چکیده
حصارهاي نياسر فراتر از كالبد بوه و عناصري منظرين هستند ،كه توامان سه هدف منظر را در برمي گيرند. باتوجه به لزوم حفظ هويت و تداوم ويژگي هاي آن، هرگونه حصاري كه در بافت ايجاد مي شود، بايستي به نحوي ملهم از وضع موجود طراحي گردد ،تا بحث هويتي و مردم آشنايي فضا همنچنان باقي بماند.
کلمات کلیدی: حصار، نياسر، هويت، زيبايي شناسي، كاركرد
مقدمه
مسئله اصلي شهرها و انسان هاي امروزي، معزل بي هويتي است ، معزلي كه همچون ابر هرلحظه سايه تيره تري را بر آسمان شهرهاي بزرگ مي گستراند و دراين ميان بافت هاي سنتي و روستايي، به گمان دور افتادگي از پيشرفت و ترقي ،از آن در امانند. در گذر از شهري غريب و محيط بيگانه لاجرم در نگاه اول، از آنجا كه منظر پديده اي عيني _ ذهني است ،به علت عدم ذهنيت و فهم كلي از فضا، جزييات ادراك مي شوند.آنچه كه در بافت نياسر خودنمايي مي كند حصارهايي است كه موجب هويت بخشي و حس تعلق به فضا گرديده اند. حال این سوال مطرح می شود که آیا حصارها نیز می توانند در هویت بخشی فضا نقش ایفا کنند؟
متن
با حرکت در بافت و گذر ازمعبراصلي ، يك سمت كوه و سمت ديگر دره است كه براي ايجاد حصارازهمان سنگ هاي كوه مجاور بريده شده و با ملات كاهگل روي هم قرارگرفته اند. اين مداخله به نحوي است كه كوه همچنان فرم طبيعي خود را حفظ كرده و اثر برش همچون بريده شدن پنير به چشم نمي خورد. بلكه بافتي طبيعت گرا، زيبا و مطابق استاندارد ايمني و استاندارد منظر (حداقل مداخله در طبيعت) فراهم گشته است.
سازندگان حصارها، حتي اگر آگاهي و دانشي از مفاهيم منظرنداشتند ،اما با آن زندگي كرده اند، لذا كوشيده اند تا در مسيري كه خود ساخته اند، مرزها را مشخص نكرده و با ايجاد هماهنگي بيشتر با محيط، زيبايي رانيز لحاظ كنند. اين سخن بدين معنا نيست كه ذهن انسان سنتي صرفا در جستجوي زيبايي بوده ، بلكه زيبايي با زندگي و كاركردها و نيازهاي اوعجين شده است. براي او زيبايي با مفاهيم مقدس ومفيد بودن و فايده و عملكرد قرين است ، امري مقدس و قدسي كه مفاهيم جمالي و كمالي را دربر مي گيرد، به صورتي كه حتي كوه را مانند ديوار بلند نتراشيده تا تبديل به پرتگاهي براي فرزند يا دام هايش گردد ،بلكه سنگهارا تدريجي برداشته و از ارزانترين و دردسترس ترين مصالح براي رفع نياز هاي خود استفاده نموده است . ماحصل اين سازگاري ميان منظر ،كالبد، زندگي، معيشت، اقليم و اقتصاد و … تبلور زندگي در محيط است.
باتوجه به آنكه در فرضيه، حصارها به عنوان عناصر منظرين در نظرگرفته شده اند در زير به بررسي سه هدف توامان منظر: هدف زيبايي شناسي، كاركردي ، هويتي مي پردازيم.
هدف زيبايي شناسي: زيبايي حاصل معنا دادن به پديده هاست ،حصارهاي نياسر عناصري محيطي هستند كه بدون محصور سازي، فضا را محدود كرده وبا شفافيت خود ،امكان نفوذپذيري بصري به زمين هاي زراعي را فراهم مي كنند. هماهنگي با تناليته رنگي موجود در بافت و كوهي كه درپس زمينه به چشم مي خورد ، شاخه هاي درختاني كه از پس حصارها خودنمايي ميكنند،هدف زيبايي شناسانه ومطلوبيت بصري را پاسخگو هستند.
هدف كاركردي: در اين بررسي چگونگي عملكرد و كاركردي بودن عنصر مطرح است. حصار ها از ديدگاه كالبد،عناصري جهت مرزبندي و تفكيك مزارع كشاورزان هستند كه نقش ايمني دهنده در لبه معبر را به عنوان يك پرچين فراهم كرده و مانع سقوط و پرتاب افراد و دامها مي شوند.
هدف هويتي: هويت تداوم ويژگي هايي موجود در فضاست كه موجب خاطره انگيزي و مردم آشنايي مي گردد. يك پروژه منظرين در تلاش است كه يك هنجار معنايي را كه معمولا تداوم هنجار تاريخي اش است در فضا حفظ كند.
آنچه كه بيان كننده هويت نياسر است درمصالح بوم آورد برآمده از دل بافت ، جنس و رنگ آشنايي سنگ ها ،تداوم طبيعت وانسان ساز بودن حصارها خودنمايي ميكند. توجه به اتفاقات پشت حصار و ارتفاع متنوع آن با توجه به اتفاقاتي كه در لبه مي افتد(پرتگاه يا مسطح بودن پشت حصار) كه گويي امكان پيش بيني اتفاقات لبه را براي فرد فراهم مي كند، نيز گواهي بر اين ادعاست.
نتیجه گیری:
حصارهاي نياسر عناصري منظرين هستند كه در صورت حذف شدن ، فضا به صورت قبل ادراك نشده و هويتش را از دست مي دهد. باتوجه به لزوم حفظ هويت و تداوم ويژگي هاي آن ،هرگونه حصاري كه در بافت ايجاد مي شود، بايستي به نحوي ملهم از وضع موجود طراحي گردد. باتوجه به آنكه كه هر شهري داراي هويت منحصر به فردي مي باشد، لازم است كه تداوم هويت حتي در جزييات نيز حفظ گردد تا بتوان از گارد ريل هايي كه به جان جاده هاي ما افتاده اند و بدون در نظرگرفتن بافت و فرهنگ و هويت و اقليم و كاركرد و… در همه جا نصب مي شوند رهايي يافت.
منابع:
جزوه درس مبانی نظری منظر دکتر منصوری، دانشگاه تهران، 1389