مقدمه
ادموند بیکن بر این اعتقاد است که ساختن شهر یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری است که شکل آن همواره شاخص شناخت بی رحم درجه تمدن بشر بوده و خواهد بود. او مجموعه تصمیمات مردم ساکن آن شهر را تعیین کننده شکل آن می داند و به نظر او در شرایط خاص، حاصل تاثیر این تصمیمات در یکدیگر قدرتی است چنان روشن و شکیل که به زاده شدن شهری اصیل می انجامد.
بیکن در بخشی از کتاب «طراحی شهرها» به عنوان «شهر حاصل عملی ارادی» بر این تصور که شهرها یک جور حادثه عظیم اند که خارج از اختیار و اراده انسان رخ داده و صرفاً از قانونی تغییر ناپذیر تبعیت می کنند، خط بطلال کشید.
به همین قیاس می توان گفت که منظر شهری نیز به عنوان یک شاخص و نماد درجه و کیفیت تمدن و روحیات جمعی هر ملت و قومی حاصل تصمیمات و تصورات مردم آن شهر است و منظر شهری حاصل عمل ارادی و نه محصول اتفاقی یا خارج از حیطه قوانین و قواعد انسان فهم است.
با وجود اینکه امروزه دیگر بر تصور «خارج از اراده انسانی بودن شهر» پافشاری نمی شود و تقریباً همگان با نظر بیکن هم عقیده اند، اما هنوز تصور دیگری با قوت و قدرت پابرجاست و آن تحلیل و تفسیر شهر و منظر شهری بدون توجه به انسان هم به عنوان سازنده آن و هم به عنوان ادراک کننده آن است.
دیدگاه های مختلف در ماهیت منظر شهری
به طور خلاصه سه نظریه مورد «حالت وجودی» کیفیت منظر شهری مطرح می باشد:
- تلقی کیفیت منظر شهری به مثابه صفتی که ذاتی محیط کالبد شهر بوده و مستقل از انسان به عنوان ناظر و مدرک وجود دارد.
- تلقی کیفیت منظر شهری به مثابه مقوله ای کاملاً ذهنی و سلیقه ای که توسط ناظر ساخته می شود و هیچ گونه رابطی به ساختار و خصوصیت محیط کالبدی ندارد.
- تلقی کیفیت منظر شهری به مثابه «پدیدار» (فنومن) با رویدادی که در جریان داد و ستد میان خصوصیات کالبدی و محسوس محیط از یک سو و الگوها، نمادهای فرهنگی و توانایی های ذهنی فرد ناظر از سوی دیگر شکل می گیرد. در این تلقی پدیدار شناسانه، مفهوم منظر شهری، مفهومی قابل تفسیر و تاویل است.
دو تلقی اول امروزه با بررسی های عمیق فلسفی و مطالعات نحوه ادراک انسان از فضای مصنوع مورد تردید واقع شده اند و عموم صاحب نظران بر وجود رابطه ای تعاملی و دو طرفه بین انسان و محیط مصنوع اتفاق نظر دارند.
به عنوان مثال کریستیان نوربری شولتز بر اساس حضور عمیق انسان در فهم فضا و وجود یک رابطه سه گانه بین انسان با فضای هستی و فضای مصنوع، شهر را مورد تفسیر قرار می دهد.
در این نگاه انسان موجودی متفکر است که سعی می نماید با شرایطی که محیط فراروی او قرار می دهد، آنرا معنی دار سازد. انسانی که پا به فضای هستی می گذارد، در آن تفکر نموده و با درک آن به آفرینش فضا یا قوام بخشیدن به فضای هستی می پردازد.
از نظر شولتز می توان دو مرحله برای روند ساختن بوسیله انسان ترسیم نمود. مرحله نخست «درک» او از فضای هستی است و مرحله دوم ساختن او بر اساس ادراک و درک از فضای هستی است.
بعد از مرحله ساختن، کالبد مصنوع نیز بر ادراک ذهنی انسان تأثیر می گذارد و این دور، تعامل انسان و محیط را به وجود می آورد. به این ترتیب، منظر شهر برآيند مجموعه ادراكات محسوس و ذهنيت انسان از محيط شهری است. در ابتدا ادراكات محسوس نتيجه تاثير كليت عواملي كه حواس انسان را متاثر مي سازد، به دست می آیند. در مرحله بعد شناخت محسوس از محيط در تركيبي مادي – معنوي با ذهنيت و خاطرات افراد موجودي جديد خلق مي كند كه منظر نام دارد.
ادراك منظر شهري
در نخستين گام، ادراک منظر شهری ادراكي محسوس است كه موجب لذت، نشاط، آزردگي، ترس و ساير واكنش هاي حسي آدمي مي شود. در حقيقت عمده ترين اثر كيفيت سيماي شهر در محدوده اين گروه از واكنش هاي روحي به ظهور مي رسد. ادراكات محسوس از منظر شهر، تنها در زمينه عناصر بصري نبوده، بلكه سر و صداي محيط، بو و ساير عوامل تاثير گذار بر حواس انساني نيز در شكل دهي به آن ايفاي نقش مي كنند.
از سوي ديگر منظر به داده هاي محسوس جهان اطراف ما خلاصه نمي شود. بلكه پيوسته در ارتباط با ذهنيت ناظر، تشخص مي يابد؛ ذهنيتي كه بيش از يك نگاه بصري معمولي است، یعنی در منظر شهری نگاه به شهر و محیط شهری، نه فقط به وسیله چشم سر، بلکه به همراه «چشم دل» یا «چشم ذهن» صورت می گیرد و ترکیبی از این دو نگاه است. از اين رو بررسي منظرين غير از ريخت شناسي محيط به شمار مي آيد.
ذهن انسان تصویر ذهنی شهر را بر مبنای تاثیرات حسی، تجربیات و خاطرات شخصی، قضاوت زیبایی شناسی تجربیات جمعی و گروهی و خاطرات جمعی، حوادث تاریخی و چارچوب فرهنگی ارزش ها و آرمان ها و ایده آل ها شکل می دهد، که به منظر شکل می دهد و هم در منظر شکل می گیرد. زیرا خلق معنا فرآیندی منفعل نیست که ذهن اطلاعات حسی را دریافت کند و آنها را بر اساس قوانین تداعی معانی به هم متصل کند. بلکه فرآیندی فعال و خلاق است. در این فرآیند عین و ذهن یک واحد را تشکیل می دهند و ذهن جهانی را که در فرآیند ادراک حس می کند، می آفریند، یعنی معنا هم شامل موارد واقعیت مادی (محسوس) و هم زاده ذهن شناساست.
منظر شهري نیز در آغاز امري عيني است كه به واسطه كيفيت ظهور عوامل فيزيكي محيط موجوديت مي يابد. لكن تدريجاٌ و بواسطه حضور در شرايط تاريخي و تكرار شدن در مقابل گروه انسان هاي ادراك كننده آن، واجد نوعي وجود ذهني گشته و به عنصر مشترك پيوند دهنده افراد جامعه بدل مي گردد. منظر در اين حالت موجودي عيني – ذهني است كه در هر دو عالم واقع و ذهن داراي موجوديتي است كه قطع هيچ يك از آنها مقدور نيست.
به تعبیر راپاپورت؛ «منظر شهری کلیتی است که حتی پس از ترک محیط نیز در خاطر انسان می ماند، حاصل تعامل میان انسان (ناظر) و محیط اوست؛ ارتباط متقابل شخص و مکان … منظر شهر مجموعه ای از گشتالت هاست. وقتی کلیتی ذهنی می شود که به آن معنایی استوار داده شود که از ظرفیت فرهنگی یا منطقه ای اقتباس شده است. منظر شهری در واقع کلیت به هم پیوسته ای از نمادها و نشانه هاست که به مفاهیم، ارزش ها، معانی و چیزهایی شبیه به آن واقعیت می بخشد.»
ویژگی اصلی مفهوم منظر شهری آن است که به عنوان یک پدیده «عینی – ذهنی» انسانی – کالبدی و یک ساختار اجتماعی – فضایی مطرح می گردد؛ به عبارت دیگر منظر شهری، پدیداری است که تنها از طریق تجربه انسانی و در تعامل میان انسان و محیط آشکار می شود. این مفهوم از مفهوم فضایی و سه بعدی کالبد فراتر رفته و با لحاظ گردیدن، بعد «معنا» یک تحول چارچوبی از پارادیم «فضا» به پارادیم «مکان» دانست. اگر گفته کریستن نوربرگ شوانتز را که «مکان فضایی است که معنایی بدان افزده شده باشد و وظیفه معماری متجسد نمودن معناست بپذیریم، در این صورت وظیفه طراحانی را که در صدد خلق «منظر شهری» باشند، باید جستجو و کشف معانی تاریخی، طبیعی، فرهنگی در محیط شهری و عینیت بخشیدن به آنها در قالب های کالبدی و بصری تعریف نمود.
در مجموع باید گفت: موضوع منظر شهري مقوله ای دو بعدي به شمار مي رود: از يك سو به مولفه هاي محسوس (و عمدتاٌ بصري) سازنده فضا مي پردازد و از سوي ديگر به شرايط ذهني فضا شامل ابعاد تاريخي، خاطره اي، هويتي و امثال آنها نظر مي كند.
منابع:
– مبحث سیما و منظر شهری، طرح پژوهشي تدوين راهبردهاي ساماندهي نواحي اطراف ايستگاه هاي مترو. پژوهشكده نظر. 1381.
– دکتر سید امیر منصوری، جزوه درس منظر شهری، گروه معماری منظر، پردیس هنر های زیبا، دانشگاه تهران.
– مجله آبادی، شماره 53 ویژه نامه منظر شهری.