مقدمه :
جهان درحال حرکت بسمت فازی است که طراحی منظر بعنوان هنری جامع تشخیص داده میشود.
3 دلیل برای آن وجود  دارد:
وجود یک نظم متعادل ظریف ازطبیعت تابیوسفر،با یک لفافه تولیدکننده ازگیاهان، که توسط فعالیتهای انسان مختل شده، و به نظر میرسد که فقط اعمال زور خودش است که میتواند بقاء مطمئن و متعادل آن را بحال اول برگرداند.
این اعمال فشار ابتدا برای اکوسیستم که بیشتر به بازگشتن قلمرو موثر حیوانات  برای زیست پایدار نامیده می شد.
سرنوشت بشر به بیش از قلمرو حیوانات بالا رفت، او محیط اطرافش را خلق کرد که یک پروژه در طبیعت با ایده صریح و انتزاعی بود.
ابتدا با یک میل ذاتی در بشرزیستی برانگیخته شد و باعث “انقلاب سبز” که در کنفرانس استکهلم درباره محیط بشری توضیح داده شده، و سپس طرح های اکولوژی جامع توسط متخصصین به پیش برده شد ،و سوم اینکه هنرمنظر در مقیاسی که در تاریخ هرگز درک نشده بود،ترفیع داده شد.
درک عمومی که ازطراحی منظر وجود دارد این است که هنریست که به طراحی باغ های شخصی و پارک ها محدود می شود.این قابل فهم نیست،زیراکه فقط در قرن حاضر،منظر به عنوان یک نیاز اجتماعی ضروری شده است.حال سوال این است، که اگر یک خواستار جهانی برای منظرهای متفاوت با گذشته وجود دارد،پس ما از مطالعه ی تاریخ چه چیزی بدست می آوریم؟
هنر یک روند متوالی و متداوم است،بهرحال ممکن است رویدادی یک هنر رابدون سابقه ای خلق کند . چالش تاریخ این نیست که باید مطالعه شود،بلکه شرح و بیان آنچه دائمی و استوار است و تا به امروز زنده است و اینکه چه چیز بیدوام و زودگذر بوده و تنها آدمی مانده است. فکر بشر روشنفکر، به عنوان مثال،همیشه به تضمین و ارامش خیال  فرم های هندسی اصلی مثل مربع و دایره پاسخگو بوده است، اگرچه بیان همه ی آنها در منظر خیلی منطبق بر جغرافیا، جامعه شناسی، اقتصاد، معنوی و فلسفی، که تمام انها محلی و زودگذر بودند.بطورمشابه پاسخگویی زیستی بشر به تپه های مصنوعی ای که امروزه در انگلستان ساخته شده است، خارج ازبیهوده کردن،احتمالا پاسخگویی به چنین تپه های ساخته شده در چین باستان یکسان بوده است،تفاوت محیطی مهم نیست.
ولی بدون شک،پایدارترین فاکتور، مکانیزم حس پنجگانه آنها بوده است، با حالت وویژگی خاص و اعوجاج که به دشواری از دوران پیش از تاریخ عوض شده است و با همه ی دریافت ها،هنوز احساسات را تحریک می کند.
تمام طراحی ها، از یک ادراک و دریافت خودآگاه یا ناخودآگاه حسی از گذشته ناشی میشود،و در یکایک منظر اجتماعی مدرن،از باغها و پارک های تاریخی، نیمرخی از دلایل اجتماعی مختلف خلق شده بود.
بطوراساسی، اینها از ادراک جهان منتج شده اند: در کلاسیک، از هندسه کشاورزی؛ در رمانتیک، از منظرطبیعی. فقط در باغ های خصوصی کوچک است که هدف های نامتغیر غریزی روشن و صریح ،محافظت، حفظ شخصی شده است.

01 02

1.هلن گاردنر ، ص 680

جغرافیا:
در دوران پیش از تاریخ هند توسط دریا از آسیا جدا می شد.سپس حرکت صفحه هند به سمت شمال و برخورد حاصل از این حرکت کوه های هیمالیا را شکل داد و مرزی مستحکم برای این سرزمین ایجاد کرد.بدین سان هند باستان از نفوذ اقوام آسیایی محفوظ ماند و بر اساسی درون گرا شکل گرفت. تنها گذرگاه ها در سمت شمال غربی به فلات ایران متصل می شد و از این مجرا  تمدنی که ریشه در خارج از سرزمین هند داشت، به تدریج از عرض 32 درجه شمالی به جزایر واقع در جنوب خط استوا گسترش یافت. دشت های شمالی هند توسط باران های موسمی و رود های فراوانی که حاصل ذوب شدن برف های هیمالیا بودند سیراب می گشت. سراسر این سرزمین اقلیمی حاره ای داشت. هسته شبه جزیره هند را فلاتی با ارتفاعی در حدود 600 متر تشکیل می داد که مناظر طبیعی آن را قله ها، کوهستان ها، صخره ها، رود ها، و حجم وسیعی از جنگل های سرشار از حیات جانوری و گیاهی شکل می داد. در دشت ها به سبب گرمای موجود گل های وحشی اندکی می رویید، اما درختان عمیق-ریشه ای که در بهار شکوفه می دادند نیز به چشم می خورد.هر سال یکبار دیگر نیز دشت ها به گل می نشست، در پاییز که فصل بارش ها بود: “زمانیکه رشد گیاهان تنها به سبزه ها و سرخس ها  محدود شده، و گل های نیلوفر آبی با برگ های منحنی و دوست داشتنی خود سطح مرداب ها را به کلی می پوشاند. پیچک ها درون جنگل های مرطوب می شکفند، جاییکه شاخه های پیچ و گره دار درختان کهنسال انبه با شاخه های ظریف ارکیده معطر پوشیده میشود.”(ویلیر استوارت، باغ های بزرگان مغول)

تاریخ تمدن:

03

2.هلن گاردنر، ص 681

آغاز تمدن دره رود سند به دورانی پیش از هزاره سوم و احتمالا از طریق تماس با بین النحرین باز می گردد، در 1500 ق.م. تمدن اقوام بومی دره رود سند، یا تمدن ها را پا، تحت تاثیر نژادی از اقوام آریایی که ریشه در ناحیه دریای خزر داشت قرار می گیرد. این دو تمدن با یکدیگر تلفیق شده و حاصل این امتزاج بود که شخصیت و فلسفه پایه هند آینده را شکل می دهد. در 327 ق.م. یونانی ها زیر پرچم اسکندر هند را مورد تاخت و تاز قرار دادند اما تقریبا بلافاصله عقب نشینی کردند. سومین امپراتور سلسله جدید مائورین، آشوکا (؟ 272-232 ق.م.)، بیشتر مناطق هند را متحد کرد، اما پس از آن، چنان از جنگ و خون ریزی منزجر شد که جنگ را متوقف و خود را وقف بودیسم کرد. پس از آشوکا، تمدن در هند توسط مذهب و به ضرر دولت مدنی حکمفرما، و شاهد مراحل و اختلالات بسیاری بود.در این دوران تاثیر هند به سیلان، کامبوج، سیام، برمه و جاوه گسترش یافت، و احتمالا از طریق آنها با چین تماس پیدا کرد. در 1175 م. نخستین حمله بزرگ مسلمانان به هند صورت گرفت. امپراتوری مغول در 1526 شکل گرفت، پس از آن شاهد تسلط کمپانی هند شرقی در قرن هفدهم، امپراطوری بریتانیا در 1757، و سرانجام استقلال هند در 1947 هستیم.

فلسفه:
به نظر می رسد طبیعت حاصلخیز پیرامون انسان هندی، زمان کافی، تمایل و ابزار تاملات ماورا الطبیعه را در اختیار او قرار می داده؛ او شیفته نمایان ساختن دنیای نا پیدا بود. نظام های با شکوه دینی که آسیا را تحت سلطه خود قرار دادند همگی در دوران میان تسلط اقوام آریایی تا تاسیس سلسله مائورین به منصه ظهور رسیدند. مردمان پیش از آریایی ها روح های مکان، خدایان حامی، و نیروهای طبیعت که به عنوان شخصیت وجودی فرض می شدند (شامل روح درختان، شیره گیاهی، آب و همه منابع باروری دنیای گیاهان و جانوران می شد) را می پرستیدند. از طرف دیگر آریایی ها که از ناحیه ای با حاصل خیزی کمتر می آمدند ایده ای انتزاعی از بهشت و خدایان آسمانها را را پرورش داده بودند. هندویسم التقاطیست نیرومند از این دو مذهب. که در طبیعت فرایند هایی را که انسان آنها را پیش از انسان شدن، گذرانده نظاره می کند و برای انسان ضعیف تصور تناسخ به شکل حیوان ، اما برای انسان خوب رسیدن به حالت ثبات و بی زمانی. نیلوفر آبی نماد آفرینش جهان می گردد، نماد خروج زیبایی از هرزگی. بودا، احتمالا در میانه قرن ششم ق.م. متولد شد، و اصل تناسخ آیین هندو را پذیرفت. آموزه های بودا اصولا شامل دستور العمل های رفتار اخلاقی و تشویق به اینکه با کنترل نفس انسان از طریق تعمق و مراقبه میتواند به حالتی از نیروانا برسد که در آن همه هوشیاری از شخصیت فراتر از حدود معمول است.

04

3. www. wikipedia.org

05

4. www. wikipedia.org

سیما:
عملا هیچ بنای یادبودی که بی ارتباط با اعتقادات مذهبی باشد به چشم نمی خورد، و هرچه که ساخته شده یا جنبه نمادین داشته و یا مذهبی و چندان توجهی به زیبایی آن نمی شده است. ساختن این بناها برای این بوده است که عالم معنوی را در قالب کالبد بیان کنند. عالمی که ترکیبی است از جهان بینی و فلسفه اقوام بومی هند و آریایی ها که به عنوان اقوام مهاجر وارد این سرزمین شده بودند.
در جنوب شاهد تأثیر جهان بینی اقوام Dravidian هستیم که این امر با آشکار سازی نیروهای ماوراء الطبیعه در کالبد نمود می گردد. مشاهده طبیعت با دقت صورت می گرفته، ولی تقلید از طبیعت مد نظر نبوده و در مرحله ثانویه ای قرار داشته است.اما آریایی ها بیشتر علاقه مند به نظم و اسرار طبیعت بوده اند و از نماد های انتزاعی تر استفاده می کردند. برای آنها دایره نماد دنیای آسمانی و مربع نماد دنیای زمینی و جهان مادی بود.نمادگرایی آریائیها منجر به خلق سمبل کوه Meru که به عنوان ستونی بین آسمان و زمین که چهار طرف آن درجهات اصلی جغرافیایی قرار دارد. نتیجه منطقی چنین فلسفه ای ساخت معابدی در دل کوه بود، جایی که زندگی حیوانی و گیاهی درهم تنیده.

07

5. www. wikipedia.org

06

6. www. wikipedia.org

این تفکرات پایه مذهب و فلسفه هند را تشکیل می دهد، فلسفه ای که در طول قرنها تغییر چندانی نکرده و بعد ها شاهدیم که در دوره بودیسم و در معبد Barabudur ­­­ به اوج خود می رسد.
رابطه بشر و هستی بصورت نمادین در تفکر بودا توسط ماندالا پاسخ داده شده است، طرح آن پایه بناهای مذهبی قرار گرفت.Tibetan Mandala   یکی از متاخرترین نمونه های آن از قرن 18 یا 19 میلادی ،ولی یکی از اصلی ترین یادگارهای تغییرنیافته آن است.
بنجامین رولند در “هنر ومعماری هند” می نویسد: از آخرین توسعه های بودائیسم در قرن هشتم،کاملترین ماندالاها یا طرحی کیهانی با یک بودای جهانی، بصورت نشسته در مرکز چرخه ی کیهانی، که توسط 4 ارواح بودایی که در 4طرف آن جای گرفته اند، احاطه شده است. این کانسپت از 5 بودا ممکن است به دورترین اعتقادات آنها برگردد،مثل 5المان، یا 5حس،یا نامهایی که برای ارتباط کلاسیک بشر بعنوان کوچکترین جزء کهکشان با هستی بیان میشود.

معماری:
در معماری هند، جدای از معماری مذهبی بنای شاخص چندانی به چشم نمی خورد، مجموع کاخ و باغ  Pataliputra  که توسط اجداد آشوکا نیم قرن بعد از پرسپولیس و تحت تأثیر پارسیان ساخته شده. البته معماری بومی آنها به ندرت مذهبی بوده است، اگرچه تعدادی از فرم های خود را از معماری چوبی گرفته بودند ولی تمام ساختار آنها سنگی بود، چه بصورت اینکه سنگها را بصورت حجمی بسازند و چه اینکه سنگها را بتراشند و معماری بسازند مثل معبدهای غاری که برای پایداری و دوام آنها را به اینگونه ساخته اند.

08

7. unknown book

به نظر می رسد بنا های آنها هم در جزء و هم در کل بر پایه سیستمی از نظام های ریاضی بوده است و معمار از خود بیانی نداشته. هرچند که خلاقیت و مهارت ظریف یکی از اصل های اساسی کار آنها بوده است، اما بیشتر بر پایه زمینه و خاطره جمعی بوده است تا نظرشخصی. این مسأله در درک نمادین استوپای Baraloudur  به خوبی آشکاراست. زائر حرکتی مارپیچ را از مربع دنیوی به سمت دایره آسمانی می پیماید.

منظر:
ترکیب کوه ها و جنگل ها باهم منظری چشمگیر را بوجود می آورد که تفکرات ماورایی آنها از همین منظر نشأت و معنا گرفته است.

09

8. www.google.com

مثل لوتوس (گل نیلوفر آبی) بناهای یادمانی آنها از چیزهای بی ارزش شکوفا میشود و نیازمند هیج دستکاری مصنوعی نیست. طراحی آگاهانه منظر به عنوان قسمتی از معماری هند شکل نگرفته است، با این وجود مدارکی هست که وجود باغ های هندو را اثبات کند، از جمله اشعار Mahabharata  که این باغ ها درآن توصیف شده است. درختانی که با خزه ها پوشیده شده بودند، تپه های مصنوعی کوچک زیبا، دریاچه هایی که با آب زلال پرشده، حوض های ماهی که با نیلوفر آبی و سوسن سفید پوشیده شده و دور گیاهان آبی روییده بوده، و شناکردن غازهای قرمز…
که این گرایش بعد از آمدن مغولها تغییر می کند، و برای اولین بار باغ بر اساس سیستم آبیاری طراحی می شود. که کانسپت طراحی کاربردی منظر را بر ایده بومی تحمیل می کند.
اولین مرحله معماری که در شبه قاره هند می بینیم معماری بودائی است، زمانیکه پادشاهان هندو خواستند دین بودائی را از بین ببرند. بودائی ها چیزی نداشتند جز یک سری تعالیم به صورت نوشته و کتاب که می خواستند حفظشان کنند، بنابر این اولین معماری که بواداها درست کرد در اصل آرشیوی  بود از تعالیم و آمیزه های بودا به شکل نقاشی و مجسمه.
پس اولین معماری که به صورت دائمی با آن برخورد می کنیم معماری آرشیوهای بودائی است که در جاهای صعب العبور می توانست شکل بگیرد تا دور از دسترس مردم و پادشاهان هندو  باشد. بنابراین در کوه های مرکزی هند و نوار کنار اقیانوس هند که پر از دره و غار بود این آرشیوها را درست کردند و تعالیم بودا درون غارهای طبیعی و یا مصنوعی روی دیوار حک یا نقاشی می شدند.
معروف ترین مجموعه این غارها، غارهای AJANTA وELORA  می باشد.

10

9. unknown book

تا سال 1872 میلادی هیچ کس نتوانست به این غارها دست پیدا کند و در هنگام نقشه برداری یک افسر بریتانیایی به صورت تصادفی به آن می رسد. غار آجانتا متعلق به 500 بعد از میلاد است.   56 غار را به صورت مصنوعی در دهانه این دره ساختند که در دیواره این غارها مجسمه ها و نقاشی های مختلف که بودا را درحال آموزش به پیروانش و داستانهای مختلفی که اتفاق افتاده است مشاهده می شود. در این نقاشی ها از تکنیک FRESCO  استفاده شده که در آن از گچ تازه استفاده می شود، چون گچ هنوز خیس بوده رنگ را به خودش جذب می کرده و این نوع نقاشی یک نقاشی سحطی نیست که از بین برود و یک نقاشی عمقی و پایدار است.
پس اولین نمونه غارها ، غارهای آرشیوی بودند و پرستشگاهی  نبودند. دومین سری غارها، غارهای پرستشگاهی بودند.
این غارها دارای پلان برشی  است که برگرفته از شکل بودا است. برش عرضی از غارها شکل بودای نشسته و برش طولی مثل بودای خوابیده می باشد و در  این پرستشگاه ها به شکل بودای نشسته است.
معروفترین غارپرستشگاهی غار KARLY  یا KARLY  در شهر پونه است.
گستره تنوع معابد Dravidian  از غارهای سنگی تا ساحل دریا کشیده میشود.درنیمه قرن هیجدهم تپه های Ellura  نزدیک Aurangabed  در Deccan  توسط توماس دنیل کشف شدند.
درسمت راست مرکز معبدKailasantha  یکی از بزرگترین مونومال های Dravidian ها است.پاسخی معمارانه به کوه های مرموز Kailasa ، که زیارتگاه آن درارتباط با ایده قله های مرموز هیمالیا با سفید نقاشی شده است.بناهای آن با نمای سنگی پرکارو بصورت مجسمه هایی در تپه گردهم آمده اند.این فقط یک سری از 34 معبد و زیارتگاه های کنده شده در دل سنگ( rock-cut ) است که در تپه های Ellura  بین قرن 5تا8 میلادی گردهم آمده اند.
بعد از غارهای آرشیوی و غارهای پرستشگاهی، سومین بنای مهم استوپاهای  STUPA بودایی است. STUPA یک مجسمه است تا یک ساختمان. مثل اهرام مصر توپر است و عملکردش همانند نگه داری از خاکستر بودا می باشد.
هر STUPA چهار بخش اصلی دارد:

  1. Harmika : قسمت آنتن مانند روی سر stupa گفته می شود.
  2. Anda : به نیم کره تو پر stupa گفته می شود.
  3. Parikarama : به پله ها و نرده های کنار stupa گفته می شود که برای طواف معبد استفاده می شود .
  4. Torrey : یک دروازه که نه در دارد و نه کنارش دیوار است وبرای این بوده که ارواح و نیروهای بد وارد منطقه نشوند .و جنس این دروازه ها از سنگ و خشت پخته است.

اوج تجلی فلسفه بودا در معماری را می توانیم در استوپای بارا بودور مشاهده کنیم. طراح آن بر اساس هندسه مقدس است و در پلان یک ماندالای خالص را مشاهده می کنیم. ساخت این ماندالا در میانه دشت پاسخی است به لنداسکیپ کوهستانی پیرامون. در پلان ، سکشن و عکس آن پنج تراس مستطیل شکل مشاهده می کنیم که نمادی از دنیای زمینی است، سپس مستطتیل تبدیل به دایره می گردد که نمادی از جهان مینوی است، سه تراس دایره شکل که 72 مجسمه بودا روی آن قرار گرفته.  سر انجام یک زیر زمین پنهان طرح را تکمیل می کند تا تعداد طبقات آن به 9 تا برسد، نمادی از 9 طبقه کوه مرو.

11

10. wikipedia

12

11. wikipedia

13

12. wikipedia

14

13. wikipedia

15

14. wikipedia

16

15. wikipedia

17

16. wikipedia

18

17. wikipedia

چهارمین بخش از معماری بودائی معماری مدارس یعنی بودا است که در اصطلاح Monastery گفته می شود این نوع معماری در مناطق سرد هیمالیا و در تبت ساخته شده اند مخصوصاً در شهری به نام له در  منطقه ای به نام کوک.
ساختمانهای Monastery در اصطلاح مذهبی و سنتی اشgompa   نامیده می شوند کسی که وارد gompa می شود به آخرین طبقه وارد می شود و 10-12 سال طول می کشد تا از آن خارج شود و مرحله به مرحله ریاضت می کشد و تا این مراحل کامل نشود از آن  بیرون نمی آید.

19

18. wikipedia

رنگ قرمز نارنجی و زرد در معماری بودایی اهمیت بسیار دارد بوداها بر این باورند که رنگ قرمز خالص ترین رنگ است وروح انسان با این رنگ ها آرامش می گیرد.
بودائی ها درهند زیر فشار قرار می گیرند و به مناطقی غیر قابل دسترس مهاجرت می کنند مثل چین، ژاپن و سرزمینهای جنوب شرق آسیا و در هند تعدادشان بسیار کم شد و  بار دیگر هندویسم  قدرت را به دست گرفت .
معبدمقدس Mamallapuram درساحل دریای زیر Madras  ،یکی از مجموعه های مونومال Dravidianهاست که توسط حکام Pallava در قرن هفتم بعدازمیلاد ساخته شده است.17معبد دراین مجموعه وجود دارد که 5تای آنها با نقوش خارجی گرانیتی حول یکدیگر قرار گرفته اند. این معبد مقدس کناردریا بعد ازسال 674 بناشده، یک بنای structural سازه ایست، با درهای زیادی که در پی کسب اولین اشعه های طلوع خورشید، به سمت شرق باز میشود.

20

19. wikipedia

Angkor شهرجنگلی، از آب و معبد-کوه در  Cambodian Lake Tonle Sap که بعنوان پایتخت Khmers  حدود900 بعدازمیلاد ، یافت شده است.درقرن پانزدهم حدود یک میلیون جمعیت داشته است، پس از آن رفته رفته بسمت جنگل بازگشته است. دیوارهای ستبر یا ذخیره کننده های آب بیشتر توسط لبه های آبی ساختاریافته است که درجمع آوری آبهای سطحی و پائین آوردن آب از زمینهای بلند نقش داشته اند. کل شهر براساس نظم کانال ها ترکیب یافته است که بصورت جزیره ای شناور به نظر می آید. برای باروری زمین و تهیه رزق و روزی،) The King)، خدا در زمین یک معبد کوهی سمبلیک شخصی که خانه خود او محسوب میشده ،ساخته است.و بادلیل پایداری و بقاء حیات، کار مشقت بار بوده و نهایت آن در جذب خالصانه انرژی های مطلوب طبیعت بوده است. سنگ ها توسط آب آورده میشدندو براساس یک پلان پایه برروی هم بالا رفته،و در مجموعه ای (situ)  گردهم قرار می گرفتند. طرح معابد جدا از هم مانند Angkor Wat  مذهبی بوده، هرچند پلان آن در جهت محور شرقی-غربی است و تمام مجموعه حول آن و براساس همین جهت گیری شکل یافته اند.آخرین و بزرگترین معبد-کوه، Angkor Wat بوده که مکانی ازهوا درآبهای و سیع خودش که بصورت سمبلیک دراقیانوس نشسته،بنظر می آید. یک منظر ازمجموعه های کوچکتر Angkor Thom ، حجم های عظیم بالارفته در نیمرخ شکسته ای ازبرج های سمبلیک فرورفته در نورمه جنگل مرطوب رانشان میدهد.(شکل زیر)

21

20. wikipedia

منابع

  1. هنر درگذر زمان/ هلن گاردنر
  2. نقش برجسته ها و مجسمه هاي هند باستان در هنر بودايي،
    شهره جوادي، ص 5 ، باغ نظر، سال چهارم، شماره 7، بهار و تابستان 1386
  3. نقش برجسته ها و مجسمه هاي هند باستان در هنر پيش از آريايي و بعد از آريايي، عفت بستار   ص  27 ، باغ نظر سال دوم، شماره 3، بهار و تابستان 1384
  4. The Landscape of man- Geoffrey and Susan Jellicoe/Thames and Hudson
  5. www.wikipedia.org

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *