگوی مشخصی به مانند بهشت قرآنی، که هنرمند باغ ساز ایرانی را در پی شبیه‌سازی باغ خود به شکل کمالی آن، از بعد سمبلیک بهره‌مند گرداند بعد معنوی آب حضور یافته در باغ، در مقام پراهمیت‌تری جای می‌گیرد.
توجیه نقش پررنگ و محوری آب در باغ‌های اقلیم معتدل شمال و کوهستانی غرب که حسرت آب در آنها بی‌معناست تنها با نقش معنایی توأم با قدسيت آن در ذهن ایرانی میسر است. [منصوری، 1384]
هر چند که نباید وضعیت اقلیمی بخش وسیعی از اراضی واقع در خشکبوم ایران، مشکل کم‌آبی و کارکردهای عملکردی حیاتی آب را که می‌تواند عامل اولیه تأثیرگذاری در تقدس آن بوده باشد و بعدها به دنبال تسری آن تا سرحدات ایران زمین و حتی فراتر از آن که مناطق معتدل را نیز شامل می‌شده است نادیده انگاشته شود.
آب در فرهنگ اساطیری ایران باستان به چنان تقدسی نائل می‌گردد که در اسطوره آفرینش بلافاصله پس از آسمان و مقدم بر زمین خلق شده، نگهبان مخلوقات اهورایی و عامل مصونیت “گاو یکتا آفرید” ـ لقب نخستین جاندار که در روز ازل بر کنار آبی ایستاده بود ـ از هجوم ازلی اهریمن و نتیجتاً عامل بقای نسل می‌باشد. [قرشی، 1380]
بدیهی است بکار گرفتن آب در تضمین مصونیت باغ از گزند اهریمن شاهدی دیگر بر ادعای بعد معنوی آن در باغ ایرانی است.
زبیایی باغ در تفسیر سنتی هنرمند باغ ساز ایرانی به مثابه امر قدسی و هم پیوند با خیر و فایده محلول حضور آب در فضاست. براین اساس هنرمند باغساز ایرانی نمی‌تواند باغ را بدون آب که بهره‌ای معنوی و آسمانی است زیبا به شمار آورد. [منصوری، 1384: 61]

اسطوره آناهیتا
آناهیتا ایزد بانوی نگاهبان آب و تصور اصلی مادینه‌ی هستی در روایت دینی ایران باستان بوده است. از هیچ ایزدی در اوستا و آئین‌ زرتشت به اندازه آناهیتا با گرمی و دلبستگی یاد نمی‌شود. آناهیتا دوشیزه رودها، تجسم رودی توانگر و افسانه‌ای بیرون از اندازه طبیعی، تبلور آب مقدس و همه رودهاست.
آناهیتا بسیار پیش‌تر از آئین مزدیسنا در چهارچوب اعتقادی ایرانیان به تخت می‌نشیند و با این که کنار گذاردن آن در آئین زرتشت ناشدنی است خود او همواره به مانند ایزدی انتزاعی و نیرومند جلوه می‌نماید.
در یشت 5 اوستا با نهایت عظمتی که می‌شد با نسبت دادن صفات زمینی به عنصری ماورایی داشت به تصوری مشخص از آناهیتا ـ برخلاف دیگر ایزدان باستان ـ پرداخته شده است: “آناهیتا دختر جوان بسیار برومندی است، راست بالا و توانا، با بازوان سپید به ستبری شانة اسب‌ها،…، فزاینده گله و رمه است. هزار دریاچه دارد و هزار رود و هر کدام از این رودها سراسر هفت کشور روی زمین را سیراب می‌کند.” [رجبی، 1375: 160]
بدیهی است عنصر منظری آب با وجود داشتن پشتیبانی در شأن آناهیتا که وام‌دار فره زرتشت است و اردشیر کاخش را بنا به خواست او بنا می‌نهد و در برابر بلایای اهریمنی از او مصونیت می‌طلبد، عنصری ماورایی در بهشت زمینی اوستایی و عامل تفسیر باغ به مثابه مکان مقدس می‌باشد. چنین آبی با بعد معنوی خود، باغ ایرانی را سیراب می‌نماید.

جایگاه آب در طبیعت مثالی بهشت قرآنی
با ورود اسلام و شالوده‌شکنی اعتقادی ایرانیان، به دلیل محترم و آیه شمرده شدن طبیعت و عناصر منظری، دگرگونی بنیادینی در منظره‌پردازی باغ ایرانی صورت نگرفت و عنصر آب که در تعالیم جدید نماد بهشت، پاکی و مبارکی، عامل تذکر و زمینه‌ساز ارتباط با معبود معرفی شده بود، در باغ ایرانی اسلامی نیز با نقشی به غایت محوری به حیات خود ادامه داد.
در قرآن  هر بار که تصویری از باغ بهشت وصف می‌‌گردد، سخن از نهرها و چشمه‌سارهای بهشتی می‌رود و الگویی دقیق ارائه می‌گردد. به عنوان نمونه تنها به اشاره‌ای کلی به نهرهای چهارگانه جاری در زیر “غرفه‌های بهشتی” بسنده نمی‌شود، بلکه ویژگی‌های دقیق آن شامل محتویات (آب زلال، شیر، شراب، عسل) و جهت جریان (به چهار طرف و از زیر عرش تا بی‌نهایت) عیناً منظره‌پردازی می‌گردد.
باغ ایرانی هم که همواره فضایی آرمانی و جغرافیایی مثالی از باغ بهشت بوده است در پی نزدیک‌تر شدن هرچه بیشتر به فضای آرمانی جدید (بهشت قرآنی) شکل سمبولیک به خود گرفته، جوی‌ها، چشمه‌سارها و حوض‌های آن دیگر تمثیلی می‌شوند از شکل برتر خود در عالم بالا.

نهرهای بهشتی
زیباترین توصیف بهشت با به کاربردن ترکیب “جنات تجری من تحتها الانهار” حاصل شده است که نقطه عطف تصویر بهشتی و به معنی باغ‌هایی است که دائماً از زیر درختان و قصرهای آن جوی‌های آب جاری است. [انصاری و محمودی‌نژاد، 1386]
جریان آب در راسته‌ای طولانی و نمادین در باغ، که در تناقض با اصل پرهیز از بیهودگی معماری ایرانی است و با دشواری در دسترسی به آن در اکثر نقاط ایران زمین قابل توجیه نمی‌باشد، همچنین حرکت آب به چهار جهت باغ، مجرد از حضور اولیه این ارکان در باغ کهن ایرانی، با الگویی که از نهرهای جاری و چهارگانه بهشتی (سوره محمد آیه 15) در قرآن ارائه گردیده است، بعد سمبولیک قوی‌تری به خود می‌گیرد.

چشمه‌های بهشتی
چشمه‌های آب جاری از جمله توصیف زیبایی باغ بهشتی است که در دنیای مادی به عنوان منشأ حیات و احداث باغ بهشتی مادی، مهم‌ترین اصل به شمار می‌رود و در قرآن کریم نیز دوبار از معجزه حضرت موسی (ع) در جاری کردن دوازده چشمه آب یاد شده است. [انصاری و محمودی‌نژاد، 1386: 44]
به درون زمین بردن آب در باغ ایرانی و جاری کردن دوباره آن از مکان‌هایی خاص تمثیلی از چشمه‌های بهشتی است.

آبشارهای بهشتی
در آیه 30 و 31 سوره واقعه به دنبال تصویرسازی منظر باغ بهشت به سایه گسترده درختان با ترنم آبشارها اشاره شده است. در باغ ایرانی با بهره‌گیری از اختلاف سطح و ایجاد آبشارهای که کف آنها از تخته سنگی با “تراش سینه کبکی” تشکیل شده موج‌های زیبا و ترنم دلنشین آبشارهای بهشتی یادآوری می‌شده است. [انصاری و محمودی‌نژاد، 1386]

حوض‌های بهشتی
کلمه کوثر در آیه “انا اعطیناک الکوثر” (سوره کوثر، آیه 1) را به معنای نهری در بهشت و “حوض خاص رسول خدا (ص) در بهشت” یا “صحرای محشر” دانسته‌اند. چنانچه نهر یا حوض کوثر بنا به بعضی روایات، از زیر عرش جریان دارد و مبدأ و نهایت آن بی‌پایان و نامحدود است و هر کس به اندازه ظرفیت ذهن صاف و پاکش از آن دریافت و بهره‌ای دارد. [انصاری و محمودی‌نژاد، 1386: 45]
جاری شدن آب از حوض زیر عمارت به سمت استخر مقابل خود، سپس جریان آن به سمتی نامتناهی که حسی است ناشی از عمق تشدید شده در اثر محور عمیق باغ ایرانی با ردیفی کشیده از درختان همیشه سبز ریتم‌دار در دو طرف و جوی آبی کشیده در میان، تصویر بهشتی کوثر را به ذهن متبادر می‌کند.

نتیجه گیری:
حیات بشری از ابتدا به آب و  عناصر طبیعی پیرامون آن وابسته بوده است بنابراین همیشه سرپناه خویش را در نزدیکی چشمه‌ها، رودخانه‌ها و برکه‌ها بنا نهاده است. [جوادی و بستار، 1383: 22]
به تدریج معنا و قدسیتی تام بر آن قائل می‌شود که نمود آن در افسانه‌های آب، آفرینش جهان و الهه آناهیتا متجلی می‌گردد. چنین معنایی است که زمینه‌ساز طرح آب به عنوان عنصر معنوی صحنه باغ ایرانی شده است. [منصوری، 1384: 60]
نقش معنوی آب که بر پرده‌ی چشم‌انداز بی‌کران باغ ایرانی، با کشیدگی محور طولی و عمقی به عمد تشدید شده قرار می‌گیرد، کارکردهای عملکردی حیاتی‌اش را که قابل توجیه با چنین نمایش منظری نمی‌باشد در درجه نازل‌تری از اهمیت قرار می‌دهد.
باغ ایرانی همواره طبیعت و جغرافیای مثالی باغ بهشت (اوستایی ـ قرآنی) و درصدد ارائة الگویی از خاطره‌ی نوستالژیک فضای لطیف و اثیری آن بوده است. آبی که در اصلی‌ترین محور باغ به قاب گرفته می‌شود، چه به واسطه نزول از بالا (با توجه به شأن بالا نسبت به پائین در تفکر ایرانی) و ذات طهور خود پاک و پاک کننده، و چه به  واسطه معنا و قدیستی که در دوره‌های مختلف بر آن قائل گردیده است در جهت به منصه ابراز گذرادن بعد معنوی خود، در باغ ایرانی حضور می‌یابد. به دلیل عدم  ارائه الگوی مشخصی از آن در بهشت اوستایی، جنبه‌ی سمبولیک‌اش محدود به حضوری نمادین در طولانی‌ترین و محوری‌ترین جهت باغ و در خدمت به بعد معنوی و تقویت آن می‌باشد. در تعالیم اسلامی با آیه و منبع شناخت شمرده شدن عناصر طبیعی، تقدس آب اهمیتی دوچندان می‌یابد و به دنبال ارائه الگوی مشخصی از آب‌های بهشتی در منظر قرآنی در تلاش به نزدیک‌تر شدن هرچه بیشتر باغ ایرانی به فضای آرمانی جدید، آب حضور یافته در آن، دیگر به دلیل این که بعد سمبولیک به خود گرفته و نمادی از آنچه که وصف آن گذشته، گردیده است مورد اهمیت قرار می‌گیرد.

منابع:
رجبی، پرویز. 1375. جشن‌های ایرانی. نشر فرزین. تهران.
قرشی، امان‌الله. 1380. آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی. نشر هرمس. تهران.
انصاری، مجتبی. محمودی‌نژاد، هادی. 1386. باغ ایرانی تمثیلی از بهشت در مجله هنرهای زیبا. شماره 29
جوادی، شهره. بستار، عفت. 1383. عناصر منظر در هنر ساسانی در مجله باغ نظر. شماره 2
منصوری، سیدامیر. 1384. درآمدی بر زیبایی‌شناسی باغ ایرانی در مجله باغ نظر. شماره 3
ناطقی‌فر، فاطمه. 1384. طبیعت مثالی در هنر ایرانی در کتاب تخصصی هنرهای تجسمی (خیال). کتاب دوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *